گِرِگ جاف: بخش عمدهای از محورهای سیاست خارجه باراک اوباما در طول 6 سال ریاستجمهوری وی مقبول نبوده است. وی میراثدار 2 جنگ در عراق و افغانستان بود و تاکنون هم نتوانسته هیچکدام از این جنگها را به پایان ببرد. وی همچنین ناچار بود به تحولات خاورمیانه و انضمام بخشی از خاک اوکراین به خاک روسیه واکنش نشان دهد. مذاکره با ایران درباره برنامه هستهای آن موضوع کاملا دشواری است. اینها انتخابهای اوباماست و از زمان شروع ریاستجمهوری خود با وجود آنکه گزینههای دیگری هم در این حوزهها در اختیار داشته است و با وجود انتقادات جمهوریخواهان، برخی دموکراتهای همحزبی خود و برخی همپیمانان خارجی خود با این انتخابها، همچنان توجه خود را بر این موضوعات در سیاست خارجی حفظ کرده است.
آخرین واکنشها به مواضع اوباما درباره سیاست خارجی زمانی مطرح شد که کاخسفید موافقت کرد برای دومین بار ضربالاجل تعیین شده را برای دستیابی به توافقی با ایران تا تاریخ 31 مارس تغییر دهد. ضربالاجل تعیین شده برای دستیابی به توافق هستهای با ایران در حالی به تعویق افتاد که آمریکا و همپیمانان آن میگویند ایران از اعطای امتیازات متقابل خودداری میکند. تصمیم باراک اوباما مبنی بر تداوم مذاکرات با ایران بعد از ضربالاجل تعیین شده نشاندهنده اهمیتی است که وی برای مذاکرات و همچنین نقش رهبری آمریکا قائل است. این موضع نشان میدهد اوباما معتقد است تعامل با دشمنان میتواند به تغییر جهان منجر شود. باراک اوباما اغلب درباره نقش آمریکا در ایجاد تغییر در جهان صحبت کرده است. دستیابی به توافقی هستهای با ایران در واقع چنین فرصتی را برای آمریکا ایجاد میکند اما در عین حال موضوع مذاکره با ایران یکی از پرخطرترین قمارهای ریاستجمهوری وی است. مذاکرات با ایران حول یک محور میشود و آن هم جلوگیری از تولید و توسعه بمب هستهای است. این موضوع از زمانی که اوباما ریاستجمهوری خود را شروع کرده است یکی از اهداف وی بوده است. حتی زمانی که وی نماینده سنا بود عاریسازی جهان را از سلاح هستهای خواستار شد. او بعد از شروع ریاستجمهوری در اولین سخنرانی خود درباره سیاست خارجی توجه خود را بر خطراتی متمرکز کرد که از دستیابی گروههای تروریستی مانند گروه القاعده به سلاح هستهای متمرکز کرد. اوباما در یکی از سخنرانی خود گفت: اگر باور کنیم گسترش سلاحهای هستهای گریزناپذیر است پس بهنوعی به خود قبولاندهایم که بکارگیری این سلاحها هم گریزناپذیر است. مذاکره با ایران نشاندهنده دیدگاه اوباماست مبنی بر اینکه نمیتوان رفتار حکومتهای دشمن را که سابقه طولانی در نقض حقوق بشر دارند از طریق منزوی کردن یا تهدید بکارگیری نیروی نظامی علیه آنها تغییر داد اما از طریق تعامل مداوم میتوان رفتار آنها را تغییر داد. در سالیان اخیر اوباما تلاش کرده است روابط تجاری و دیپلماتیک با کشورهایی مانند ایران و میانمار ایجاد کند.
آیو دآلدِر، سفیر سابق آمریکا در پیمان ناتو گفت اوباما معتقد است هر چه افراد بیشتری با جوامع آزاد تعامل داشته باشند به همان میزان افراد بیشتری خواهان تعامل با جوامع آزاد خواهند بود. ایران دشمن قدیمی و حامی برخی گروههای شبهنظامی و گروههای تروریستی در جهان، بزرگترین و مهمترین آزمون برای آزمودن تئوری اوباماست. برخی منتقدان نگران آن هستند تمایل شدید اوباما مبنی بر دستیابی به توافق با ایران باعث شده است دولت اوباما هزینههای چنین توافقی را نادیده بگیرد. پیتر فی وِر، استاد دانشگاه دوک و از مقامات کاخسفید در دوران ریاست جمهوری جورج بوش گفت کسانی که از دستیابی به توافق با ایران حمایت میکنند تحت تاثیر نقش بالقوه ایران در منطقه قرار گرفتهاند و معتقدند ایران میتواند بهطور بالقوه عامل ثبات در منطقه باشد. این دیدگاه سادهانگارانه است و تنها میتواند یک امید باشد. حتی اگر ایران و همپیمانان آن به توافقی با ایران دست بیابند، این توافق با واکنشهایی مواجه خواهد شد. یک مقام کاخسفید گفت هر چند دورزدن بازرسیها برای ایران بسیار دشوار خواهد بود اما ایران میتواند این توافقنامه را نقض کند. اگر همپیمانان آمریکا مانند عربستان سعودی فکر کنند به اندازه کافی قدرتمند نخواهد بود که بتواند از دستیابی ایران به سلاح اتمی جلوگیری کند و آنها هم فعالیتهای هستهای خود را شروع خواهند کرد. این مساله رقابت تسلیحاتی را در یکی از خطرناکترین و بیثباتترین مناطق جهان تشدید خواهد کرد. نگرانی دیگر آن است که تقویت قدرت اقتصادی ایران بعد از رفع تحریمها باعث خواهد شد این کشور بهسرعت نیروهای شبهنظامی وابسته به خود را در منطقه که پیش از این به میدان رقابت و تنشهای فرقهای تبدیل شده است، تقویت کند. اوباما این خطرات را تایید میکند اما تاکید میکند گزینههای موجود به جای توافق هستهای با ایران که شامل تشدید تحریم و حمله نظامی هستند عواقب بسیار خطرناکتری را ایجاد خواهند کرد. همزمان با تداوم مذاکرات هستهای ایران، اوباما تلاش کرده است به طور شخصی در مذاکرات نقش داشته باشد. وی اکنون از جزئیات این مذاکرات درباره تعداد سانتریفیوژها و نوع آنها در توافقنامه احتمالی با ایران مطلع است.
وی در سخنرانیهای عمومی خود گفته است شانس دستیابی به توافق حدود 50 درصد است اما مشارکت شخصی وی در مذاکرات نشان میدهد وی تا چه حد برای این مذاکرات اهمیت قائل است. مذاکرات هستهای ایران مدل جدیدی را برای اوباما پیشنهاد میکند. مذاکرات باعث شده از تهدید نظامی آمریکا کاسته شود در مقابل اهمیت دیپلماسی و نیروهای انسانی دولت آمریکا افزایش یافته است. هیلاری کلینتون نامزد ریاست جمهوری آمریکا در سال 2007 و در زمان رقابت با اوباما سیاستهای وی را در خصوص مسائلی مانند ایران سادهانگارانه و خطرناک توصیف کرده بود؛ اوباما این دیدگاه هیلاری کلینتون را رد کرده است. دستیابی به توافق با ایران به این معنا خواهد بود که آمریکا با دشمنان خود هم گفتوگو میکند. اوباما در سال 2007 گفته بود دولت بوش اشتباه کرده است که اقدامات بیشتری برای تعامل و گفتوگو با دشمنان آمریکا در منطقه خاورمیانه انجام نداده است.
واشنگتنپست