printlogo


کد خبر: 135813تاریخ: 1394/1/15 00:00
حسین جوادی، خبرنگار بی‌مزار

محسن جندقی: قرار بود با هم به بارسلون برویم. اواخر تابستان 93 و زمانی که قرعه‌کشی لالیگای فصل جاری انجام شد قرار گذاشتیم ال‌کلاسیکوی دوم را از نزدیک ببینیم. با اینکه حسین جوادی یک رئالی دو آتشه بود و می‌خواست اولین ال‌کلاسیکویی که می‌بیند در «سانتیاگو برنابئو» ورزشگاه اختصاصی رئال باشد اما قرعه و تقدیر چیز دیگری را رقم زد و ال‌کلاسیکوی دوم در نوکمپ برگزار شد. حسین حتی برای اینکه 7 ماه بعد از این قرار مشکل مالی نداشته باشیم یک قرار دیگر هم گذاشت و آن اینکه هر ماه 200 یورو برای این سفر کنار بگذاریم. یکی، دو ماه بعد مشخص شد که نه من می‌توانم به این سفر که حداقل 10 میلیون تومان هزینه داشت، بروم نه او. گرفتاری‌هایمان آنقدر زیاد بود که دیدن ال‌کلاسیکو و سفر به بارسلون جزو 10 اولویت ما هم نبود اما به یکباره همه‌چیز عوض شد؛ دیدارهای دوستانه ایران در اروپا آن هم در تعطیلات نوروز قطعی شد تا حسین جوادی آن قول و قرار را دوباره زنده کند، قول و قراری که این‌بار فقط خود او می‌توانست عملی کند، چراکه فدراسیون تصمیم گرفته بود برای بازی‌های دوستانه چند خبرنگار را اعزام کند و باز هم قرعه به نام حسین افتاد. در این میان میلاد اسلامی یکی از دوستان بسیار نزدیک حسین که برخلاف او یک بارسایی دو آتشه بود هم برای سفر اروپایی تیم ملی از سوی خبرگزاری تسنیم انتخاب شد. آنها تصمیم گرفتند در فرصت مناسبی که تا دیدار تیم ملی ایران و شیلی بود، ال‌کلاسیکو را از نزدیک ببینند. حسین جوادی تا آخرین روز کاری در «وطن امروز» درگیر تهیه بلیت هواپیما از اتریش به بارسلون و انجام این سفر خارج از برنامه فدراسیون و تیم‌ملی بود. او به توصیه ما مبنی بر بازگشت از بارسلون به صورت زمینی نیز عمل کرد چراکه تجربه یکی از دوستان ثابت کرده بود بازگشت زمینی از بارسلون به وین منتج به دیدن چند کشور می‌شود و برای کسانی که برای اولین بار به اروپا سفر کرده‌اند بسیار دلچسب خواهد بود. حسین جوادی که عاشق سفر و تجارب جدید بود، به گفته یکی از دوستان بلیت قطار و بازگشت به صورت زمینی را هم تهیه کرده بود اما مشخص نیست در خلال سفر به بارسلون چه اتفاقی افتاد که آنها تصمیم به پرواز گرفتند، آن هم با آن وضعیت و نبود بلیت مستقیم به اتریش. اصلا آلمان در برنامه حسین جوادی و میلاد اسلامی نبود و معلوم نیست چرا آنها برنامه شخصی خود را تغییر دادند اما چیزی که مشخص است اینکه تقدیر برای آنها اینگونه خواسته بود. تقدیر می‌خواست حسین جوادی توسط یک آلمانی و در یک هواپیمای آلمانی کشته شود و این در حالی بود که او عاشق تیم‌ملی آلمان بود. آندریاس، آن کمک خلبان دیوانه که به طرز عجیب و بسیار مشکوکی سلامت روانی‌اش مورد تایید شرکت هواپیمایی ژرمن‌وینگز قرار گرفته بود قاتل حسین و میلادی شد که به خاطر عشق و علاقه‌ به کارشان به آن سفر کذایی رفته بودند و دردآورتر اینکه موفق نشدند با وجود سفر به بارسلون، ال‌کلاسیکو را از نزدیک ببینند. آنها حواشی دیدار رئال و بارسا را گزارش کردند و تا توانستند از آن خبر تهیه کردند. میلاد اسلامی برخی از آنها را در خبرگزاری تسنیم منتشر کرد اما حسین جوادی اصلا فرصت نکرد در این مورد گزارش یا مطلبی در روزنامه منتشر کند و به جای ال‌کلاسیکو خود سوژه خبر شد. در حالی که هنوز بسیاری از ابعاد خودکشی و کشتار دسته‌جمعی این آلمانی روانی مشخص نشده اما آن چیزی که واضح است اینکه تقدیر همه چیز را مهیا کرد تا پازل مرگ مظلومانه حسین جوادی و میلاد اسلامی کامل شود. تقدیر این بود که حسین در اوج کشته شود؛ اوج محبوبیتی که یک خبرنگار می‌تواند داشته باشد. حسین در نوشتن و انتخاب سوژه‌های ورزشی صاحب سبک بود و به همین علت در جشنواره‌های مطبوعاتی در میان خیل عظیم روزنامه‌نگاران حرفه‌ای جزو برترین‌ها بود. حسین مداح اهل‌بیت (ع) نیز بود و به گفته دوستان نزدیکش ستون هیات خودشان محسوب می‌شد. این محبوبیت را وقتی درک کردیم که در مجلس ختم وی حاضر شدیم و جمعیت غیرقابل وصفی را دیدیم که به مجلس عزای حسین که بانی برگزاری مجالس فراوان حسین (ع) بود، آمده بودند. به جرات می‌توان گفت حسین مذهبی‌ترین خبرنگار ورزشی بود و در جمع خبرنگاران به این موضوع افتخار می‌کرد. او همیشه درباره اربابش
حسین (ع) و مظلومیت اهل بیت (ع) سخن می‌گفت و می‌گفت: کسی که ولی زمان خود را نشناسد امام حسین و کربلا را درک نمی‌کند. حضرت زهرا (س) برای حسین یک چیز دیگر بود و حتی در بارسلون در روزی که خود تسلیم تقدیر شد به دوستانش پیام داد که در هیات‌های فاطمی برایش دعا کنند! او آنقدر درباره حسین و زهرا (س) خواند که در روز شهادت آن بانوی بزرگوار رفت، آن هم چه رفتنی! نمی‌دانم کسانی که خبر درگذشت حسین جوادی  را به مادرش دادند چگونه ضجه‌ها و بی‌قراری‌های وی را تحمل کردند اما حسین حتی مزاری ندارد که این مادر برایش گریه کند. حسین جوادی پسر بامعرفتی بود و همه می‌دانستند که قول وی قول است همان طور که آخرین قول و قرار خود را که سفر به بارسلون بود، عملی کرد. حسین جوادی آرزوهای بسیاری داشت و همیشه نیز برای همه از این آرزوها می‌گفت. یکی از آرزوهای وی مرگ
با عزت بود و او به آرزویش رسید و رفت، رفت و ما را تنها گذاشت با خاطراتش؛ با عکس‌های فراوانی که دوستشان داشت؛ با آن خنده‌های دوست‌داشتنی؛ با آن فریادهای خاصش هنگام دیدن دیدارهای فوتبال و با آن آرزوهای نابش. رفتن حسین را ما هنوز نمی‌توانیم باور و تحمل کنیم چه برسد به مادرش که نزدیک‌ترین دوست حسین بود و هنوز نمی‌توانیم باور کنیم که باید بگوییم روحت شاد حسین جوادی و یادت گرامی ای خبرنگار بی‌مزار!
 


Page Generated in 0/0105 sec