نکونام، بازیکن تاثیرگذار فوتبال ایران سهشنبه شب پس از انجام 151 بازی ملی از دیدارهای ملی خداحافظی کرد تا دوران یکی از مهمترین بازیکنان فوتبال ایران هم در عرصه ملی به پایان رسیده باشد. نکونام دیروز با انتشار بیانیهای به صورت رسمی خداحافظیاش از بازیهای ملی را اعلام کرد. در بیانیه نکونام، کاپیتان سابق تیمملی آمده است: «15 سال پیش در دیداری دوستانه مقابل اکوادر، در اولین بازی ملی برای 8 دقیقه به زمین رفتم تا به زرینچه، مهدویکیا، علی دایی و دیگر همبازیانم ملحق شوم. در آن بازی داشتم پرواز میکردم. پاهایم در آن 8 دقیقه روی زمین نبود. میگفتند پیراهن تیمملی هزار کیلوگرم است اما من وزن خودم را هم احساس نمیکردم. پیراهن تیمملی بالهایی شده بود که مرا از سطح زمین جدا کرد. بازی را برده بودیم، البته من سهم چندانی در آن پیروزی نداشتم اما آن بازی نقش بزرگی در زندگی من داشت. آن شب وقتی همه اعضای تیم در رختکن استادیوم کولزیوم رفتند دوش بگیرند، من همچنان مبهوت نشسته بودم. نمیخواستم پیراهن تیمملی را دربیاورم. میگفتم نکند پیراهن را دربیاورم و دیگر سعادت پوشیدنش را نداشته باشم! سفر من با تیمملی 15 سال طول کشید. پیراهن تیمملی روی تن من ماند. با این پیراهن کیلومترها دویدم تا اگر لیاقتش را داشته باشم، لبخندی روی چهره مردم کشورم بنشانم و با ورزش فوتبال که بهانهای انسانی و اخلاقی است، برایشان اندکی هیجان بسازم در کشاکش گرفتاریهای زندگی. از شب اکوادور تا شب سوئد، در صدها بازی، خاطرههای تلخ و شیرینی ساختم که مانند دور تند یک فیلم از مقابل چشمانم میگذرد. شبیه همان سرگیجه خوشایندی است که در نخستین بازی ملی داشتم. یک تصویر در تمام خاطرات ملی من ثابت است و آنهم حس حضور شما هواداران است. اگر بدانید چه جایگاهی در فوتبال دارید. بدون شما فوتبال اصلا معنایی ندارد؟ من هیچوقت سرم را جلوی کسی خم نکردم و نمیکنم به غیر از شما هواداران چون هر چه دارم از شما بوده و خواهد بود. بعد از بازی سوئد احساس کردم که دیگر وقت خداحافظی فرا رسیده و باید پیراهن مقدس تیمملی را به بازیکن دیگری بسپارم و بروم. روز اولی که این پیراهن را به تن کردم، به عشق و شوق شما بود و تا روز آخر هم با همین عشق پیراهن مقدس ایران بزرگ را پوشیدم. خاطره بد زیاد داشتهایم، روزها و شبهایی که شما عزیزان هم به خاطر شکستها، کنار ما گریه کردید. وقتی این اشکها را دیدیم با تمام وجود جنگیدیم که روزی لبخند زیبایی هم روی لبانتان بنشانیم. هنوز خاطره شیرین صعود به جام جهانی آلمان و برزیل در خاطر من هست. شب بازی بحرین و آن خوشحالی بیحد و حصر. ما گریه میکردیم، شما هم اما این گریه زیباترین لبخند دنیا بود. در اولسان وقتی کره را بردیم، احساس کردم سنگینترین بار تمام عمر، از روی دوشمان برداشته شد و تنها و تنها به شما فکر میکردیم که در آن فشارهای اقتصادی و معیشتی دقایقی شاد بودید و انواع و اقسام مشکلاتتان را فراموش میکردید. امروز بیاندازه خوشحالم که سالهای سال کنارتان بودهام و وقتی به خاطراتی که در کنار هم داشتهایم فکر میکنم، بغض گلویم را میفشارد. چطور میتوانم تمام روزهایمان را در این نوشتهها خلاصه کنم؟ فقط میخواهم به عنوان برادری کوچکتر، از شما بابت شکستها عذرخواهی کنم. میدانم که با شکستها چطور قلبتان را شکستیم. شما هیچگاه استحقاق این شکستها را نداشتید چون سختکوشترین و صبورترین مردم دنیا هستید و به جرات میگویم بهترین هواداران جهان. همه جا کنار ما بودید و هستید. به عشق دیدن ما از شهرهای دورافتاده میآمدید و نمیدانم چگونه از شما تشکر کنم جز اینکه بگویم دست تک تک شما را میبوسم و میفشارم. جواد نکونام بدون شما هیچ بود و هنوز هم در مقابل بزرگی شما هیچ هستم. میخواهم به خاطر اشتباهاتی که در داخل یا بیرون زمین فوتبال داشتم از مردم کشورم و همه اهالی فوتبال عذرخواهی کنم. اگر کاری کردم که طرفداران را رنجاند همین جا عذرخواهی میکنم. هرگز قصد نداشتم کسی را آزار بدهم. در هر بازی تلاش کردم عرق بریزم و برای سربلندی کشورم بجنگم. بازیهایی بوده که به خواستهام نرسیدهام و میدانم مردم ناراحت شدهاند اما هیچوقت قصور نکردم. همیشه تلاش کردم طوری برای تیمملی بازی کنم که انگار آخرین بازیام بوده. حالا اسم نکونام از پشت پیراهن تیمملی پاک میشود. بازوبندی که نشانه نمایندگی یک ملت است و به رسم امانت نزد من بود را در میآورم، میبوسم و با این امید که امانتدار متعصبی بوده باشم.