printlogo


کد خبر: 135901تاریخ: 1394/1/16 00:00
پشت پرده تحریم‌های جدید آمریکا علیه ونزوئلا

محمد ایرانی: باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا، ماه گذشته با صدور دستوری ونزوئلا را تهدیدی برای امنیت ملی این کشور نامید که براساس آن تحریم‌هایی بر 7 مقام ارشد این کشور نفتخیز در پرتنش‌ترین دعوای دیپلماتیک دوجانبه بین 2 کشور از زمان به قدرت رسیدن «نیکولاس مادورو» رئیس‌جمهوری سوسیالیست ونزوئلا در سال 2013 اعمال می‌شود. اوباما در حالی این دستور را صادر و امضا کرد که برخی مقامات ارشد دولت آمریکا بر این باورند بخش‌های انرژی یا اقتصاد این کشور هدف این اقدام اوباما نبوده است اما این اقدام کاخ سفید در شرایطی که اوباما سیاست تنش‌زدایی با کوبا - دشمن دیرین واشنگتن در آمریکای لاتین و یکی از متحدان اصلی ونزوئلا- را در پیش گرفته و زمینه عادی‌سازی روابط بین 2 کشور هموار شده، از تعمیق تنش‌ها بین واشنگتن و کاراکاس حکایت دارد. در واقع اعلام این امر که کشوری تهدیدی برای امنیت ملی محسوب می‌شود نخستین گام در آغاز برنامه تحریم‌های آمریکا علیه ونزوئلا خواهد بود و همین روند پیش از این در قبال جمهوری اسلامی ایران و سوریه نیز در پیش گرفته شده بود. کاخ سفید اعلام کرده دستور ریاستی جدید افرادی را هدف قرار می‌دهد که «روندهای دموکراتیک یا نهادهای دموکراتیک را تضعیف کرده و دست به اقدامات خشن یا نقض حقوق ‌بشر» زده‌اند یا در ممنوعیت و محدود شدن آزادی بیان دست داشته‌اند یا مقامات دولتی‌ای هستند که با فساد عمومی مرتبط هستند. با نگاهی به دلایل خصومت‌های آمریکا در قبال ونزوئلا، می‌توان این خصومت‌ها را در 3 سطح دسته‌بندی کرد:
ـ در سطح کشوری که ونزوئلا پارادایم توسعه‌ای جدیدی را ارائه داد که به موجب آن مالکیت عمومی بر بازار آزاد، رفاه اجتماعی بر سودهای حاصل از فروش نفت و قدرت مردمی بر حاکمیت نخبگان، ارجحیت یافت.
ـ در سطح منطقه‌ای، ونزوئلا ارتقادهنده همگرایی در آمریکای لاتین در ضدیت با توافق‌های تجاری آزاد در آمریکای لاتین با محوریت آمریکا، ضدامپریالیسم‌گرایی در ضدیت با «پان‌امریکنیسم»، کمک‌های خارجی مبتنی بر منافع اقتصادی متقابل و عدم مداخله در تضاد با پیمان‌های نظامی آمریکا و رشد پایگاه‌های نظامی بود.
ـ اما در سطح جهانی ونزوئلا تجاوزات آمریکا به افغانستان و عراق را مورد انتقاد شدید قرار داده و با بمباران لیبی و جنگ نیابتی در سوریه مخالفت کرد. در عین حال ونزوئلا اقدامات تجاوزکارانه و استعماری رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های فلسطینی را محکوم و عزم خود را برای مقابله با امپریالیسم نظامی آمریکا جزم کرده است.
«هوگو چاوز» رئیس‌جمهوری فقید و مادورو رئیس‌جمهوری کنونی ونزوئلا توانسته‌اند با اقدامات خود جایگزین موفقی برای نولیبرالیسم مدنظر آمریکا و اهرم‌های اقتصادی تحت امرش چون بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول ارائه ‌دهند و این کشور نشان داده یک اقتصاد وابسته به تجارت و بشدت جهانی شده نمی‌تواند یک برنامه رفاهی پیشرفته را زمینه‌ساز شود و این در حالی است که آمریکا در حال برچیدن برنامه‌های رفاه اجتماعی به منظور تامین مالی جنگ‌های امپریالیستی خود است. به عبارتی، ونزوئلا به افکار عمومی آمریکا نشان داده یک اقتصاد بازاری و سرمایه‌گذاری‌های گسترده در رفاه اجتماعی با یکدیگر سازگار نیست. این پارادایم به هیچ وجه مورد پذیرش کاخ سفید نیست و جالب آنکه امپریالیست‌های آمریکایی هیچ ابتکار اقتصادی که قابل رقابت با اتحادهای منطقه‌ای و جهانی ونزوئلا باشند، در اختیار ندارند. این اوضاع با اوضاع دهه 1960 میلادی، هنگامی که کندی رئیس‌جمهوری وقت آمریکا برنامه «اتحاد برای پیشرفت» را شامل تجارت، کمک‌های اقتصادی و اصلاحات به منظور مقابله با  تمایلات انقلابی انقلاب کوبا ارائه داد، متفاوت است. جورج بوش و اوباما صرفا همکاری‌های نظامی و پلیسی هزینه‌بر و طرح‌های کلیشه‌ای نولیبرالیستی نخ‌نمایی را ارائه دادند. آمریکا به‌رغم شکست‌های فضاحت‌بار دیپلماتیک، انزوای منطقه‌ای و شکست طرح‌های نظامی و جهش اقتصادی خود که از افزایش قیمت‌های جهانی نفت ناشی شده، به تلاش خود برای بی‌ثبات کردن ونزوئلا ادامه می‌دهد و این راهبرد امپریالیستی که از سال 2007 آغاز شده تمرکز خود را بر انتخابات و برنامه‌های بی‌ثبات‌سازی اوضاع داخلی ونزوئلا متمرکز کرده است.  از سال 2008 واشنگتن کمک‌های مالی بسیاری را به مجموعه‌ای از نهادها از جمله سازمان‌های مردم‌نهاد و سازمان‌های دانشجویی متشکل از دانشجویان طبقه متوسط که درگیر ایجاد بلوا و آشوب و تظاهرات ضدچاوز در خیابان‌ها بودند، تزریق کرد. هدف این اقدام، بهره‌برداری از نارضایتی‌های محلی بود. کمک‌های مالی آمریکا به عوامل محلی به فعالیت‌های فراقانونی و بی‌ثبات‌کننده نظیر خرابکاری و اخلال در اقتصاد ونزوئلا منجر شد در عین حال که تلاش می‌شد دولت مقصر ناامنی عمومی به تصویر کشیده شود.
جامعه بازرگانی ونزوئلا همفکر با طراحان آمریکایی اقدام به احتکار کالاهای ضروری به منظور تحریک کمبود کالا و زمینه‌سازی نارضایتی مردمی کرد. رسانه‌های مخالفان کمبود مایحتاج‌ ضروری را به ناکارآمدی دولت ربط دادند و احزاب سیاسی مخالف از کمک‌های مالی آمریکا بهره‌مند شدند، مشروط بر اینکه متحد شده و به‌عنوان یک نیروی واحد در رقابت‌های انتخاباتی شرکت کرده و مشروعیت نتایج انتخابات را زیر سوال برده و ادعای تقلب در پی شکست در انتخابات کنند. به طور خلاصه باید تصریح کرد تلاش‌های آمریکا برای احیای هژمونی خود در ونزوئلا مجموعه گسترده‌ای از عاملان داخلی شامل گروه‌های شبه‌نظامی مسلح، سازمان‌های مردم‌نهاد، احزاب سیاسی، مقامات منتخب و مقامات اجرایی شاغل در بخش‌های تجاری و تولیدی مرتبط با تولید و توزیع کالاهای مصرفی ضروری را در برمی‌گرفت. چرخش‌ها در سیاست‌های واشنگتن از خشونت‌های داخلی گرفته (کودتای سال 2002 و اعتصاب کارگران صنعت نفت در سال‌های 2002و2003) تا تهدیدات نظامی در امتداد مرز از سوی کلمبیا (2004 تا 2006) و بازگشت به انتخابات داخلی و دست داشتن در خرابکاری‌های اقتصادی، منعکس‌کننده تلاش‌های واشنگتن برای غلبه بر سیاست‌های شکست‌خورده بدون دست برداشتن از هدف راهبردی احیای هژمونی در این کشور از طریق سرنگونی دولت منتخب است. جدیدترین اقدام دولت باراک اوباما در ابلاغ تحریم‌های جدید بر شماری از مقامات ونزوئلایی را باید با طرح‌های پیشین واشنگتن برای به زانو درآوردن ونزوئلا ارزیابی کرد. نظام امپریالیستی معاصر آمریکا در کنار حضور جهانی آن در جنگ‌های طولانی سریالی و به وخامت کشاندن اقتصادهای داخلی، شاهد کاهش شدید ظرفیت این کشور برای مداخله و احیای نفوذ هژمونیک در آمریکای لاتین بوده است. موفقیت‌های ونزوئلا در سراسر آمریکای لاتین در مقابله با تهدیدات امپریالیستی بیانگر این امر است که آمریکای امپریالیست تا چه میزان بر رژیم‌های محلی وابسته به خود و عوامل و نخبگان نظامی برای تثبیت هژمونی سلطه‌طلبانه خود متکی است. کل روند به یغما بردن ثروت‌های ملی دیگر کشورها به سوءاستفاده از عوامل محلی و داخلی برای تداوم کنترل حکومت‌ها و از میان برداشتن دولت‌ها و جنبش‌های ملی و ضدامپریالیستی وابسته است. سلطه‌طلبی امپریالیستی بر روندهای انتخاباتی (دموکراسی) یا نتایج ناشی از کودتاها، اعتصابات و مکانیزم‌های اقتدارگرایانه ضددموکراسی مبتنی است. در حالی که از جنبه تاریخی، منافع اقتصادی، ملاحظه مهم سیاستگذاران امپریالیستی محسوب می‌شود، دیدگاه‌های امپریالیستی کنونی آمریکا با دولت‌های ملی‌گرای آمریکای لاتین روبه‌رو شده که از رد ایدئولوژی «جنگ عالمگیر» واشنگتن ناشی می‌شود. به زبان دیگر، اقدام ونزوئلا در رد ایدئولوژی آمریکایی که با چاوز شروع شده و از سوی مادورو ادامه یافته، در عین مخالفت با جنگ‌های متعدد آمریکا و نقض مکرر حقوق بین‌الملل، ضربه‌ای جدی به مداخله‌جویی‌های واشنگتن در آمریکای لاتین محسوب می‌شود و تنش‌های واشنگتن ـ کاراکاس در حوزه‌های مختلف ناشی از مناقشه‌ای بزرگ‌تر است که در نظامی‌گری امپریالیستی آمریکا ریشه دارد.
آمریکا به طرح‌های خود برای بی‌ثبات کردن ونزوئلا از طریق عوامل و نخبگان دست‌نشانده خود ادامه می‌دهد همچنانکه در انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور در آوریل 2013 مشهود بود که «هنریکه کاپریلس» نامزد مخالف مادورو که آمریکا حمایت مالی گسترده‌ای از وی کرده بود تنها با 2 درصد اختلاف مبارزه را به مادورو باخت و طبیعی بود واشنگتن از به رسمیت شناختن مشروعیت انتخابات امتناع کند. از آن زمان شماری از مقامات سفارت آمریکا در ونزوئلا در دسیسه‌چینی‌ها برای سرنگونی دولت مادورو دست داشته‌اند. سیستم جاسوسی سایبری تحت نظر آژانس امنیت ملی آمریکا عنصری جدید در مداخله‌گری‌های امپریالیستی واشنگتن به منظور دستیابی به بالاترین حوزه‌های سیاسی و اقتصادی در منطقه محسوب می‌شود که باعث خشم برزیل ـ بزرگ‌ترین کشور آمریکای لاتین ـ شد و جالب آنکه واشنگتن خود را برای استعمارگرایی و سلطه بر فضای سایبری برزیل و ونزوئلا و کنترل همه ارتباطات بین مقامات و نخبگان ارشد این کشورها محق هم می‌داند(!)
تایید این امر از سوی اوباما مبنی بر «حق آمریکا برای جاسوسی» اقدامات ضدامپریالیستی جدیدی از جمله پیشنهادهایی برای پایان دادن به  ارتباطات و شبکه‌های اطلاع‌رسانی تحت کنترل آمریکا را به دنبال داشته است. به عبارت دیگر، روش‌های امپریالیستی نوین به منظور استعمارگرایی براساس فناوری‌های جدید، واکنش‌های جدیدی را در قبال برنامه‌های آمریکا از سوی کشورهای مستقل در پی داشته است. مبارزه کشورهای مستقل و مخالف سیاست‌های استعماری آمریکای لاتین بویژه ونزوئلا، همچنان ادامه دارد و آمریکا با هر ابزاری به دنبال مداخله در امور این کشورها و سرنگونی دولت‌های آنهاست اما این واقعیت غیرقابل‌کتمان است که ملت‌های آمریکای لاتین بیش از این اجازه مداخله‌جویی‌های واشنگتن در امور خود را نمی‌دهند و صدور فرمان‌هایی نظیر تحریم مقامات ونزوئلا نشانگر عجز و ناتوانی رهبران آمریکایی در پیشبرد اهداف راهبردی خود در این کشورهاست.  آمریکا بیش از پیش در آمریکای لاتین که زمانی حیاط خلوت آن محسوب می‌شد، منزوی شده است.


Page Generated in 0/0042 sec