روزگار عجیبی است! از یک طرف عدهای در مخروبههای دنیا آخرین سالهای زندگی بیارزششان را به پای پوچی و هیچی حرام میکنند و بیآنکه بدانند هدف از خلقت بشر چه بود حقیرانه از کاخهای حرصآلود لذتگرایی و بیهودهگردی به سرایی میشتابند که از همان آلودگیهای پیش فرستاده مملو است اما دسته دیگر پاک و مطهر، آشناتر از همیشه به مرزها و راههای آسمان، در باغ شهادت را گشوده یافتهاند تا چراغ الهی هدایتگری را همچون رسولان و پیامآوران برگزیده عرشنشین، پرفروغ برای گمگشتگان کوچهباغهای گمراهی و هواپرستی روشن نگاه دارند. شهادت محمودرضا بیضایی در جبهه نبرد با امنیتستیزان مسلمانان سوریه، به دلایل مختلف بر نسل سوم و چهارم انقلاب تاثیری شگرف داشت. هنوز پس از گذشت قریب به یک سال و اندی از همهگیری خبر شهادتش در فضای شبکههای اجتماعی، تصاویرش در میان حلقههایی دوستانه از جوانان ایرانی، عراقی، لبنانی، سوری و حتی مسلمانان نیجریه و آذربایجان بازنشر میشود. سیمای نورانیاش دریچهای به سیرت پاک و مخلص باقی لشکریان حق شده و خاطراتش توصیفی تاثیرگذار از خصلتهای جوانان خمینیشناسی است که در رکاب خامنهای شربت شهادت مینوشند و شعله طمع شهید شدن در سیر الیالله را در دل دیگر جوانان به ظاهر بیگانه روشن میکنند. بیضایی آشناتر از هر آشنایی در شبکههای دنیای جدید که بنا بود مظهر حاکمیت لیبرال ـ سرمایهداری در دنیای پیش ساخته جدید باشند، قربانی عشق میگیرد. ناشناسی که به سفیر صدور انقلاب در عمق سرزمینهای مجازی حکمرانی دشمن تبدیل شده است و آرمانهایش از شخصیتش شناخته شدهتر است. محمودرضا همچون الگوهای آرمانیاش در دنیا گمنام زیست و با شهرت ناآشنای «حسین نصرتی» از دنیای دنی به آخرت ماندنی پر کشید ولی در چند خط وصیتنامه ماندگارش به جهانیان اعلام کرد خوب میداند برای چه داوطلب جنگیدن زیر بیرق «کلنا عباسک یا زینب(س)»، شده است. «داوطلب جنگ» اگر صفت برازنده حسن باقری است و محمودرضاها، تو بدان نمره اینها در مسیرشناسی نقشه آینده ظهور از 20، چند است! رفقا محمودرضا را از منظرهای مختلف با غلامحسین افشردی مقایسه میکردند؛ پس طبیعی است تا سالها جوان تبریزی شیر پاک خورده زنده به نام حسین(ع)، در گمنامی نامش ذکر گرهگشای طبقاتالعارفین باشد و ترسیم تحلیلها و پیشبینیهای سیاسیاش در اندیشکده لشکریان حق در نبرد آخرالزمان کرسی بصیرتافزایی بر پا دارد.
حقیقتا آنان که با نام حسین علیهالسلام جان گرفتند خون پاکشان سفینه..النجات حسینیان را به دیار گمگشتگان برهوت غفلت رهنمون خواهد ساخت. اینجاست که گره زدن دلهای غبار گرفته به وصیتنامه شهید معرکه مبارزه با جبهه شیاطین مصداق مییابد. بیایید صورت ایمانمان را در سیمای بهشتی تفکر و تحلیل شهید «محمودرضا بیضایی» که به مهر «تقبلالله» اربابمان حسین(ع) مزین است رتبهیابی کنیم.
«این بار تن به اسارت آلالله نخواهیم داد» تیتر پرمحتوای نامهای است از شهید مدافع حرم، به همسر معزز، ولایی و صبور خود که آن را در شب شهادت امیرالمؤمنین(ع) در ماه مبارک رمضان در سوریه نگاشته است.
«بسماللهالرحمنالرحیم... باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً. نمیخواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم یا غیر واقعی صحبت کنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفتهایم. هم من، هم تو. بحمدالله. خدا را باید به خاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم. الان که این نامه را برایت مینویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (علیهالسلام) و در فضای ملکوتی بینالحرمین- صبر و مصیبت و تحمل مشکلات و سختیها، بینالحرمین- دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنتالحسین، خانم رقیه (سلامالله علیها) هستم و به یادتم. نمیدانی بارگاه ملکوتی 3 ساله امام حسین الان هم چقدر غریب است؛ در محل یهودیها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابیهای وحشی و آدمکش. چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آلسفیان بار دیگر آلالله را محاصره کردهاند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهل بیت، رقیه (سلامالله علیهما). ولی این بار تن به اسارت آلالله نخواهیم داد، چرا که به قول امام(ره) مردم ما از مردم زمان رسولالله بهترند.
واضحتر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطهای ایستادهایم که با لطف خداوند و ائمهاطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش باهم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلامالله علیها) نباشیم. اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آلالله قیمت دارد، لحظه به لحظه آن را قدر میشماری. معرکه شام میدان عجیبی است. به قول امام خامنهای «بحران سوریه الان مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید! خط مقدم نبرد بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است. تمام دنیا جمع شدهاند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بیشرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل دادهاند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینهسازان ظهور است و بس.
و در این فضای فتنهآلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین ناآگاه و افراطی نیز همراه شدهاند تا این علم و این نهضت زمینهساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خون دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند. شام نقطه شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است و این خاکریز نباید فرو بریزد. این حرکت خطرناک و این تفکر آدمکش ارهابی، پر و بال گرفته و حمام خون بین شیعیان و سایر مسلمین راه میاندازد و هیچ حرمتی از حرمین شریفین زینب کبری (سلامالله علیها) و خانم رقیه (سلامالله علیها) [حفظ نخواهد کرد] که هیچ، حرمت عتبات مقدسه کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و... را هم خواهد شکست. جبهه جدیدی که از تفکر اسلام آمریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و... به نام جهاد فی سبیلالله تشکیل شده است، هدف نهاییاش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینهسازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقق وعده الهی ظهور است و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بیگناه شیعه ندارد، کما اینکه این اتفاق را الان به وفور میتوان مشاهده کرد و من دیدهام. مسؤولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآییم، شرمنده و خجل باید به حضور خداوند و نبیاش و ولیاش برسیم، چرا که مقصریم. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سیدمرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشوراییان بپیوندیم یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. انشاءالله در پناه حق و تا [تحقق] وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید. اعوذ بالله منالشیطان الرجیم فضلالله المجاهدین علیالقاعدین اجرا عظیماً انشاءالله».