printlogo


کد خبر: 135817تاریخ: 1394/1/15 00:00
تناقض‌های روایت رسمی از روزی که بال‌های ژرمن و دل ما شکست
مجنونی برای نجات لوفت‌هانزا

فاطمه طاهری: 16 هم‌مدرسه‌ای آلمانی که به خانه باز می‌گشتند، اعضای 3 نسل از یک خانواده، خواننده اپرای قزاق و هنرپیشه همبازی‌اش در اجرای اثری از واگنر، عضوی از یک گروه راک آرژانتینی، یک ویراستار سینمایی اهل بریتانیا، جغرافیدان آمریکایی تحت قرارداد زیر مجموعه سازمان سیا، یک آرشیتکت مطرح کلمبیایی و سرانجام 2 خبرنگار ایرانی که از نخستین ال‌کلاسیکوی زندگی‌شان باز می‌گشتند؛ اینها ماندگارترین مسافران پرواز بی‌بازگشت9525 خطوط هوایی ژرمن وینگز (وابسته به لوفت‌هانزا بزرگ‌ترین خطوط هوایی آلمان) در بامداد سومین روز سال 94 بودند که دست تقدیر همگی را به یک پایان تراژیک کشاند. عجیب آنکه اعضای یک باشگاه فوتبال متعلق به کردهای پایتخت سوئد (دال کورد اف‌اف‌اف  از لیگ دسته سوم استکهلم) به طرزی معجزه‌آسا از این پرواز مرگ انصراف می‌دهند و تعدادی مسافر رزرو جایگزین آنها می‌شوند. طبق گزارش رسمی دفتر فرانسوی بررسی امنیت پروازهای مدنی، همه آنها قربانی جنون کمک‌خلبان آلمانی لوفت‌هانزا شده‌اند. گفته می‌شود با وجود هشدارهای قبلی، «آندریاس لوبیتز» دیوانه از قفس پرید تا 144 مسافر و 5 خدمه از 18 کشور را روز24 مارس  2015 همراه خود به کوه‌های آلپ بکوبد؛ یک جنایت انتحاری که نقشه‌اش را از قبل کشیده بود به این امید که دنیا فراموشش نکند. قطعا آنها که در چهارگوشه دنیا داغدار 149 مسافر و خدمه آن ایرباس 320 شدند عزیزانشان را فراموش نمی‌کنند همانطور که نفرین‌شان را از قاتل آنها دریغ نخواهند داشت البته تنها به شرطی که داستان مشترک آلمانی- فرانسوی متضمن حقیقت سقوطی  باشد که به خیزش پرسش‌هایی بی‌پایان درباره امنیت هوایی اروپا منجر شده است. شکستن بال‌های ژرمن بزرگ‌ترین شرکت هواپیمایی اروپا با 215 مقصد جهانی، بیش از 118 هزار کارمند و درآمد سالانه 30 میلیارد یورویی لوفت‌هانزا را به سقوط می‌کشاند؟ آیا ناگهان یک کمک‌خلبان دیوانه به نجات اعتبار صنعت هوایی اروپا برای پوشاندن نقص فنی ایرباس 320 ساقط شده در این سانحه آمده است؟ آیا حضور یک کارمند سیا در آن پرواز منجر به بروز توطئه‌ای شده است بویژه پس از آنکه فرار ادوارد اسنودن به شرق اروپا اسرار مگوی آمریکا را برملا کرد و هنوز هم بیم تکرار چنین اتفاقی می‌رود؟ یا آیا  «آندریاس لوبیتز» به جای یک بیمار درگیر افسردگی حاد یک مخالف سیاسی تندرو مثلا یک نئونازی نبوده است؟ اینها پرسش‌هایی ناگزیر هستند که به موازات داستان رسمی سقوط پرواز 9525 ژرمن وینگز در ذهن افکار عمومی جهانی چرخ می‌زنند. ممکن است این سناریوهای محتمل صرفا نظریه‌پردازی توطئه  در نظر آیند اما فراموش نکنیم که غرب و رسانه‌هایش هنوز در مورد آخرین سوانح هوایی بزرگ و همانقدر مبهم دنیا یعنی ناپدید شدن یک بوئینگ خطوط هوایی مالزی (پرواز ام اچ 370)  در اقیانوس هند یا آرام (مارس 2014) و سقوط یک بوئینگ دیگر مالزیایی‌ها  (پرواز ام اچ 17) در شرق اوکراین، کاری جز پرده پوشی و تناقض‌گویی انجام نداده‌اند. در حالی که برخی منابع آمریکایی خلبان مالزیایی پرواز ام‌اچ 370 را یک عامل انتحاری تروریستی معرفی می‌کنند در عوض در مورد کمک‌خلبان آلمانی پرواز ساقط شده ژرمن وینگز تنها از عبارت بیمار روانی استفاده می‌کنند. درباره پرواز ام اچ 17 نیز تنها شواهد موثق ارائه شده از سوی روس‌ها مبنی بر اینکه جنگنده‌های اوکراینی بوئینگ 767 مالزیایی را هدف گرفته‌اند  نادیده گرفته می‌شود و دولت‌های غربی به جای ارائه شواهد تنها جنگی روانی علیه روسیه به راه انداخته‌اند. با چنین سوابقی آیا باز هم می‌توان در مورد پرواز 9525 ژرمن وینگز به گزارش‌های منابع فرانسوی و آلمانی اعتماد کرد؟ و سرانجام اینکه آیا حسین جوادی و میلاد اسلامی، دوستان خبرنگار ما در واپسین لحظات عمرشان اتفاقاتی دیگر به جز روایت دولت فرانسه و شرکت هواپیمایی آلمانی را شاهد بوده‌اند؟  آنچه که از فاجعه هوایی در امن‌ترین و کم‌حادثه‌ترین شرکت هواپیمایی دنیا لوفت‌هانزا تاکنون به اطلاع عموم رسیده است، دارای نقاط ابهام و تضادهای نامعقولی است که «وطن امروز» برای نخستین بار به آنها می‌پردازد.
بینوایان، از افسانه تا واقعیت
روز سه‌شنبه 4 فروردین یک فروند ایرباس A320-21 که  از بارسلونای کاتالونیا به مقصد شهر دوسلدورف آلمان برخاسته بود حوالی ساعت 10:50 به وقت محلی با سینه‌کش  کوهی بلند در این نقطه از آلپ جنوب فرانسه برخورد کرد و کاملا از هم متلاشی شد.به گزارش نیویورک تایمز، طبق روایت رسمی سازمان نظارت هوایی فرانسه که 2 روز بعد از حادثه منتشر شد، صداهای ضبط شده جعبه سیاه شماره یک ایرباس مزبور (در داخل کابین هواپیما)  ابتدا خلبان کابین را برای دستشویی رفتن ترک می‌کند و وقتی بازمی‌گردد با در بسته مواجه شده و چند بار در می‌زند اما جوابی نمی‌گیرد. در همین حال کمک‌خلبان در دوربین مداربسته، خلبان را می‌بیند اما در را از داخل قفل کرده و به او بی‌توجه است. خلبان، با زور تلاش می‌کند در را باز کند. آخرین مکالمه ضبط شده حاکی از فریاد خلبان است که با جسمی سخت (احتمالا چکش) به در کوبیده و فریاد می‌زند: «این در لعنتی رو باز کن!» لحظاتی بعد کمک خلبان دکمه مخصوص فرود را می‌زند و هواپیما طی سقوط ناگهانی با دامنه دره «پراد او بلون» از منطقه آلپی «دینیه لو بانس»  
برخورد می‌کند.
 نقطه پایان زندگی 150 مسافر و خدمه پرواز شماره 4U 5259 ش شرکت هواپیمایی ژرمن‌وینگز آلمان وابسته به خطوط هوایی لوفت‌هانزا به شکل عجیبی با نقطه آغاز یکی از شاهکارهای ادبی اروپا منطبق شده است. منطقه کوهستانی «دینیه لو بانس» جایی بود که ژان والژان، قهرمان رمان بینوایان سفر پرماجرایش را از آن آغاز کرد. او بینوایی بود که با بزرگواری یک روحانی به جای زندان پای در راه بزرگ منشی گذاشت. دامنه‌ای از ارتفاعات «آلپ دو او» در 2 کیلومتری روستای لو ورنه که هواپیمای ژرمن وینگز در آن سقوط کرد مشرف به گردنه‌ای کوهستانی است که قهرمان داستان بینوایان از آن به مقصد مرکز فرانسه عبور کرد اما مسافران بینوای ما نتوانستند از آن به سلامت عبور کنند. همچنین روایت رسمی شیرجه مرگبار منجر به سقوط که به تایید لوفت‌هانزا هم رسیده است تاکید دارد که هواپیما به مدت 8 دقیقه در حال کم کردن مداوم ارتفاع بوده است. طی 8  دقیقه سکوت مشکوک در کابین ابتدا هواپیما در ارتفاع 38 هزار پایی، همه ارتباط‌های خود با برج مراقبت را قطع می‌کند و با شیبی تند، به سمت زمین شیرجه می‌رود. براساس قوانین یاتا، خلبانان به هنگام بروز هرگونه مشکل از جمله هواپیماربایی یا نقص فنی، پیغام اضطراری می‌فرستند که سیگنال این پیغام، همه برج‌های مراقبت موجود در اطراف محل پرواز را به حالت آماده‌باش درمی‌آورد اما پس از آنکه گروه تحقیق فرانسوی جعبه سیاه دوم را روز چهارشنبه گذشته یافتند از علائم ثبت شده در کارت حافظه آن چنین استنباط شد که «آندریاس لوبیتز» کمک‌خلبان در غیاب خلبان 2 بار سیستم هشدار خودکار در هنگام سقوط را خاموش کرده که به همین دلیل در
 8 دقیقه سقوط هیچ پیغام صوتی یا پیام اضطراری مخابره نکرده است. سپس در ارتفاع 3500 پایی او سامانه فرود را فعال می‌کند تا برخورد نهایی صورت گیرد. براساس اطلاعات جعبه سیاه نخست مسافران تا 5 دقیقه واپسین واکنش خاصی به ارتفاع کم کردن هواپیما نشان نداده‌اند اما  سروصدای خلبان پشت در بسته کابین و مشاهد کوهستان آلپ در نزدیکی آنها را به تکاپو وا می‌دارد و فریادهای کمک تا لحظه آخر بلند‌تر می‌شوند به طوری که گفته می‌شود نام خداوند به زبان‌های مختلف در هم می‌آمیزد. در نهایت در لحظه برخورد با کوه صدایی مهیب به گوش می‌رسد و بعد سکوتی مرگ‌آور حاکم می‌شود.
یک روانی تنها در کابین!
پس از فاجعه بود که آلمانی‌ها به جست‌وجوی ابعاد پنهان زندگی کمک‌خلبان 28 ساله پرداختند که حالا متهم ردیف اول حادثه شناخته می‌شد و به شکلی باور نکردنی کاشف به عمل آمد که نه‌تنها آندریاس لوبیتز از 6 سال پیش از افسردگی شدید رنج می‌برده بلکه پس از آن با اطلاع شرکت ژرمن وینگز که شعبه‌ای ارزانقیمت از شرکت مادر لوفت‌هانزا و تحت استاندارد آن است تحت درمان دارویی و مشاوره قرار داشته است. روزنامه آلمانی بیلد 4 روز پس از حادثه نوشت که این کمک خلبان طی 18 ماه تحت درمان مشاوره روانی قرار گرفته است. اما کارستن اسفور، رئیس ارشد ژرمن‌ وینگز تنها به این توضیح کوتاه اکتفا کرد که لوبیتز  آموزش خلبانی خود را که سال 2008 آغاز شده بود، برای مدتی کنار گذاشته بود. سپس اعترافات نامزد او منتشر شد که می‌گفت او به طرز عجیبی دنبال مطرح کردن خود بوده است و جمله‌ای از او نقل کرد که دنیا را تکان داد: «روزی کاری می‌کنم که همه چیز را به هم می‌ریزد، اسم من به گوش همه می‎رسد و همه نامم را به یاد خواهند داشت». یک دوست سابق آندریاس لوبیتز نیز به روزنامه بیلد گفت که اگر او مسؤول سقوط هواپیما بوده باشد، علتش این بوده است که فهمیده با مشکلات سلامتی‌اش نمی‌توانسته به آرزوهای بزرگش برسد. پلیس در جریان تحقیقات به سابقه افسردگی او برخورده و دادستانی آلمان هم اعلام کرد که او بیماری خود را پنهان می‌کرده است. همچنین به گزارش بی‌بی‌سی، پلیس در منزل وی نسخه پاره شده‌ای از یک پزشک روانکاو پیدا کرده است. در نهایت دویچه وله گزارش داده است که لوبیتز در زمان پرواز مرگ قاعدتا باید در مرخصی مربوط به بیماری افسردگی‌اش می‌بود. متعاقب آن بود که برایس روبین، دادستان عمومی مارسی که منطقه کوهستانی آلپ جنوبی از توابع آن است (استان پروونس فرانسه) در  یک کنفرانس خبر اعلام کرد کمک‌خلبان  به‌صورت عمد باعث سقوط هواپیما و مرگ تمام سرنشینان آن شده است. پنجشنبه پیش نیز به دنبال کشف جعبه سیاه دوم ابعاد وحشتناک‌تری از شخصیت کمک خلبان جانی برملا شد به طوری که  دادستان عمومی مارسی گفت براساس اطلاعات موجود در آن ضربان قلب او تا لحظات پیش از مرگ هیچ تغییری نداشته است. رالف هرنبوروک، سخنگوی مطبوعاتی دادستانی شهر دوسلدورف آلمان نیز اعلام کرد لوبیتز در روزهای پیش از حادثه اطلاعات مربوط به در کابین و خودکشی با هواپیما را در رایانه شخصی‌اش که روی میز کارش بوده جست‌وجو می‌کرده است.

فرار بزرگ ژرمن‌ها از غرامت بزرگ
به فرض آنکه همه انگشت‌ها به سوی کمک خلبان هم نشانه رفته باشد و او واقعا مجرم باشد،
لوفت‌هانزا و زیر مجموعه‌اش ژرمن وینگز که به هر حال مجبور به پرداخت غرامت حداقلی(حدود 54 هزار یورو برای هر قربانی) به بازماندگان قربانیان این پرواز هستند سکوتی معنادار در مورد میزان اطلاع‌شان از بی‌ثباتی روانی کمک‌خلبان‌شان پیشه کرده‌اند. در حالی که اثبات اطلاع مدیران از جنون خلبان‌شان یا نقص فنی احتمالی ایرباس 320  می‌تواند عواقب حقوقی و مالی بسیار بزرگ‌تری برای شرکت‌های آلمانی داشته باشد. در حقیقت دیوانه خواندن کمک خلبان، مراجع قضایی را وا می‌دارد که شرایط خاص ناشی از جنون افراد در حقوق جزائی غربی را که  ظاهرا بار مسؤولیت را از دوش خط هوایی بر می‌دارد لحاظ کنند در حالی که در صورت اثبات اختیار و مسؤولیت ژرمن وینگز این غرامت چند برابر می‌شود. کافی است مقایسه‌ای میان این پرواز و 2 نمونه اخیر مالزیایی آن که ذکرشان رفت انجام دهیم. چرا مجموع غرامتی که ژرمن وینگز برای این حادثه که طبعا به‌خاطر عدم نظارت کافی خود شرکت هواپیمایی بوده است تنها به 300 میلیون دلار محدود می‌شود حال آنکه در مورد پرواز گمشده ام اچ 370  و سرنگون شده ام اچ 17 که کمترین تقصیر متوجه خط هوایی مالزیایی است رقم غرامت به ترتیب به 750 میلیون و بیش از یک میلیارد دلار بالغ می‌شود؟ تاملی در تفاوت آشکار رقم غرامت انگیزه‌های پشت سر داستان‌پردازی احتمالی مراجع فرانسوی و آلمانی که تحت کنترل یک اتحادیه واحد سیاسی هستند را قوت می‌بخشد.

رازها وتناقض‌های یک پرواز
پروازها لغو بشود یا نشود، کارکنان هواپیمایی اعتصاب کنند یا به کار خود ادامه دهند، ژرمن‌وینگز لوگوی خود را به رنگ مشکی تغییر دهد، لوفت‌هانزا پیگیر پرداخت غرامت نقدی به بازماندگان سانحه بشود و در کلیسای اصلی شهر به یاد کشته‌شدگان یک دقیقه سکوت شود یا نشود، هیچ یک جان قربانیان حادثه را برنمی‌گرداند. در عین حال ارزش خبری پرداختن به علل پشت پرده این سقوط از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.
این گزارش با کنار هم چیدن تمام آنچه که رسانه‌ها طی این 10 روز درباره سانحه سقوط هواپیما و حواشی آن گفتند و نوشتند، صرفاً قصد دارد با استناد به منابع خارجی، گوشه‌ای از نکات متناقض را بیان کند و ذکر این فرضیه‌ها به معنای تایید یا تقویت آنها نیست.
1- خلبان بعد از بازگشتن از دستشویی نتوانسته وارد کابین شود!
این گزاره به طور کلی گزاره‌ای عجیب است، چون در شرایط عادی، کدهای پشتیبانی وجود دارد که وقتی کسی در کابین نیست، خلبانان با وارد کردن آن کد‌ها در دستگاه بتوانند وارد کابین شوند. همچنین روی نیمه پایین در خروج اضطراری، سیستم کوچکی به نام دکمه فرار
 Escape Panel  برای مواقعی که در اصلی کابین باز نمی‌شود، تعبیه شده است. اگر نتیجه‌گیری‌های رسانه‌ای را درست فرض کنیم، چرا خلبان برای ارتباط با کمک‌خلبان از تلفن داخلی کابین در خارج اتاقک کابین
استفاده نکرده؟ خلبان همچنین می‌توانست امتحان کند که از طریق فضای خالی
 Avionsics bay با برداشتن در کف زمین در راهروی کابین  و تنظیم کامپیوترهای آن، می‌تواند وارد کابین شود یا خیر؟ اغلب هواپیماها دارای این قسمت هستند. چرا این صداها و سیگنال‌ها در ریکوردر داخل کابین ضبط نشده و اگر شده، چرا تاکنون هیچ صحبت رسمی درباره آن نمی‌شود و فقط تأکید بر این است که هدایت هواپیما در دست «آندریاس» و صدای تنفسش تا آخرین لحظه عادی
 بوده است؟
2- آیا فرض خودکشی کمک‌خلبان واقعاً ممکن است؟
بنا به اعلام اداره هوانوردی فدرال آمریکا در 20 سال اخیر هیچ خلبانی نبوده که همراه با مسافران اقدام به خودکشی کند، آن هم در کشوری که دارای بیشترین تعداد پرواز (آلمان) و کم‌حادثه‌ترین و امن‌ترین شرکت هواپیمایی دنیا (لوفت‌هانزا) است. می‌گوید خودکشی یک خلبان در هنگام انجام شغلش بسیار بسیار بعید است!
چنانکه گفته شد کمک‌خلبان «آندریاس لوبیتز» متهم به خودکشی از پیش برنامه‌ریزی کرده است، در حالی که تاکنون هیچ نامه خداحافظی یا وصیتنامه‌ای از وی پیدا نشده و هر کس کمک‌خلبان را شخصاً می‌شناخته، از این خبر شگفت زده شده و گفته این کار از آندریاس برنمی‌آید. او به هیچ وجه افسرده نبود و حداکثر چند بار نسبت به پایین بودن حقوقش اعتراض کرده بود.
شرکت هواپیمایی ژرمن‌وینگز پس از سانحه با انتشار بیانیه‌ای گفت کارمندانش با شنیدن اینکه یکی از همکارانشان عمداً موجب سقوط هواپیما شده، شوکه شده‌اند. در بخشی دیگر از این بیانیه آمده است: «این فاجعه موردی جداگانه و خاص بوده و ما هنوز به خلبان‌های خود اطمینان کامل داریم.»
از همه اینها گذشته، در یک پرواز با طول زمانی بسیار کوتاه (بارسلون- دوسلدورف) خیلی به ندرت پیش می‌آید که خلبان یا کمک‌خلبان کابین را ترک کند، لذا کمک‌خلبان نمی‌توانسته خودکشی‌اش را از قبل دقیقا برای همین پرواز برنامه‌ریزی کرده باشد چون بر حسب تجربه، تنهاشدنش تقریباً ناممکن به نظر می‌رسید.
نکته دیگری که مشکوک بودن فرضیه را دوچندان می‌کند این است که خودکشی‌های دسته‌جمعی معمولاً با انگیزه‌های سیاسی یا مذهبی اتفاق می‌افتد؛ فرد خودکشی‌کننده یا به عنوان یک اقدام سمبلیک سیاسی یا نشأت گرفته از یک باور افراطی مذهبی، عده‌ای بی‌گناه را همراه با خود به کام مرگ می‌کشد اما در سانحه سقوط هواپیما، یک فرد روان‌پریش و افسرده با دلایل شخصی و خانوادگی، چرا تنها خودکشی نکرده است؟
گفته شده «حال روانی آندریاس لوبیتز به اندازه‌ای وخیم بود که تا آخرین لحظات اصابت به کوه و متلاشی شدن هواپیما، ریتم تنفسش عادی بوده» و از طرف دیگر گفته شده «مسافران تازه دقایق آخر سقوط فهمیدند
چه اتفاقی دارد می‌افتد».
این دو گزاره را کنار هم می‌گذاریم: چطور ممکن است با وجود سر و صدای سقوط آزاد هواپیما، کوبیدن خلبان به در کابین و جیغ و فریاد مسافران، دقایق متوالی صدای تنفس عادی کمک خلبان از دستگاه ضبط صدای داخل کابین به گوش برسد در حالی که در شرایط عادی، کیفیت صدای داخل کابین، حساسیت چندان بالایی ندارد؟
گذشته از این، خروج خلبان اصلی از کابین و نفس کشیدن عمیق کمک‌خلبان به تنهایی، فرضیه اعلام شده را به اثبات نمی‌رساند. شاید هوای کابین مسموم بوده یا پس از خروج خلبان، فرد دیگری وارد کابین شده است یا... .
3- انفجار هواپیما قبل از سقوط یا اشکال فنی؟
طبق اعلان برج مراقبت فرودگاه ال پراتس بارسلون، پرواز 9525 دچار نقص فنی در ناحیه  یکی از موتورهای جتش بوده است و به همین خاطر با 26 دقیقه تاخیر از باند بلند می‌شود. مقامات نیروی هوایی فرانسه 210 متخصص‌ و 9 هلی‌کوپتر برای عملیات تفحص و کشف اجساد به محل کوهستانی حادثه فرستادند. این تفحص‌گران احتمال اینکه سقوط به دلیل اشکالات فنی هواپیما باشد را بعید نمی‌دانند.
ژان پی یر میشل، سرپرست تیم محققان فرانسوی مستقر در دوسلدورف به شبکه BFMTV تلویزیون فرانسه گفت: «در حال حاضر نمی‌توانیم فرضیه اشکال فنی هواپیما را نادیده بگیریم.»
صفحه اصلی خبرگزاری یاهو یک روز پس از حادثه، اعلام کرد قطعات تکه تکه شده از لاشه هواپیما تا شعاع 2 کیلومتری پراکنده شده بودند. تفحص‌گران فرانسوی می‌گویند اجزای یک دستگاه غول پیکر هر چقدر هم با شتاب به کوه برخورد کرده باشد اولاً تا شعاعی به این گستردگی پراکنده نمی‌شوند، دوماً اگر تصاویری که از لاشه هواپیمای ژرمن‌وینگز در جست‌وجوی اینترنتی به دست می‌آید را ببینیم، خرده ‌اجزای هواپیما آنقدر ریزند که نمی‌توانند در نتیجه یک سقوط عادی به این وضع درآمده باشند.
ابهام مساله زمانی بیشتر می‌شود که به گزارش خبرگزاری انگلیسی اینترنشنال بیزینس تایمز شاهدان عینی به یک خلبان هلی‌کوپتر ارتش فرانسه که نخواست نامش فاش شود، گفته بودند ایرباس را قبل از سقوط در آسمان دیده‌اند، اما صدای یک انفجار هم شنیده و گرد و غبار غلیظی مشاهده کرده‌اند. سازمان‌های فرانسوی هنوز خبر فوق را تایید نکرده‌اند اما این خلبان اعلام کرده که از شاهدان عینی متعددی مشاهدات مشابهی را جمع‌آوری کرده است.
این خلبان معتقد است بعضی از قطعات هواپیما در مسیر پرواز پیش از اصابت به کوه و متلاشی شدن، از هواپیما جدا شده‌اند.
اگر چنین فرضیه‌ای را دنبال کنیم، مسیر داستان از بیخ و بن عوض می‌شود و دیگر معلوم نیست تکلیف سناریوهای خودکشی کمک‌خلبان و بیماری روانی و جدایی از نامزدش چه می‌شود! و البته این سوال پیش می‌آید که آیا هواپیما در آسمان آسیب دیده بود؟ آیا در آسمان منفجر شده بود؟ آیا این اشکال فنی یا انفجار احتمالی که هواپیما را به سقوط کشاند، عمدی بوده یا غیرعمدی؟
 


Page Generated in 0/0062 sec