کِنِت پولاک*: عربستان، قطر و امارات به عنوان کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس به همراه مصر، اردن، مراکش، پاکستان و سودان حملات هوایی را علیه نیروهای حوثی در یمن انجام میدهند که تامل هر آمریکایی را میطلبد. حوثیها شیعیانی هستند که تا حدودی مورد حمایت ایران هستند اما با وجود این، حمله اخیر نهتنها باعث بهبود وضعیت یمن نخواهد شد بلکه برای ثبات عربستانسعودی در میانمدت تا بلندمدت خطرناک خواهد بود. علاوه بر این نباید به طور مبالغهآمیز، نقش جمهوری اسلامی ایران در یمن را زیاد دانست. شورای همکاری خلیجفارس و شرکا حتی با کمک آمریکا فاقد این توانمندی هستند که مانند عملیات موفق هوایی آمریکا در زمینگیر کردن داعش در عراق و سوریه در عملیات زمینی، حوثیها را شکست دهند. آنها با کمک کافی آمریکا قطعاً میتوانند آسیبهایی را به حوثیها وارد کنند اما نمیتوانند موازنه قدرت در داخل یمن را تغییر دهند. اگر حملات هوایی شکست بخورد- که احتمال شکست آن از پیروزی آن بیشتر است- این خطر جدی وجود دارد که همه دولتها تصمیم به حمله زمینی بگیرند و مداخلهای که ترکیب اصلی آن را نیروهای نظامی سعودی تشکیل میدهند، شکل گیرد. همانطور که من در مطلب قبلی خود به آن اشاره کردهام، مجموعهای از پژوهشگران در تحقیقات خود راجع به جنگهای داخلی دریافتند که مداخله در جنگهای داخلی به نفع جناح بازنده، به ندرت باعث یک توافق سریع و مبتنی بر مصالحه و مذاکره میشود. در عوض، مداخلهها باعث تداوم ستیزه میشود و به هر میزان که ستیزه تداوم پیدا کند، به همان میزان خرابیها و مرگ و میر بیشتر میشود. عربستانسعودی خودش را رهبر جهان عرب و متحد مهم آمریکا حساب میکند و یکی از مهمترین تولیدکنندگان نفت جهان است؛ با وجود این کشوری است که با چالشهای اساسی داخلی، مشکلات مالی و یک تغییر ناگهانی در قدرت حکومتی در نتیجه مرگ ملک عبدالله و جانشینی ملک سلمان مواجه است. پادشاهی سعودی فاقد توانایی نظامی به منظور مداخله قطعی در یمن است و اگر عربستان به منظور مداخله در یمن، تعداد زیادی از نیروهای زمینی خود را وارد کند این کار منجر به فرسایش منابع مالی، منابع نظامی و اراده سیاسی عربستان خواهد شد که همین امر ممکن است به خشم مردم عربستان ختم شود چرا که هزینههایی که میتوانست برای حل مشکلات داخلی صرف شود، در باتلاق یمن به هدر رفته است. همانطور که قبلاً هم اشاره داشتهام، مقامات مصری اظهار داشتهاند که اگر حملات هوایی ناکافی باشد، آنها آماده فرستادن نیروهای زمینی به یمن خواهند بود. این نکته تاریخی جالب توجه است که دخالت نظامی مصر در جنگهای داخلی 1961 تا 1967 یمن به شکست منجر شد. مصر تنها یک دولت ضعیفی است که با مشکلات سیاسی و اقتصادی بسیاری روبهرو است. اما نقش آمریکا در این مداخله جالب توجه است. میتوان طیف وسیعی از دلایل آمریکا را برای حمایت از این اقدام برشمرد:
1- تمایل به تقویت اتحاد عربستان- آمریکا بعد از بسیاری از اختلافاتی که در دهه گذشته میلادی رخ داد.
2- امید به اینکه حمایت آمریکا از شورای همکاری خلیجفارس در یمن باعث جلب حمایت اعضای این شورا از اقدامات آمریکا در عراق و سوریه خواهد شد.
3- اعتقاد به اینکه این اقدام باعث شود آمریکا توان این شورا را علیه القاعده در شبهجزیره عربستان بسیج کند تا از این طریق بتواند از دست دادن پایگاه هوایی العناد را جبران کند.
اما از نظر من اینها همه دلایل اشتباهی است که منافع کوتاهمدت را مقدم بر منافع بلندمدت میکند. چنین دلایلی ما را به این نتیجه میرساند که آمریکا این اقدام کشورهای عضو شورا را مورد حمایت خود قرار میدهد در حالی که برعکس آمریکا باید از شدت این مداخله بکاهد. در عوض به نظر من تنها دلیل خوبی که برای حمایت آمریکا از مداخله عربستانسعودی و کشورهای عرب در یمن میشود عنوان کرد، کسب آگاهی و اطلاعات از عملیات آنهاست و اینکه آمریکا بتواند عملیات آنها را تعدیل کند و مانع از مداخله عمیقتر آنها در یمن شود. مداخله در یمن یکی از آن موقعیتهایی است که آمریکا باید شرکای خود را محدود کند. تاریخ طولانی جنگهای داخلی به ما میآموزد که دخالت بیشتر عربستانسعودی در یمن نهتنها باعث بهبود اوضاع یمن نخواهد شد بلکه امنیت و ثبات پادشاهی عربستان را در میانمدت و بلندمدت به خطر میاندازد. منافع عربستان و آمریکا اقتضا میکند آمریکا این کشورها را قانع کند که به جای آنکه مداخله نظامی خود را افزایش دهند، دست از مداخله بکشند.
*عضو ارشد مرکز سیاستگذاری خاورمیانه
در مؤسسه آمریکایی بروکینگز