مجید فلاح: جیجی هانسکر (برت لنکستر)، روزنامهنگار معتبر و سرشناس که از علاقه خواهرش، «سوزان» (سوزان هریسن) به «استیو» (مارتین میلنر)، نوازنده جوان راضی نیست، تنها پادوی مطبوعاتیاش بهنام «سیدنی» (تونی کرتیس) را مجبور میکند تا برای «استیو» پاپوش درست کند. «سیدنی» مقداری ماریجوآنا در جیب کت «استیو» جاسازی میکند و به پلیس خبر میدهد. «سوزان» به خاطر این رسوایی دست به خودکشی میزند اما «سیدنی» او را نجات میدهد و نقش برادرش را در این ماجرا برایش بازگو میکند. «هانسکر» نیز سر میرسد، «سیدنی» را به باد کتک میگیرد و به پلیس اطلاع میدهد که ماریجوآنا را «سیدنی» نزد «استیو» جاسازی کرده است. «بوی خوش موفقیت» از شاهکارهای سینمای «نوآر» است که جلوه دیگری از نیویورک را ارائه میدهد؛ جایی که امکان دستزدن به هر فسادی برای افراد مرتبط به حلقه قدرت فراهم است. فیلم، روایتی درخشان از فساد مطبوعات و روزنامهنگاران آمریکایی را به نمایش میگذارد که قدرت و اختیاراتشان در دهه 50 از کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی بیشتر است. عوامل حرفهای فیلم همگی درخشان و بینظیرند، بویژه برنستاین با موسیقی جاز خود در خلق فضای کلوبهای شبانه موفق است. کرتیس نیز بهترین نقش عمرش را ایفا میکند. بوی خوش موفقیت (1957) فیلم پویا و گرمی است که در معرض بیماریهای مزمن، شبهای پر زرق و برق شهر نیویورک، خشونت آشکار، حرص و آز، جاهطلبی فاسد آمریکایی، خیانت و بدبینی را از دریچه روایی زیبایی به نمایش میگذارد. بوی شیرین موفقیت یکی از فیلمهای نوآر شاخص و کلاسیک سینما از الکساندر مکندریک اسکاتلندی است، کارگردانی که کارنامهاش آثار شاخصی چون مرد سفیدپوش (1951) و قاتلین پیرزن (1955) را دارد. بوی خوش موفقیت بیماری مزمن شبهای نیویورکی روزنامهنگاران غیرقابلانعطاف و منحطی است که در کافههای پر زرق و برق هر شب کامی از قدرت میگیرند. این فیلم یک مطالعه شخصیتمحور جذاب، در میان مردان جذاب جهان مصنوعی قدرتهای رسانهای است با اجرای فوقالعاده از 2 مرد سلطهگر و منفور مشتق شده از این جهان. برت لنکستر و تونی کرتیس هر دو ستاره فیلم نقشهای خود را با اشتیاق صدچندانی ایفا میکنند. برت لنکستر در قامت جیجی هانسکر خونسرد، از نظر اخلاقی فاسد، مقالهنویس ستون شایعات است که میتواند عامل شهرت و گاهی نابودی افراد شود. این فیلم همچنین به دنبال سوءاستفاده زیرکانه دست دومی است که متملق و بیچارهاند که مصداقش سیدنی فالکو (شاهین شکارچی خبر) است. یک موفقیتطلب بیاخلاق که آرمانش را در رضایتمندی جیجی جستوجو میکند. هانسکر نیز فرماندهی ذهن 60 میلیون خواننده ستونش را در اختیار دارد و از اینکه خواننده جوانی عاشق خواهرش شده سخت آشفته است. جیجی از شمار کفتارهایی است که از حمام آفتاب گرفتن زیر سایه آبروی دیگران در ستون روزانهاش لذت میبرد و لجن میپراکند و تحمل هیچ بوی خوش موفقیتی را در زندگی خواهرش طالب نیست! سیدنی فالکو، یک نوچه مطبوعاتی همچون یک کوسه خلبان خبر، در به در یافتن خبر برای وال خونخواری همچون جیجی هانسکر است. هانسکر کفتارصفت در 21 باشگاه، سهام دارد و هر شب شام را با یک سناتور بدنام میخورد. سیدنی هم از آن شکستخوردههایی است که بلیت وی برای بهدست آوردن خبر، نزد جیجی باطل شده است و هانسکر دیگر مایل به همکاری با او نیست و مارش جدایی این دو به صدا درآمده است. بوی خوش موفقیت زندگی مردانی را به نمایش میگذارد که کلمات چون خنجر تیز، از قلم و زبانشان جاری میشود و آدمهایی همچون هانسکر در کانون توجه، سخت مشغول حیلهگری و جهتدهی به افکار عمومی هستند و جلوس کردهاند بر تخت سلطنت سترگ قدرت. فیلمنامه بوی خوش موفقیت را کلیفورد اوتیس، با برداشتی از داستان لمان، نوشته است و مکندریک منطبق بر فیلمنامه بسیار جذاب اوتیس برت لنکستر و تونی کرتیس در پسزمینههای شلوغی چون تئاتر برادوی، کافههای شیک و مدرن را قرار داده است تا تمامیتخواهی با موسیقی جاز چیکو مدرنیته دهه 50 بیشتر به چشم آید. فیلم درباره مغولهای تمامیت خواه رسانهای در عصر فعالیت کمیته فعالیتهای ضد آمریکایی است. در آن دورهای که قدرتهای سرمایهداری در حال ریشخند کردن افکار عمومی با فردیت کفتارصفتانه خود هستند. بوی خوش موفقیت مجرمان واقعی سرمایهداری را به شکل ملموس و ماندگاری معرفی میکند، به همین دلیل است که این فیلم با گذشت سالیان بسیار از گنجینههای سینماست. سلطنت روزنامه وینچل، جریدهای که هانسکر در آن ستون ثابتی دارد، آزادی را به چالش میکشد. در عصر بیرحمانه کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی، مطبوعات قرار است رکن موثر دموکراسی باشد اما بهدست جاهطلبانی چون هانسکر افتاده است که در اندیشه تحقیر تودههاست. منتقدان در سطور مختلفی بوی خوش موفقیت را بارها ستودهاند و سینماگرانی همچون برادران کوئن، برایان دیپالما، مارتین اسکورسیزی، پل توماس اندرسون و استیون سودربرگ جملگی در آثارشان سعی کردهاند ادای دینی احترامبرانگیز نسبت به این فیلم داشته باشند. یکی از لحظات نفسگیر و زیبای نمایشی در تئاتر برادوی اتفاق میافتد، زمانی که مجادله جی جی هانسکر با نامزد خواهرش به اوج خود میرسد و سمبلهای دهه 50 سعی در تحقیر یکدیگر دارند. امروز بوی خوش موفقیت را میتوان یکی از بزرگترین فیلمهای نوآر دهه 50 قلمداد کرد.