جدایی کیروش بحثهای فراوانی را در فضای مجازی و در دنیای واقعی ایجاد کرده و 2 گروه موافق و مخالف با تمام توان و تا آخرین نفس علیه یکدیگر به مباحثه نشستهاند و از مواضع خود کوتاه نمیآیند. آنها کاملا یک دنده و لجوج حرفهای خود را میزنند و بعضا حتی طرف مقابل خود را در این مباحثات کجفهم معرفی میکند اما بالاخره کیروش اثرگذار و موفق بود یا یک مربی معمولی؟
نقاط ضعف و قوت این مربی را بررسی میکنیم:
زیادهخواه: کیروش مطمئنا زیادهخواه بود و شاید تاکنون هیچ مربیای در تاریخ فوتبال ایران تا این حد زیادهخواه نبوده باشد. او خودش سرپرست تعیین میکرد، خودش در فدراسیون پستها را جابهجا میکرد، خودش اردوها را و بازیهای تدارکاتی را انتخاب میکرد و حتی تقویم جامحذفی و لیگ برتر را هم خودش مینوشت. از این منظر شاید باید بگوییم او صاحباختیارترین مربیای بود که تاکنون پشت سکوی هدایت فوتبال ایران رفته است و اگر این نکته را بپذیریم، باید تاکید کنیم داشتههای وی از نظر تسلط بر فوتبال ایران بیش از دیگران بوده است و با این محاسبه میتوان کیروش را جلوتر از دیگران دانست. البته باید اشاره کرد این نکات شایعات زیادی را هم درباره کیروش به همراه داشت.
نگاه از بالا: شاید این مورد را هم بتوان در ردیف زیادهخواهی طبقهبندی کرد اما به هر حال این نگاه کیروش که از بالا به فوتبال ایران نظر میاندازد به خودی خود مخالفانی برایش ساخته است. اینکه او تمام امکانات ما را به سخره بگیرد یا طوری حرف بزند که انگار فقط او از فوتبال سر در میآورد حتی اگر درست هم باشد باز هم زیبنده و جالب نیست و متاسفانه کیروش چنین بود.
نقاط قوت کیروش
مبارزه با بازیکنسالاری: واقعا روانشناسی موضوع پیچیدهای است که باید مورد کنکاش بیشتری برای این مقال قرار بگیرد، چرا که زیادهخواهیهای کیروش که در میان نقاط ضعف وی قرار دادیم، نقطه قوتی هم بود برای از بین بردن بازیکنسالاری در تیم ملی ایران. کیروش که همیشه مرغش یک پا داشت مقابل هیچ بازیکنی کوتاه نیامد و حتی کوچکترین بینظمی یا کمترین ساز ناکوک را نمیپذیرفت و تصور میکنیم در این مسیر دورانی طلایی را هم ساخت. او در تیمملی ایران به تاکتیکهای خودش بیشتر از بازیکنان برتر فوتبال ایران اهمیت میداد و تا حدود بسیار زیادی هم موفق بود. او رحمتی، جباری، عقیلی و بسیاری دیگر از بازیکنان را کنار گذاشت و حتی وقتی همه ایران بسیج شدند تا بهترین دروازهبان ایران را به تیمملی بازگردانند بازهم زیر بار نرفت و اتفاقا آنقدر تاکتیکهایش موثر بودند که هیچکس جای خالی برترینهای فوتبال ایران را احساس نمیکرد.
جانشین سازی: برای کیروش پیدا کردن جانشین برای بازیکنان فوتبال ملی مثل آب خوردن بود. او هرگز به هیچ بازیکنی متوسل نمیشد و این نکته را باید قویترین نکته دوران مربیگری وی دانست. کیروش بازیکنانی چون قوچاننژاد، جهانبخش، دژاگه، داوری، آزمون، امیری، پورعلیگنجی و... را به تیمملی فوتبال ایران معرفی کرد تا تیمملی هرگز به یک یا چند بازیکن متکی نباشد.
نتیجهگیری با بیستارهترین تیم تاریخ فوتبال ایران: واقعیت این است که اگر تصور کنیم کیروش تیم سال ۱۹۹۸ یا حتی تیم سال ۲۰۰۶ را داشت شاید با این اقتدار او از مرحله اول جام جهانی در هر دو سال عنوان شده صعود میکرد. تصور کنید او کریمی، مهدویکیا، عابدزاده، باقری، پاشازاده، رحمان رضایی و سامره و منصوریان، مجیدی، دایی، دینمحمدی و... را در خدمت تیمملی داشت یا حتی پروین و حجازی، بیانی، محمدخانی، فریبا، غلامحسین مظلومی و... را. آن روزها که بین 13 تا 18 لژیونر در بوندسلیگا و سوپر لیگ و لالیگا داشتیم گذشته است، امروز حتی یک بازیکن در سطح بایرنمونیخ یا بولتون یا لیگ ایتالیا نداریم! با این حال تقریبا همان نتایجی را گرفتیم که در آن زمان گرفته بودیم.
با همین تیم بیستاره، آرژانتین را به
نفس نفس زدن انداختیم و در جام ملتها حتی پس از 10 نفره شدن بعد از ۱۲۰ دقیقه همچنان گل میزدیم و 3 بار پیاپی کرهجنوبی را بردیم و به جامجهانی رسیدیم و شیلی را هم در دیداری تدارکاتی مغلوب کردیم. در واقع با ستارههای کنونی عالی نتیجه گرفتیم اگرچه در مقایسه با گذشته کار خاصی انجام نداده باشیم.