امیرعلی جهاندار: بیانات رهبر انقلاب در پیام نوروزی و روز اول سال جدید، نقشه کلی رفتارها و گفتارهای سال را طراحی و مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را معین میکند اما همچنان که ایشان نیز مکرر فرمودند صحبتهای ایشان نیاز به بسط و تبیین دارد؛ در این میان صحبتهای ابتدای سال 94 نیز از این امر مستثنا نیست.
در بیانات ایشان در سخنرانی ابتدای سال 94 چند کلیدواژه اصلی که نیاز به تحلیل و تفسیر دارد عبارتند از: 1- دولت و ملت، همدلی و همزبانی 2- امر به معروف و نهی از منکر
3- ضرورت و منطق نقد 4- دو نگاه به پیشرفت (درونزا و برونزا) 5- دولت، کارگزار ملت است و ملت، کارفرمای دولت است.
شاید اینها مهمترین گزارههای بیانات رهبری در ابتدای سال جدید بود که نیازمند تحلیل و تفسیر و بیان است. رهبر معظم انقلاب سال جدید را با شعار همدلی و همزبانی دولت و ملت نام نهادند و عده بسیاری این مساله را بدینگونه تفسیر کردند که همدلی و همزبانی ملت با دولت است و مردم باید هر آنچه را دولت انجام داد مورد تایید قرار دهند اما اینجا 3 مساله اساسی که رهبر انقلاب در کنار شعار سال مطرح کردند فراموش شده است.
آنچه در جمهوری اسلامی پس از اسلام و شارع مقدس اساس همه مسائل است، ملت است و به همین واسطه امام خمینی، میزان را رأی ملت میدانستند و رهبر معظم انقلاب نیز در برهههای مختلف مردم را ولینعمت انقلاب معرفی میکردند. فلذا اصل در این مساله نیز نظر و رأی مردم است و آنچه باید اساس قرار گیرد ملت است نه دولت. رهبری برای تنقیح این مساله برای اولینبار موضوع «کارگزار و کارفرما» را در انقلاب مطرح کردند. ایشان در پیام نوروزی شان فرمودند: «ظرفیت عظیم و مهم دستیافتنی است ولی شروطی دارد؛ یکی از مهمترین شروط عبارت است از همکاریهای صمیمانه میان ملت و دولت؛ اگر این همکاری صمیمانه از دو سو شکل بگیرد، یقیناً همه آنچه جزو آرزوهای ما است دستیافتنی است و آثار آن را مردم عزیزمان به چشم خواهند دید. دولت، کارگزار ملت است و ملت، کارفرمای دولت است. هرچه بین ملت و دولت صمیمیت بیشتر و همکاری بیشتر و همدلی بیشتری باشد، کارها بهتر پیش خواهد رفت. باید به یکدیگر اعتماد کنند؛ هم دولت، ملت را به معنای واقعی کلمه قبول داشته باشد و ارزش و اهمیت و تواناییهای ملت را بدرستی بپذیرد، هم ملت به دولت که کارگزار کارهای او است به معنای حقیقی کلمه اعتماد کند».
در این بین کارگزار و کارفرما ویژگیهایی دارند که مهمترین آنها گزارشدهی و شفافسازی و پاسخگویی کارگزار نسبت به کارفرماست و همچنین برآوردن خواستههای کارفرما توسط کارگزار و در طرف مقابل اعتماد کارفرما به کارگزارش!
مساله دوم ضرورت نقادی از سوی همه آحاد ملت بود. شاید یکی از دلایل تاکید بر این شعار را بتوان تعامل نامناسب دولتمردان با مردم در سال گذشته دانست و توهینهای مکرر دولتیها به مردم و از سوی دیگر نیز وجود برخی انتقادهای بیپایه در کنار نقادیهای صحیح و منصفانه! قطع به یقین نقد تخصصی، مشفقانه، دلسوزانه و از سر خیرخواهی که آقای روحانی نیز بارها به آن اشاره کرده است میتواند و باید وجود داشته باشد و این از جمله حقوق متقابلی است که امیرالمومنین در نامه مالک اشتر بیان میکند.
برخی تلاش کردند در اوایل دهه 70 جریان توجیهگرا را بسازند و نقد به حکومت را برابر نقد حاکمیت قرار دهند. در آن دوران شعار «مخالف هاشمی، مخالف رهبری است و مخالف رهبری دشمن پیغمبر است» در همه تریبونها شنیده میشد و همین مساله در سالهای بعد باعث بروز جریان ساختارشکنی شد که هر نقد به حکومت را مستقیما نقد حاکمیت میکردند و در مقابل حاکمیت میایستادند. اما در اوایل دهه 80 یک رفتار منطقی از سوی یک اتحادیه دانشجویی تئوریزه شد به گونهای که کسی میتواند حاکمیت را قبول داشته باشد اما منتقد حکومت باشد؛ شعاری که در دهه 80 توسط اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل با عبارت «نقد حکومت آری، نفی حاکمیت هرگز» منقح شد و مورد استقبال رهبری و جامعه سیاسی کشور قرار گرفت.
رهبر معظم انقلاب در سخنان خود درباره این نقادیها 2 نکته را فرمودند؛ نکته اول آنکه «هم به مردم این توصیه را عرض میکنم که با دولت بایستی مهربانانه و با نگاه همراهی و همدلی سخن گفت، هم به مسؤولان کشور – در 3 قوه – این را تأکید میکنم که آنها هم باید با منتقدان خود و با کسانی که از آنها انتقاد میکنند رفتار مناسبی داشته باشند، آنها را تحقیر نکنند، به آنها اهانت نکنند؛ تحقیر مخالفان از سوی مسؤولان، خلاف تدبیر و خلاف حکمت است.» و نکته دیگر اینکه «من، هم به مردم این توصیه را عرض میکنم که با دولت بایستی مهربانانه و با نگاه همراهی و همدلی سخن گفت، هم به مسؤولان کشور – در 3 قوه – این را تأکید میکنم که آنها هم باید با منتقدان خود و با کسانی که از آنها انتقاد میکنند رفتار مناسبی داشته باشند، آنها را تحقیر نکنند، به آنها اهانت نکنند؛ تحقیر مخالفان از سوی مسؤولان، خلاف تدبیر و خلاف حکمت است. من مردم عزیزمان را به بیتفاوتی دعوت نمیکنم، به نظارت نکردن دعوت نمیکنم؛ آنها را به اهتمام در مسائل اساسی کشور دعوت میکنم اما اصرار میکنم که برخوردها نه از سوی مردم نسبت به مسؤولین و نه از سوی مسؤولین نسبت به منتقدان، تخریبی نباید باشد؛ نه تحقیر باشد، نه اهانت باشد. ممکن است در یک قضیهای، یک عدهای دغدغه داشته باشند؛ دغدغه داشتن جرم نیست؛ دلواپس بودن جرم نیست. میتوانند کسانی حقیقتاً نسبت به یک مساله مهم و حساس کشور، احساس دلواپسی و دغدغهمندی کنند؛ هیچ مانعی ندارد اما این بهمعنای متهم کردن نباشد، بهمعنای نادیده گرفتن زحمات و خدمات نباشد. از آن طرف هم دولت و طرفداران دولت به کسانی که ابراز دغدغه و دلواپسی میکنند، بایستی اهانتی نکنند».
ایشان برای اینکه این مساله را در ذهن کامل کرده باشند خود نیز به نقادی و انتقاد در موارد متعدد و به شیوههای مناسب آن اشاره کردند و همچنین فرمودند: «من از همه دولتها در دوران مسؤولیت خودم حمایت کردم؛ از این دولت هم حمایت میکنم. هرجا هم لازم باشد تذکر میدهم البته چک سفید امضا هم به کسی نمیدهم. نگاه میکنم به عملکردها و برحسب عملکردها قضاوت میکنم و به توفیق الهی و به کمک الهی، برحسب عملکردها هم عمل خواهم کرد».
اما مساله مهم دیگر نقطه همدلی بین مردم و دولت است. اگر قرار باشد بر سر هر موضعی به همدلی و همزبانی برسیم قطع به یقین مصداق افراد «صلح کل»ی میشویم که در هر موضوعی نظرات همه را میپذیرند. مثال همان ضربالمثل معروف که میگوید: «2 نفر بر سر یک موضوع بحث میکردند. نفر سوم با شنیدن صحبتهای نفر اول گفت: «تو درست میگویی!» بعد از شنیدن صحبتهای نفر دوم به او نیز گفت «تو هم درست میگویی!» ناظر بیرونی رو به نفر سوم گفت: «این دو نفر دو حرف متضاد میزنند و تو هر دو را تایید میکنی؟» نفر سوم رو به ناظر بیرونی کرد و گفت: «تو هم درست میگویی!» این در صورتی است که نقطه همدلی بر سر یک حرف درست است و رهبر انقلاب معیار حرف صواب و ناصواب را در بیان 2 دیدگاه و قرائت متفاوت از پیشرفت اقتصادی بیان کردند. ایشان فرمودند: «2 جور نگاه به رونق اقتصادی و پیشرفت اقتصاد وجود دارد؛ یک نگاه میگوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیتهای درون کشور و درون مردم تأمین کنیم. ظرفیتهای بسیار زیادی در کشور وجود دارد که از این ظرفیتها یا استفاده نشده است یا درست استفاده نشده است؛ از این ظرفیتها استفاده کنیم؛ [یعنی] اقتصاد درونزا؛ اقتصادی که مایه خود و ماده خود را از درون کشور و از امکانات کشور و از تواناییهای مردم خودمان به دست میآورد. این یک نگاه است که میگویند برای رونق اقتصادی نگاه کنیم به امکانات درونی کشور و استعدادها را و ظرفیتها را بشناسیم، آنها را بدرستی به کار گیریم، [آن وقت] اقتصاد رشد خواهد کرد، نمو خواهد کرد؛ این یک نگاه. نگاه دوم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجیمان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است این نگاه دوم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بیفایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حد کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه میکنید به بیرون، مواجه میشوید با یک مسالهای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرتهای مستکبر با همراهی ایادی منطقهای خودشان متأسفانه به این نتیجه میرسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه میشوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است.
وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر اینجور نیست. امروز خارجیها و رؤسای قدرتهای مستکبر میخواهند همین نگاه دوم را در مردم ما تقویت کنند». پس ملاک و نقطه همدلی ملت و دولت هم «پیشرفت درونزا»ست و هر کجا که نسبت به پیشرفت درونزا فاصله گرفته میشود باید مردم با تذکر، امر به معروف و نهی از منکر، انتقاد سازنده پاسخخواهی از دولت در مقام کارفرماییشان، دولت را موظف به حرکت در مسیر پیشرفت درونزا کنند.