رحلت «میرزا محمدحسن آشتیانی» از رهبران نهضت تنباکو (1319 ق)
میرزا محمدحسن آشتیانی از علمای برجسته عالم تشیع و از شاگردان ویژه شیخ مرتضی انصاری بود. وی پس از درگذشت شیخ انصاری به تهران آمد و به نشر اندیشههای شیخ پرداخت. میرزای آشتیانی به همراه علمای معتبر دیگر به مخالفت با امتیاز انحصار خرید و فروش توتون و تنباکو به یک شرکت انگلیسی از سوی دولت ناصرالدین شاه پرداخت. تا اینکه با انتشار فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو، این امتیاز تحمیلی ملغی شد. کُتبِ الْوَقف، احکامُ الاَوانی و نیز بَحرُالفوائد و... از جمله تالیفات ایشان است. این عالم ربانی و فقیه بزرگ سرانجام در سال 1319 ق در تهران وفات یافت. جنازه او را به نجف انتقال داده و در مقبره شیخ جعفر شوشتری دفن کردند.
مرگ « بالفور» از بانیان انگلیسی تأسیس رژیم صهیونیستی (1930م)
آرتورجِیمز بالفور سیاستمدار معروف انگلیسی و یکی از بانیان تأسیس رژیم صهیونیستی در 25 ژوئیه 1848م در لندن به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات، وارد فعالیتهای سیاسی شد و توانست به مدت 50 سال، قدرت و موقعیت ممتازی را در حزب محافظهکار انگلیس کسب کند. بالفور به خاطر نقش موثری که در پیشبرد اهداف سیاسی استعمار بریتانیا در آفریقایجنوبی بویژه در جنگهای استعماری با بومیان آن کشور داشت، در پایان این جنگها در سال 1902م به نخستوزیری انگلستان رسید و 3 سال در این مقام بود. وی پس از آن از سال 1916 تا 1919م، وزیر خارجه انگلیس نیز بود. مشخصترین نقطه در زندگی بالفور، تلاشی بود که وی با صدور اعلامیه معروف خود برای تشکیل دولت صهیونیستی در سرزمین اسلامی فلسطین به عمل آورد. در این اعلامیه که در دوم نوامبر 1917م انتشار یافت، بالفور به ضرورت تشکیل دولت یهود در فلسطین و حمایت دولت انگلستان از این دولت غصبی تأکید کرده بود. 7 ماه پس از صدور این اعلامیه، سرزمین فلسطین طی نبرد نیروهای انگلیسی و عثمانی به تصرف بریتانیا درآمد. این رویداد زمینهساز انتقال تدریجی یهودیان جهان، با کمک و مساعدت انگلیسیها و سرمایهداران یهودی، به فلسطین تحت اشغال بریتانیا شد. با این حال، آرتور جیمز بالفور تشکیل دولت غاصب صهیونیستی را به چشم خود ندید و سرانجام در 19 مارس 1930م و در بحبوحه انتقال یهودیان جهان به فلسطین اشغالی، در 82 سالگی جان سپرد.
علل ناهنجاری در جامعه مدنی ایران
در نگرشی از ویژگیهای جامعه مدنی و مشخصات آن و تطبیق با مصادیق؛ جامعه ایران را میتوان یکی از مصادیق جامعه مدنی در مقابل جامعه بربر و وحشی معرفی کرد لکن در عین حال تفاوت فاحشی میان رفتار و گفتار و عموماً فرهنگ جامعه ایران مشاهده میشود و همگان بر این تفاوت اذعان دارند. قطعاً بسیاری در مقام پرسش هستند که چه چیزی باعث شده بهرغم انقلاب و مقتضیات آن و هزینههای سنگین انسانی و اقتصادی و حیثیتی آن، متاسفانه بیعفتی و بیحجابی و بیاعتنایی به مقدسات دینی و گرویدن به مکاتب و مشاغل و هنرهای حرام و مبتذل، کم و بیش در جامعه رو به افزایش است و طبق فرمایش مقام معظم رهبری، مسؤولان مربوط تنها به گفتوگو و اگر و مگر اکتفا میکنند! حال بیاییم پاسخ این دگرگونی غیرمترقبه را جستوجو کنیم که چرا و چه چیز جامعه مدنی ما را به سمت و سوی اخلاق غیرمدنی سوق داده و میدهد! با نگرشی ساده پی خواهیم برد مهمترین عامل آن است که جامعه، قبلا نخست اینکه وابسته به حکومت نبود و با اتکا به خداوند متعال و فعالیت همهجانبه، همه اقشار، زندگی اقتصادی خود را با کمال سادگی اداره میکردند و همه اهل تولید بودند و فرد بیمصرف و مصرفگرای صِرف وجود نداشت در حالی که امروز به مرور به جامعه مصرفی تبدیل شدهایم. امروز درصد اندکی از جامعه مولد کالاهای مصرفی هستند و بیشتر افراد با ترک مشاغل تولیدی روستایی وارد شهرها شده و عائله حکومت شدهاند و قهراً تعادل تولید و مصرف ناموزون شده و خوشگذرانی و عیاشی و گشت و گذارهای هزینهبردار، زندگی روزمره اکثریت شده و طبعاً موجب فرهنگ هوسرانی و ابتذالگرایی و امثال آن شده است. دوم اینکه در گذشته فضای جامعه بسته بود و وسایل ارتباط جمعی ـ اینترنت، ماهواره، تلفن همراه و رایانه ـ وجود نداشت و جامعه اصولاً به دین و دنیا فکر میکرد و برای هر دو فعال بود لذا از سلامتی بسیار بالای جسمی و روانی برخوردار بود و درگیری و نزاع در بین مردم در حداقل قرار داشت. که دلیل این دگرگونیها وجود وسایل اِشغالگر جسم و جان و بیاعتنایی به آموزههای دینی و... است.