با توجه به اظهارنظرهای هفتههای اخیر، بسیاری ظاهرا به این نتیجه رسیدهاند که توافق هستهای که از مذاکرات با ایران حاصل میشود، یک توافق بد خواهد بود که باید آن را رد کرد اما این قضاوتی خام است. در واقع اگرچه برای یک قضاوت کاملا آگاهانه، باید منتظر جزئیات توافق نهایی باشیم که در اواخر ژوئن ارائه میشود، هم اکنون اطلاعات کافی در حدی که بتواند ما را به یک خوشبینی محتاطانه درباره ویژگیهای چارچوب سیاسی این توافق برساند (که تا پایان مارس حاصل میشود)، وجود دارد. بسیاری از آمریکاییها ممکن است از کارهایی که تا امروز براساس «طرح مشترک اقدام» انجام شده است، متعجب شوند. این توافق مقدماتی زمینه ارزیابی توافق جامعی را فراهم کرد که اکنون مذاکره درباره آن ادامه دارد. این توافق توانست برای نخستین بار روند پیشرفت برنامه هستهای ایران را مهار کند و جنبههایی از آن را به عقب برگرداند. یک علت برای خوشبینی محتاطانه درباره دورنمای چارچوب توافق، به تضمین باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا بازمیگردد مبنی بر اینکه معامله باید این اطمینان را ایجاد کند که ایران دستکم یک سال تا تولید اورانیوم تسلیحاتی کافی برای سلاح هستهای، فاصله خواهد داشت. این «زمان گریز هستهای» 2 موضوع تعداد سانتریفیوژها و نوع سانتریفیوژها را شامل میشود. اکنون با حدود 10 هزار و 200 سانتریفیوژ فعال، ایران 2 تا 3 ماه فرصت میخواهد ماده لازم برای یک سلاح هستهای را تامین کند. با محدود شدن تعداد سانتریفیوژهای ایران، این مدت زمان به یکسال افزایش مییابد. دومین دلیل خوشبینی محتاطانه در وعده سوزان رایس، مشاور امنیت ملی نهفته است که گفت هر معاملهای که شکل بگیرد، شامل توافق ایران با «بازرسیهای سرزده و مکرر» خواهد بود. این شرط لحاظ شده است تا تخلف ایران در حرکت پنهانی به سمت ایجاد یک مرکز مخفی غنیسازی و فرآوری در داخل کشور، به موقع مشخص و مهار شود. اظهارات رایس نشان میدهد ایران قویا با اقدامات راستیآزمایی شدید که گاه از آن با عنوان پروتکل الحاقی یاد میشود، همراه شده است. این ترتیبات به دیدهبان هستهای سازمان ملل امکان میدهد به تاسیسات مرتبط با فعالیتهای هستهای ایران از جمله مراکزی که امروز به آن دسترسی ندارند، راه بیابند و بازرسیهای سرزدهای از سایتهای اعلام نشده ایران داشته باشند که ممکن است فعالیتهای هستهای مخفی انجام دهند. نکته نهایی در این باره کاهش تحریمهاست. مذاکرهکنندگان ایرانی برای کاهش فوری و عمده تحریمها تلاش کردهاند. بیتردید این موضع با انگیزه ایجاد حمایت داخلی از توافق، دنبال میشود اما لغو فوری تحریمها نه از نظر عملی - با توجه به لایههای متعدد تحریمهای ملی و بینالمللی وضع شده- و نه از نظر سیاسی در آمریکا و به شکل بالقوه در دیگر کشورها، امکانپذیر نیست. نکته مهمتر این است که لغو بیقید و شرط تحریمها، روندی معقول نیست، زیرا بخشی از اهرم ضروری برای وفادار نگه داشتن ایران به تعهداتش را از بین میبرد. لغو تحریمها باید به شکل تدریجی و مشروط انجام شود. در چنین شرایطی وضع مجدد آنها در صورت هرگونه تخطی از مفاد توافق، آسانتر خواهد بود. بنابراین معاملهای که شامل لغو چندمرحلهای تحریمها باشد، پایبندی ایران را به توافق تضمین میکند. چنین توافقی که در آن زمان گریز هستهای به یک سال رسیده باشد و سازوکارهای قوی برای شناسایی هر گونه تخلف احتمالی از مفاد توافق شکل گرفته باشد، بشدت از تصمیم سیاسی ایران برای رسیدن به سلاحهای هستهای جلوگیری خواهد کرد بنابراین در خور حمایت است.
نیوزویک