ضرغام صادقی*: طلاق از جمله آسیبهای اجتماعی است که کاهش یا افزایش آمارهای ثبت این واقعه با توجه به چندعاملی بودن وقوع آن نیازمند بررسیهای کارشناسانه و انجام مطالعات عمیق است. به تازگی مباحثی درباره کاهش ضربتی آمار طلاق از سوی برخی مدیران دولتی مطرح شده است که براساس پیچیدگی مبحث طلاق چندان پخته و کارشناسی به نظر نمیرسد. هرچند از ارائه طرحهای گوناگون با چنین اهدافی به طور کامل حمایت خواهیم کرد اما در عین حال این باور نیز وجود دارد که با توجه به اینکه برنامههای فرهنگی و اجتماعی بازه زمانی طولانیمدتی دارند کاهش ضربتی آمار طلاق میسر نیست و برای دستیابی به این هدف باید طرحهایی ارائه شود که براساس برنامهریزیهای عمیق و طولانیمدت و با اعتقاد راسخ انجام صورت گرفته باشد. براساس تجاربی که هم در کشور ما و هم در سایر کشورها وجود دارد کاهش محسوس آمار طلاق طی 3 یا 4 ماه در عمل ممکن نیست و از آنجا که روند طلاق در اثر عوامل گوناگون و طی زمان طولانی شکل میگیرد، برخورد با این پدیده و برنامهریزی برای کاهش آن نیز باید با اجرای برنامههای میانمدت همراه شود.
طلاق از جمله واقعیتهای اجتماعی است که با شعار و اعلام آمار نمیتوان با آن برخورد کرد و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد. از طرفی اجرای صحیح یک برنامه میتواند جامعه را صرفنظر از مدتزمان به قضاوت وادار کند. بررسی این آسیب اجتماعی نیازمند تشریک مساعی و هماهنگی چندین دستگاه اجرایی است و نیاز به برنامهریزیهای فرهنگی و اجتماعی متعددی دارد که هر یک از این برنامهها خود نیازمند صرف زمان است بنابراین کاهش ضربتی آمار طلاق امکانپذیر نیست. اگر به دنبال کار بنیادین و سازوکاری برای ایجاد تغییرات جدی در آمار طلاق هستیم باید عمیق هم برنامهریزی کنیم و انتظار حداقل یک بازه زمانی میانمدت را داشته باشیم. برنامههای اجتماعی و فرهنگی از جمله طرحهای بنیادینی به شمار میروند که به طور مستقیم خانوادهها را تحت تاثیر قرار داده و بر جامعه موثرند از این رو آفت فعالیتهای اجتماعی نیز برخورد غیرکارشناسانه و آماری با این مباحث است. واکاوی پدیده طلاق در جامعه نیازمند طی پروسه علمی و کارشناسی است که به هیچ عنوان با شعار و بیان اعداد و ارقام آماری سنخیت ندارد. لازم است برای تحقق اهداف این طرح و ساماندهی وضعیت طلاق در جامعه برخورد علمی و عملکرد دلسوزانه جایگزین شعارها شود. از سوی دیگر پدیده طلاق و رشد محسوس آمارهای آن نیز حقیقتی انکارناپذیر است که بر همه اقشار جامعه و مدیران و دست اندرکاران لازم است برای سد سیر صعودی نمودار این آسیب چارهاندیشی کنند. از آنجا که انتخاب نادرست میتواند بهعنوان یکی از مهمترین دلایل طلاق به شمار آید ارائه راهکارهای منطقی برای ایجاد بسترهای مناسب جهت افزایش شناخت زوجین هم میتواند بهترین راهکار برای کاهش آمار طلاق باشد. با توجه به شرایط موجود میتوان شرایطی مانند اجباری شدن آزمایشهای پیش از ازدواج را درباره انجام مشاوره نیز لحاظ کرد. لازم است پکیج مشاورهای برای جوانان در نظر گرفته شود که اعضای آن مشاوران فرهنگی، اجتماعی، پزشکی و مذهبی را برای شناخت هرچه بیشتر جوانان در شرف ازدواج فراهم آورند و مراجعه به چنین مراکزی به عنوان یکی از شروط ازدواج تلقی شود. کالبدشکافی موضوع طلاق در جامعه ما به خوبی نشان میدهد شناخت سطحی زوجین از یکدیگر از جمله عوامل اصلی طلاق است و مدیریت این موضوع هم با انجام طرحهای ضربتی و شعارگونه مقدور نیست و از آنجا که متلاشی شدن یک خانواده با طلاق بهطور حتم دیگر خانوادهها و در کل، جامعه را تحت تاثیر قرار خواهد داد، لازم است برای حل این مشکل بهطور عمیق چارهاندیشی شود و به جای ارائه طرحهای شعارگونه، برنامههای عملیاتی در جامعه پیاده شود که افکار عمومی درباره تاثیر آن صرف نظر از زمان اجرا به قضاوت بنشینند.
* عضو کمیسیون اجتماعی مجلس