دنیس راس: هرچند هنوز اختلافات زیادی باقی مانده است اما تفاهمنامه سیاسی که گروه پنج به علاوه یک با ایران امضا کرد تنها نشاندهنده پیشرفت در محدودسازی برنامه هستهای ایران است. ادعای دولت اوباما مبنی بر اینکه توافقنامه نهایی همه مسیرها را برای دستیابی ایران به سلاح اتمی مسدود خواهد کرد کاملا سادهانگارانه است. در بهترین حالت تفاهم هستهای با ایران زمینه را برای دستیابی به توافق فراهم میکند اما چندان مؤثر نخواهد بود. در این مرحله دولت آمریکا و حامیان آن باید مشخص کنند در صورتی که ایران بخواهد توافقنامه را نقض کند و به سمت تولید سلاح هستهای حرکت کند آیا این موضوع به استفاده ما از قدرت نظامی منجر خواهد شد یا خیر. براساس توافقنامهای که تلاش میشود با ایران امضا شود ما تلاش خواهیم کرد از بهکارگیری زیرساختهای قابل توجه ایران در بخش هستهای برای تولید سلاح اتمی جلوگیری کنیم اما نمیتوانیم این فعالیتهای را مختل و متوقف کنیم. مساله قابل توجه این است که توافقی که دولت آمریکا همچنان امیدوار است با ایران نهایی کند و بخش عمدهای از دوران ریاست جمهوری اوباما هم صرف دستیابی به آن شده است کمکی به تلاشهای ما برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی نمیکند.
زمانی که من در دولت آمریکا حضور داشتم ما تلاش میکردیم ماهیت صلحآمیز فعالیتهای هستهای ایران به شکلی باشد که بتواند به صراحت به جامعه جهانی نشان داده شود. براساس آن دیدگاه الزاما ایران نمیتوانست زیرساختهای هستهای گستردهای داشته باشد. براساس آن دیدگاه اگر به ایران اجازه غنیسازی داده میشد این غنیسازی کاملا محدود و صرفا باید برای اهداف تحقیقاتی و تولید ایزوتوپهای درمانی به کار گرفته میشد.
اگر ایران خواهان رآکتورهای اضافی برای تولید برق بود میتوانست سوخت مورد نیاز را از بانک جهانی دریافت کند. همان اقدامی که امروزه درباره نیروگاه بوشهر انجام میشود. همچنین ایران نباید ذخایر اورانیوم غنیسازی شده در اختیار میداشت یا میزان این ذخایر باید بسیار محدود و اندک میبود. همچنین براساس دیدگاه سابق باید ایران درباره ابعاد نظامی فعالیتهای هستهای خود پاسخ قانعکنندهای میداد.
دولت اوباما با تغییر این رویکرد باعث شد نهتنها زمینه برای تغییر کامل برنامه هستهای ایران از میان برداشته شود بلکه براساس رویکرد دولت اوباما، به ایران اطمینان داده شده است که میتواند به مرحلهای برسد که برای دستیابی به نقطه عطف هستهای تنها یک سال زمان خواهد داشت. در دیدگاه سابق، دولت آمریکا تلاش میکرد نیات هستهای ایران را تغییر دهد اما براساس رویکرد دولت اوباما در قبال ایران، آمریکا قادر نیست مقاصد ایران را تغییر دهد در مقابل ما نیاز داریم توجه خود را بر محدودسازی تواناییهای هستهای ایران متمرکز کنیم.
براساس تعریف، زمانی که درباره نقطه عطف یا نقطه فرار هستهای یک ساله صحبت میکنیم ما میپذیریم ایران ابزارها و زیرساختهای مورد نیاز را برای تولید سلاحهای اتمی در اختیار دارد و تنها تلاش میکنیم با ایجاد موانعی از انجام اقدامات ایران در این مسیر جلوگیری کنیم.
به صراحت در جریان مذاکرات ما با مخالفت شدید ایران با برچیدن هر بخشی از برنامه هستهای مواجه شدیم و دولت آمریکا به این نتیجه رسید که ما از لحاظ دیپلماتیک نمیتوانیم هیچ بخشی از فعالیت هستهای ایران را متوقف کنیم اما با بهکارگیری ابزارهای دیپلماتیک میتوانیم تواناییهای هستهای ایران را محدود کنیم. ما میتوانیم با ایجاد محدودیتهایی تا 15 سال آینده از توسعه تواناییهای هستهای ایران جلوگیری کنیم. اوباما و جان کری و مذاکرهکنندگان ارشد آمریکا معتقدند گزینههای دیگر از جمله تشدید تحریمها و انجام اقدام نظامی قادر نخواهند بود ایران را وادار کند که توسعه هستهای خود را متوقف کند. اگر اکنون هدف اصلی مذاکرات هستهای با ایران تعیین زمان دستیابی ایران به نقطه عطف هستهای و طولانی کردن این مدت زمان است دولت آمریکا باید بتواند با ایجاد یک رژیم نظارتی و راستیآزمایی قوی موارد نقض توافقنامه را از سوی ایران به سرعت شناسایی کند. در واقع تعیین یک سال برای دستیابی به نقطه فرار هستهای صرفا به تعداد سانتریفیوژها، نوع و تعداد آنها بستگی ندارد بلکه به توانایی دولت آمریکا در بخش شناسایی سریع موارد نقض توافقنامه توسط ایران بستگی دارد.
پایگاه اینترنتی پولیتیکو مگزین