printlogo


کد خبر: 135871تاریخ: 1394/1/16 00:00
نگاهی به سریال «فوق سری» به بهانه پخش نوروزی از سیما
قورباغه بی قناری!

مرتضی اسماعیل‌دوست: سریال فوق سری از جمله سریال‌هایی بوده که برای پخش در سیمای نوروزی امسال انتخاب شد و  در 12 قسمت و با داستانی پلیسی و با رگه‌هایی از طنز از شبکه یک پخش شد. این سریال به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده و با هدف سرگرم‌سازی که لازمه یک اثر تلویزیونی است و نیز واگویی خدمات پلیس در مقابله با اشرار و عاملان فروش مواد مخدر تولید شد و سعی داشت تا با تلفیق لحنی کمیک با مایه‌های ژانر پلیسی، شرایطی مورد قبول برای مخاطبان بهاری، پای تلویزیون بیافریند. داستان سریال «فوق سری» در ارتباط با شخصیت پلیسی با نام علی نصراللهی (مهدی فخیم‌زاده) بوده که درگیر یک فرآیند متقلبانه از سوی عوامل باندی تبهکار می‌شود. گروهی خلافکار که با تبدیل چهره یک خلافکار خرده پا با نام ناصر افراشته به سرهنگ نصراللهی، سعی در انجام عملیات قاچاق و سوءاستفاده از لباس و چهره نیروی انتظامی دارند. در این میان سرهنگ احمد نادری (حبیب دهقان‌نسب) نیز به‌عنوان یکی از فرماندهان ستاد مبارزه با مواد مخدر که دوست و همکار نصراللهی است، با ارائه نقشه‌ای سری که تنها 5 تن از همکاران وی از آن آگاهی دارند، سعی دارد تا با فرستادن سرهنگ نصراللهی به داخل باند تبهکاران، آنها را در طی عملیاتی جاسوسی گرفتار کند. فوق سری با نام قبلی «قورباغه و قناری» به‌عنوان سریالی پرحاشیه در پیش و پس از پخش محسوب شد، چرا که این سریال قرار بود چندماه قبل از نوروز و در ایام هفته نیروی انتظامی پخش شود که به دلیل شرایط کمبود بودجه به زمانی دیگر موکول شد و در این روزها نیز با اعتراض کارگردان مبنی بر تغییر بخش‌هایی از سریال توسط تهیه‌کننده، دچار حاشیه‌ای دیگر شد. اما آنچه می‌توان به طور خلاصه از نگاهی کارشناسانه بر این سریال عنوان داشت، عدم توفیق در بازتولید شرایط روانی ژانری مهیج چون پلیسی و نیز عدم فراخی روحیه بیننده از تماشای اثری با مایه‌هایی کمدی است. به عبارتی روشن، فوق سری نه می‌تواند در تبلور ژانر تماشاگرپسند پلیسی به درستی عمل کند و نه توان بازگشایی زمانی خرسند را برای بیننده دارد و دلیل آن سطحی بودن روایت‌پردازی، نبود تعلیقی نفسگیر، کم مایه بودن زبانی طنازانه، فقدان خط سیری هوشمندانه، وجود دیالوگ‌هایی تصنعی و بازی‌هایی سرد و تکراری است. از طرفی فخیم‌زاده کارگردان که سابقه ساخت آثار جاسوسی را در پیش از این دارد، به باز تولید اثری از خود با نام «تشریفات» دست زده است. فیلمی که در سال 1364 و در شرایطی از رواج آثاری انقلابی به استقبال مناسبی از سوی مخاطب رسیده بود. در تشریفات، دزدی به نام حسن مطرب به دلیل شباهت به روحانی ضدسلطنتی با نام توحید مورد سوءاستفاده تبلیغاتی رژیم پهلوی قرار می‌گیرد. حسن مطرب که به دلیل این خوش خدمتی، شرایط مناسبی پیدا کرده بود، با تولید نگاهی دوباره از کرده خود پشیمان می‌شود و علیه نظام سلطنتی سخنرانی می‌کند، تا نه تنها در ظاهر بلکه در عقیده نیز تبدیل به «توحید»ی دیگر شود و سرانجام پلیس او را دستگیر و اعدام می‌کند. فوق سری اما در ارائه سیر تطابق روایی و ترکیب موقعیت‌هایی از شخصیت ناصر پاپتی ساده‌لوح و موقعیت خطیر نیروهای امنیتی پلیس نمی‌تواند به سرانجام مطلوبی برسد و پژواک روانی بدمنی چون مجید باستان (محمد صادقی) تنها در طراحی چهره‌ای مرموز برای تماشاگر درآمده و شخصیت‌پردازی و چینش معمایی پلیسی در این میان حلقه‌ای مفقوده است. این در حالی است که طراحی و خلق موقعیت‌هایی تعلیق‌وار در ژانر پلیسی، شرایطی مساعد را برای خلق اثری ارزنده در سینما خواهد ساخت و از این رو وجود این ژانر یا ترکیب با ژانرهایی دیگر در سینمای جهان از ارزش بسیاری برخوردار است. از طرفی نزدیکی کاراکترهای داستان‌های پلیسی با اجتماع و فرهنگ یک ملت و نزدیکی با ذائقه جذب مخاطب می‌تواند از مهم‌ترین مؤلفه‌های گیرایی چنین فیلم‌هایی باشد. مساله‌ای که متاسفانه در تولیدات داخلی نادیده گرفته شده و در کمند برخوردی سطحی به بیراهه رفته است.  آنچه به‌عنوان اصلی مهم در ساخته‌های تلویریونی باید رعایت شود، رعایت جذابیتی دراماتیک در  ساخت درام تلویزیونی با استفاده از دستاویز قرار دادن تمهیداتی تصویری است و اجرای این مساله در آثار ساخته شده نیازمند وجود لحن در روایت است که نیازمند دیدگاه از سوی سازنده خواهد بود، همان نظرگاهی که در نویسندگی و کارگردانی موجب ایجاد داستانی پر فراز و نشیب، شخصیت‌پردازی پیچیده و چند لایه با ضرباهنگی مناسب و جلوه‌های ویژه و نمایش عملیاتی محیرالعقول در ژانر پلیسی خواهد شد. در سینمای آمریکا حتی گونه‌ نوشتاری خاصی برای داستان‌های پلیسی از سال ۱۹۲۵ شکل گرفت و افرادی مانند آنتونی بوچر و دشیل همت از غول‌های این سبک نوشتاری بودند. سریال طنز و پلیسی فوق سری از طرحی به ظاهر معماگونه از غارت هویت شغلی یک افسر پلیس شکل می‌یابد اما داستانک‌هایی که در ادامه برای پیچش این روایت رخ می‌دهد، قوام و دوام رسیدن به شرایطی معلق را ندارد. در واقع نبود پازل‌هایی معماگونه که لازمه یک اثر پلیسی است و از مهم‌ترین انگاره‌های موجود در این ژانر می‌باشد، موجب نحیف شدن سکانس‌های این سریال شده است. در آثار پلیسی، این داستانک‌های فرعی است که در تطابق با روایت اصلی می‌تواند عامل اصلی در پیشبرد و روند شکل‌گیری اثر به حساب آید. همچنین ریتم در یک اثر پلیسی نقش بسزایی داشته و یکنواختی و دنبال‌نمایی رخدادها با توجه به طراحی موقعیت‌هایی جدید رخ می‌دهد. آنچه مسلم است وجود آثار پلیسی به دلایل عنوان شده در بالا و با وجود حوادث بسیار رخ داده در مرزهای کشور باید بیش از این مورد توجه سازندگان ایرانی قرار گیرد و با دقت و وسواسی ارزنده به تولیداتی قابل اشاره در این ژانر تبدیل شود. سریال فوق سری نیز در ادامه سریال‌هایی که در سال‌های اخیر از شبکه‌های سیما پخش شده است، سعی داشته چهره‌ای نزدیک و فداکارانه از موقعیت خانوادگی و شغلی نیروهای انتظامی بیافریند و در این میان با تلفیق زبانی آشنا و جذاب چون کمیک با عملیاتی پلیسی، از لحن تلخ و گزنده این آثار دوری کند و در این میان ساده‌ترین مسیر برای نویسنده و کارگردان، وجود مولفه‌ای امتحان پس داده در سینما چون شباهت‌سازی بوده است.
 


Page Generated in 0/0070 sec