فرید زکریا: بحران یمن نباید رخدادی غافلگیرکننده باشد. یمن نیز از الگوی آشنایی در جهان عرب پیروی میکند و تحولات یمن نیز شبیه آن چیزی است که در کشورهای بزرگتر و مهمتر عربی از جمله مصر رخ داد. 33 سال رژیم دیکتاتوری و سکولار علی عبدالله صالح در یمن حاکم بود. او بشدت مخالفان را سرکوب میکرد بویژه آنها را که گرایشهای فرقهای یا مذهبی داشتند از جمله حوثیها که شیعه هستند. پس از بهار عربی و استعفای صالح هم یمنیها و هم مقامات واشنگتن وعده دولتی را در یمن دادند که نماینده واقعی مردم باشد. در همین چارچوب منصور هادی معاون او رئیسجمهور شد اما او به وعدههای خود برای آزادی سیاسی و مشارکت گروههای مختلف در اداره کشور عمل نکرد و به سرعت همانند سلف خود سرکوب مخالفان را آغاز کرد. همانطور که فاریه المسلمی در مقالهای در فارین افرز نوشته است، تعداد مقامات منتخب مردم در دولت جدید یمن صفر بود. اغلب سیاست فراتر از مسائل فرقهای و مذهبی است به طوری که صالح خودش شیعه بود اما برای حفظ قدرت بشدت حوثیها را سرکوب میکرد اما اکنون که خودش از قدرت کنار رفته است، او و خانوادهاش با حوثیها متحد شدهاند تا دوباره به قدرت بازگردند. در واقع الگوی حاکم در یمن الگویی است که تروریسم را در جهان عرب ایجاد کرده است. در این الگو رژیمهای سرکوبگر و سکولار که از طرف غرب حمایت شوند، مشروعیت پیدا میکنند. همین رژیمها با گذشت زمان سرکوبگرتر و ظالمتر میشوند و در مقابل مخالفان نیز تندروتر میشوند و بیشتر به سمت خشونت میروند. در چنین شرایطی فضا برای مصالحه، تکثرگرایی و دموکراسی از بین میرود. اساسا ستیزهجوها و جهادیها دغدغههای داخلی کشور خود را دارند و با توجه به اینکه واشنگتن از دیکتاتورها حمایت میکند، در نهایت اهداف این گروهها بشدت ضدآمریکایی میشود. به علت اینکه ما از تاریخ درس نمیگیریم، دوباره اشتباهاتمان را تکرار میکنیم. دولت اوباما از عبدالفتاح السیسی تمجید میکند در حالی که او سرکوبگرتر از حسنی مبارک است. رژیم سیسی صدها نفر از معترضان را به قتل رساند و دهها هزار نفر را زندانی کرد که بیشتر آنها مخالفان سیاسی بودند و این واقعیتی است که دیدهبان حقوق بشر اعلام کرده است. او رسانهها را سانسور و روزنامهنگاران را زندانی کرده است. در واقع القاعده نتیجه دههها جو سرکوب مخالفان بویژه اخوان المسلمین در مصر بود. در میان رؤسای جمهور آمریکا، یک نفر بود که خطر حمایت کورکورانه از دیکتاتورهای عرب را میدانست؛ چه این دیکتاتورها سکولار بودند یا جهادیها را زندانی میکردند یا با اسرائیل قرارداد صلح داشتند. این رئیسجمهور گفت 60 سال کنار آمدن غرب با نبود آزادی و دموکراسی در خاورمیانه و رضایت از آن، هیچ کمکی به امنیت ما نکرد. حتی وزیر خارجهاش صریحتر گفته است در جهان عرب تقریبا هیچ کانال مشروع و قانونی برای آزادی بیان سیاسی وجود ندارد اما این بدان معنا نیست که هیچ فعالیت سیاسی نبود. این فعالیت سیاسی در مدرسههای دینی و مساجد بنیادگرا وجود داشت. جای تعجب ندارد در چنین جوامعی سازمان یافتهترین نیروهای سیاسی گروههای تندرو بودند و در همانجا بود که القاعده طعمههای خود را پیدا و جنگ خود را علیه دشمنی در دوردست آغاز کرد. آن رئیسجمهور جورج بوش و وزیر خارجهاش نیز کاندولیزا رایس بود. اشتباهی که دولت بوش در حمله به عراق انجام داد نباید باعث شود برخی دیدگاههای درست او را نادیده بگیریم. در واقع ما هر چه با دیکتاتورهای یمن و مصر متحدتر شویم و در عملیات نظامی مشترک با پادشاهی مطلقه عربستان سعودی شرکت کنیم، باید حواسمان باشد که زیر پوست این کشورها و در مساجد و زندانهای این کشورها چه میگذرد.
واشنگتن پست