printlogo


کد خبر: 136437تاریخ: 1394/1/25 00:00
عامل خنثی شدن کودتای اقتصادی رویتر چه کسی بود؟
ملاعلی کنی، مجاهد گمنام

بهزاد هاشمی: شاید نام او را کمتر شنیده باشید اما او در تاریخ سیاسی ایران نقش بسزایی داشته است. ملایی که اگرچه دارایی‌های بسیار داشت اما از تمام دارایی‌اش یک عبا و یک عمامه بود که همه ملا را با آنها می‌شناختند و قوت غالبش نان خشک و آب! اما در بزنگاه خیل حامیانش تمام پایتخت را شامل می‌شد.
حاج ملاعلی کنی سال 1220 هجری قمری در قریه کن از روستاهای حومه غرب تهران به دنیا آمد. ملاعلی شاگردی اساتیدی چون صاحب جواهر، شیخ حسن کاشف‌الغطا و شیخ مرتضی انصاری را داشت. او تولیت مدرسه مروی را- که عالم درجه اول تهران باید به‌دست بگیرد - در اختیار داشت.
حاج ملاعلی کنی یگانه ملجأ مردم بود. ایشان با شجاعت تمام در مقابل سیاست‌های غلط دربار که سبب نابودی دین و وضع معیشت مردم می‌شد ایستادگی می‌کرد و با پشتیبانی ملت، دربار و سیاست‌های استعماری آنها را به شکست می‌کشاند. ملا اولین حاکم شرع تهران بود که مالیات شرعی را در تهران وضع کرد. ورود او در مسائل متعددی نجاتبخش مردم ایران بود.
فراموشخانه؛ نخستین تشکیلات فراماسونری در ایران
تشکیلات فراماسونری همگام با استعمار وارد کشورهای زرخیزی مانند ایران شد و از طریق عناصر مرموز خود فرهنگ منحط خود را وارد این کشورها کرد و منابع آنها را به غارت برد. از جمله این عناصر و مجری سیاست‌های استعماری در ایران «میرزا ملکم‌خان» بود. وی ارمنی بود و بنابر مصلحت به ظاهر اسلام آورد. او اولین تشکیلات فراماسونری را در ایران دایر کرد به نام «فراموشخانه».
امانیسم، آزادی، برابری و برادری
ملکم‌خان شعارهای فراماسونری را در ایران رواج می‌داد مثل امانیسم (اصالت انسان)، آزادی، برابری و برادری که اینها همه با دین اسلام ضدیت داشتند. با بیان امانیسم خدامحوری را کنار می‌گذاشت، منظورش از آزادی، آزادی از بند استبداد و ظلم و ستم شاه نبود بلکه آزادی از دین و قیود دینی و معارف الهی بود، با بیان کردن شعار برابری مسلمان را در کنار یهودی و مسیحی و زرتشتی و بهایی و... می‌شمرد و فرقی بین آنها قائل نمی‌شد.
ملکم‌خان: اگر می‌خواهیم آدم شویم باید 200 سال خود را در اختیار انگلستان قرار دهیم
وی برای اینکه با مخالفت علما مواجه نشود حرف‌های خود را در هاله‌ای از مطالب اسلامی می‌زد؛ حتی بیان می‌کرد فراماسونری همان «حزب‌الله»(!) است و برای ادعا‌های خود متوسل به آیات قرآن می‌شد. وی همان کسی است که گفت اگر می‌خواهیم آدم شویم باید 200 سال خود را در اختیار انگلستان قرار دهیم!
ملاعلی کنی خطر ملکم‌خان را به ناصرالدین شاه گوشزد می‌کند
حاج ملاعلی کنی با این چهره‌ها و جریانات در داخل کشور به مقابله برخاست؛ در واقع این مبارزه، تقابل و رویارویی روحانیت بود با جریان استعمار. ایشان در نامه‌ای به ناصرالدین شاه قاجار وجود میرزا ملکم‌خان ارمنی را در دستگاه فراموشخانه موجب نابودی مذهب و ملت دانست و با شجاعت تمام نوک پیکان حملات خود را به سمت شاه نشانه گرفت و او را خائن خواند و نوشت:
«عرض می‌شود اگر علمای اعلام در مسائل دولتیه - خدای نخواسته - مشاهده فرمایید و به خاکپای مبارک برحسب رضای آقا، مخدوم عرض کنند، فضولی نکرده بلکه فضول باید کسی باشد که این را فضولی بنامد. بر علما و غیر علما لازم است عرض کنند، پسند خاطر مبارک شود یا نشود، در مقام اصلاح آن برآیند یا نیایند... ما دعاگویان، بلکه عموم اهل ایمان عرض می‌کنیم که شخص میرزا ملکم‌خان را ما دشمن دین و دولت دانسته‌ایم و به هیچ وجه صلاحیت وکالت از دولت و سلطنت و انتظام ملک و مملکت ندارد که به خطاب و لقب «ناظم‌الملکی» مخاطب و ملقب باشد و هرکس باعث این امر شده است، خیانت کلی به دین و دولت نموده است که چنین دشمن جانی را مداخله در کارهای بزرگ دولت داده است. مدت زمانی نگذشته که در دارالخلافه... مجلس فراموشی ترتیب داده بود و به این تزویر و شعبده، در خیال تصاحب ملک و دولت و اضمحلال مذهب و ملت بود و الزام مواسات و یک جهتی و هم عهدی [گرفته بود] که هر یک در پای دیگری در مقام تمام مال و جان بایستند و تا یکی آوازی برآورد همه حاضر و ناظر باشند و در دقت اجرای شروط و فرصت و جمع اسباب نهضت و حرکت، همگی یک دفعه حمله‌ور شوند و بر غیر هرکه باشند بتازند و هرچه بخواهند بگیرند و ببرند...».
ملاعلی: صاحب شریعت که چیزی را در امور زندگی فرونگذاشته، چرا وضع فراموشخانه را از خاطر محو می‌فرمود؟
ایشان در نامه دیگری به ناصرالدین شاه تعارض مرام فراموشخانه را با شریعت اسلام گوشزد می‌کند و می‌نویسد:
«پیروی احکام الهی که لازمه تدین است، هیچ احتیاجی به قواعد ملل و آداب دیگر ندارد. صاحب شریعت که چیزی را در امور زندگی فرو نگذاشته، چرا وضع فراموشخانه را از خاطر محو می‌فرمود؟ اگر مقصود اخوت است که فرموده‌اند:
المؤمنون اخوه.
اگر غرض، جماعت و جمعیت است که خمس و زکات را مقرر داشته‌اند. اگر دفع ظلم و تعدی است که باید حدودات شرعی و تهدیدات اخروی را کافی بدانیم. اگر معنی اختیار و آزادی این است که تحت حکم دیگری نباشیم و خود بشخصه هر کاری بخواهیم بکنیم، این منافی اساس خداوندی است؛ چه امور دنیا مهمل و معطل خواهد ماند. اگر از اول خلقت، امتیازات برداشته و مرتفع می‌شد و همه مساوی بودند، هیچ کاری در دنیا پیشرفت نمی‌کرد [خلاصه آنکه] آداب تعیش و زندگی و نزدیکی به حقیقت و تحصیل ماحصل، هر دو نشأت را کلام مجید فرموده... پس در این صورت پیروی به قواعد و قوانین الهی نکردن و به عقاید دیگر تأسی نمودن، کفر محض و محض کفر است».
به آتش کشیدن فراموشخانه
بنابراین آیت‌الله کنی(ره) به دلیل دین‌ستیزی ماسون‌ها حکم به تکفیر آنان داد و در اقدامی شجاعانه حمله به مرکز آنها را رهبری کرد و مردم مسلمان هم با شور و هیجان، فراموشخانه - آن مرکز استعماری - را به آتش کشیدند. با مقاومت ملاعلی کنی و علما و مردم مسلمان، ناصرالدین شاه مجبور شد حکم به تعطیلی فراموشخانه بدهد.
امتیاز رویتر؛ کودتای اقتصادی
سال 1289 ق (1872 م) قراردادی در تهران میان ناصرالدین شاه و نماینده رویتر به امضا رسید که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادی و به دنبال آن سیاسی انگلستان بر سرتاسر ایران برقرار می‌شد.
«بارون ژولیوس دو رویتر» یهودی‌ای آلمانی بود که به تابعیت انگلیس درآمده بود. او مؤسس خبرگزاری رویتر و از بزرگ‌ترین سرمایه‌داران بین‌الملل به شمار می‌رفت. اصول کلی این امتیاز عبارت بود از:
• امتیاز انحصاری ایجاد راه‌آهن سرتاسری ایران از دریای خزر به خلیج‌فارس، با حق تأسیس شعبه فرعی در داخل و اجازه وصل راه‌آهن سراسری به راه‌آهن‌های خارجی؛ سهم دولت 20 درصد از منافع راه‌آهن.
• واگذاری اراضی خالصه مورد احتیاج رویتر به صورت مجانی.
• استفاده از مصالح مورد نیاز از قبیل سنگ و خاک و ... به صورت مجانی.
• حق استخراج همه معادن ایران (نفت، زغال سنگ، آهن، سرب و مس) و هر معدن دیگر که خود کمپانی مایل به استخراج آن باشد، به استثنای معادن طلا و فیروزه و سایر جواهرات! سهم دولت 15 درصد.
• حق استفاده مطلق از جنگل‌های طبیعی ایران به هر نحو و به هر ترتیب که شرکت رویتر صلاح بداند. کمپانی مجاز بود درختان این جنگل‌ها را برای به کار بردن و ساختمان راه‌آهن سراسری قطع کند.
• دولت به گیرندگان این امتیاز حق انحصاری می‌داد در طول مدت امتیاز (70 سال) در سرتاسر ایران برای تغییر مسیر رودخانه‌ها و انحراف آنها به سایر نقاط کشور و همچنین برای ساخت سدها و دریاچه‌های مصنوعی، کندن چاه عمیق، ایجاد کانال‌های مصنوعی به هر نحو و به هر قیمتی که صلاح بدانند، اقدام کنند. زمین‌هایی که در نتیجه این تأسیسات آباد می‌شد و همچنین سود حاصل از فروش آنها به زارعان ایرانی، جملگی به شرکت رویتر تعلق می‌گرفت، سهم دولت 15 درصد.
• دولت تحت این قرارداد تعهد می‌کند جمع‌آوری همه درآمدهای گمرکی ایران را به مدت 25 سال به رویتر واگذار کند، سهم دولت 60 درصد.
• در صورتی که دولت تصمیم می‌گرفت امتیاز تأسیس بانک ملی را در ایران به یک نفر خارجی واگذار کند، این حق براساس قرارداد، به شخص رویتر تعلق می‌گرفت.
• دولت متعهد می‌شد برای هر نوع کارها و اقدامات عمرانی از قبیل احداث راه‌های شوسه، ایجاد چاپارخانه (پست‌خانه)، تأسیس خطوط تلگرافی، ایجاد کارخانه‌های آهن‌سازی و ذوب‌آهن، نصب چراغ‌های گاز، سنگ‌فرش کردن کوچه‌ها و خیابان‌ها و تزئین پایتخت، حق اولویت مطلق را به رویتر قائل شود.
کارگردان این خیانت بزرگ چه کسی بود؟
کارگردانان اصلی و پشت‌پرده این خیانت آشکار میرزا ملکم‌خان و میرزا حسین‌خان سپهسالار صدراعظم وقت بودند. این امتیاز بدون هیچ‌گونه فشار خارجی و فقط بنابر اصرار زیاد سپهسالار به تصویب رسید.
این دو نفر تنها به خاطر غرب‌باوری و منافع شخصی خود، همه منابع طبیعی یک ملت فقیر را به یک سرمایه‌دار یهودی واگذار کردند و کشور را به سراشیبی هلاکت و سقوط کشاندند. رویتر برای کسب این امتیاز رشوه‌هایی را به برخی رجال ایرانی پرداخت کرد. اعتماد السلطنه در این زمینه می‌نویسد:
«مبلغ 50 هزار لیره به صدراعظم (میرزا حسین‌خان مشیرالدوله) و در همین حدودها به ملکم‌خان ناظم‌الدوله، 20 هزار لیره به حاج محسن خان معین‌الملک، 20 هزار لیره به منیرالدوله، مبلغی به اقبال‌الملک و دیگران رسید و خلاصه کلام اینکه برای اخذ این امتیاز، بارون رویتر قریب 200 هزار لیره به رجال ایرانی رشوه داد».
غرب در حیرت فرو می‌رود
مفاد این امتیاز به‌گونه‌ای است که اروپاییان در بهت و حیرت فرو می‌روند.
لرد کرزن درباره این امتیاز رؤیایی گفت: «کامل‌ترین و غیرعادی‌ترین تسلیم تمام منابع صنعتی یک دولت به دست خارجی که شاید بتوان در خواب دید و در تاریخ کمتر نظیری دارد».
کرزن در جای دیگری بیان کرد: «موقعی که متن این قرارداد منتشر شد، نفس اروپا از حیرت بند آمد، زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بین‌المللی چنین امری سابقه نداشت که پادشاهی تمام ثروت‌های زمینی، زیرزمینی و منابع طبیعی، پولی و اقتصادی کشورش را بدین‌سان مفت و دربست در اختیار یک سرمایه‌دار خارجی گذاشته باشد».
«تی یر»، سیاستمدار فرانسوی عنوان کرد: «برای شاه، جز هوا، چیزی باقی نگذاشته‌اند».
الکساندر دوم (تزار روسیه) در ملاقات خصوصی با ناصرالدین شاه اظهار داشت: «اعلیحضرت! با اعطای این امتیاز بالابلند، تقریبا تمام منابع و ثروت و هست و نیست کشورتان را دربست به بارون رویتر بخشیده‌اید. جز هوایی که ایرانیان برای نفس کشیدن لازم دارند که آن هم خوشبختانه قابل معامله نبوده است اگرنه مردم ایران ناچار می‌شدند حتی هوایی که از منخرین (دو سوراخ بینی) فرو می‌برند، از یک سرمایه‌دار بریتانیایی بخرند».
ناصرالدین شاه: «بر پدر خائن لعنت!»
جالب است با تمام این اوصافی که خود غربیان از این قرارداد ننگین دارند، ناصرالدین شاه بسیار به آن علاقه‌مند بود و نگران به هم خوردن قرار بود. وی در نامه‌ای به سپهسالار صدراعظم می‌نویسد:
«جناب صدراعظم، ان‌شاءالله تعالی اگر این کار را خوب انجام بدهید خدمتی به دین و دولت کرده‌اید که مافوق ندارد(!) اما بسیار می‌ترسم آن اشخاصی که با این امتیاز مخالفند – چه از داخل و چه از خارج – سرانجام عقیده کوت (نماینده تام‌الاختیار رویتر) را به هم بزنند و او را از این معامله منصرف کنند. این مردم را من خوب شناخته‌ام؛ در این چند روزه باید خیلی مواظب کوت باشید که با مردم ایرانی و فرنگی کمتر آمیزش کند. تلگراف رویتر هم هر وقت برسد فورا به عرض برسانید، خیلی مواظب باشید که کوت را نترسانند. بر پدر خائن لعنت!»
نامه هشدارآمیز ملاعلی به شاه
آیت‌الله حاج ملاعلی کنی در نامه اعتراض‌آمیز خود به شاه، ضمن انتقاد شدید از سپهسالار و ملکم‌خان که بانیان انعقاد قرارداد بودند، زیان‌های قرارداد را برشمرد و بیان کرد دولت ]شاه[ اصلا حق دخالت در اموال مردم را ندارد:
«... برای ما این اوقات از راه محکم دیگری که خیلی محکم‌تر و واضح‌تر و شدیدتر است در همان خیالات افتاد که احداث راه‌آهن بفرمایید با شروط و تعهدات و مواثیق چندی از قرار مسموع و مکتوب در عهدنامه، آنکه جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود باشند از قبیل جنگل‌ها و معادن و قنوات. بلکه سلطان با اقتدار نیز در این اجبار داخل باشد که املاک خالصه و زرخریدی و معادن و رودخانه‌ها را بتوانند به اجبار ببرند، به حدی که اگر پس از زمانی دولت بخواهد رفع آنها را بکند، جمیع نقود خزانه عامره و نقود اجناس متداوله موجود در دست رعایا، وفا به ادای تاوان و زیان آن ننماید و اگر جسارت نباشد، گوینده را می‌رسد که بگوید و بپرسد دولت را چه تسلط است بر املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا که حتما بفروشند؟ گمان ندارم در شرع خود بلکه سایر ادیان، تجویز این قسم اجبارها شده باشد...»
ملاعلی کنی در پایان این نامه خود دوباره خطر میرزا ملکم خان و افکار او را اشاره می‌کند و چنین می‌نویسد:
«... حال که متذکر شدم لازم دانستم که از آن خیانت نیز اشاراتی به نحو اجمال، معروض دارد و آن فقره، کلمه قبیحه «آزادی» است که به ظاهر خیلی خوش‌نماست و خوب و در باطن سراپا نقص است و عیوب. این مساله برخلاف جمیع احکام رسل و اوصیا و جمیع سلاطین عظام و حکام والامقام است. به این جهت در نوشته دیگری نوشته بودم «وعلی الاسلام سلام» و دولت را وداع تام و تمام باید نمود به‌واسطه اینکه اصل شرایع و ادیان در هر زمان، خود قید محکم سخت و شدیدی بوده و می‌باشد که ارتکاب مناهی و محرمات ننمایند، متعرض اموال و ناموس مردم نشوند و هکذا.
برخلاف مقاصد و انتظام دولت و سلطنت است که هرکس هرچه بخواهد بگوید و از طریق تقلب و فساد، نهب (غارت) اموال نماید و بگوید: «آزادی است و شخص اول مملکت، همه را آزاد کرده است و در معنی به حالت وحوش برگردانیده». معلوم است نفوس، بالطبع طبیعت شیطانی، مایل به هوا و هوس و برآوردن مشتهیات خودند. همین، مایه بی‌نظمی و زیادی تاخت و تاز شده و هیچ کس نمی‌تواند چاره کند. این است که قاطبه علما و فضلا را به صدا درآورده، حکام و داروغه را خانه‌نشین و عاجز نموده».
لغو امتیاز رویتر؛ نخستین ضربه بر پیکر استعمار
در نهایت با فشار علما بویژه مرحوم آیت‌الله ملاعلی کنی رضوان‌الله تعالی علیه، امتیاز رویتر نیز لغو شد. این اولین ضربه‌ای بود که این چنین از جانب روحانیت بر پیکر استعمار زده شد و دیگر تا زمانی که ملاعلی در قید حیات بود ناصرالدین شاه جرأت تکرار چنین کاری را نداشت تا اینکه پس از رحلت ایشان داستان قرارداد رژی (تنباکو) به‌وجود آمد که آن نیز به رهبری مرجعیت شیعه میرزای شیرازی با شکست مواجه شد.
ماده 23 قرارداد رویتر، کمپانی را متعهد می‌ساخت تمام کارهایی را که به موجب این قرارداد به عهده گرفته است، همه را یکجا و همزمان با شروع ساختمان راه‌آهن آغاز کند و حد اعلای اهتمام را در پیشرفت این کارها مبذول دارد.
دولت ایران این ماده را بهانه لغو قرارداد در نظر گرفت تا امتیازگیرنده را مقصر جلوه دهد و اعلامیه بطلان قرارداد را به صورت زیر منتشر کرد:
«هو
اعلان رسمی
چون بارون ژولیوس رویتر در موضوع قرارداد مربوط به راه‌آهن و سایر تعهدات که با دولت ایران منعقد کرده بود به وعده‌های صریح مندرج در آن قرارداد وفا نکرده و عملیات لازم را سر موعد معین شروع نکرده است، لذا دولت ایران به موجب حقی که به مدلول فصول قرارداد برای خود محفوظ نگاه داشته بود، قرارداد مزبور را ملغی و «کأن لم یکن» اعلام نمود. تصمیم دولت علیه، عینا به وکیل بارون رویتر که فعلا مقیم دارالخلافه (تهران) است ابلاغ شد».
نفوذ و اقتدار حاج ملاعلی کنی
نفوذ و قدرت ملاعلی کنی به حدی بود که میرزا محمدمهدی لکهنوی می‌نویسد:
«اینک حکم محکم ایشان مشابهت ندارد. از سلطان و شاهزادگان و امرا کسی را جرأت آن نیست که بی‌اذن ایشان اقدام بر تکلم نماید و یا بی‌مشورت ایشان اجرای مطلبی بنماید... امرای عصر حتی ناصرالدین شاه قاجار از وی خائف می‌بودند و شاه مذکور مکرر به خانه‌اش به جهت ملاقات می‌آمد».
سربازان سفارت خطاب به سفیر آمریکا: اگر حاجی ملاعلی امر کند همه شما را می‌کشیم
همچنین اولین سفیر آمریکا در ایران درباره اقتدار ملاعلی در خاطرات خود چنین می‌نویسد:
«... حکام شرع، ملا یا مجتهد نامیده می‌شوند که بزرگ‌ترین مجتهدهای حالیه که به منزله رئیس عدالتخانه حالیه ممالک فرنگ است، حاجی ملاعلی کنی است... حاجی ملاعلی شخص مسنی است و ظاهرا مایل به تجمل نیست بلکه میل به سادگی زیاد دارد، اگرچه املاک او زیاد است، معهذا نمی‌خواهد جلال و ظاهرسازی به خرج دهد. وقتی در کوچه‌ای راه می‌رود بر قاطر سفیدی سوار می‌شود و فقط یک نفر نوکر دارد اما جمعیت از هر طرف کوچه به جلوی او ازدحام می‌کنند مثل اینکه وجودی ملکوتی است، اگر یک کلمه بگوید، می‌تواند اعلی‌حضرت شاه را از سلطنت خلع کند. وقتی به نزد اعلی‌حضرت شاه می‌آید، پادشاه به جهت احترام او قیام تمام به عمل می‌آورد. سربازهایی که در سفارت ممالک متحده آمریکا قراول می‌کشیدند به من گفتند اگرچه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شده‌ایم، اما اگر حاجی ملاعلی امر کند همه شما را می‌کشیم! شخصی که اکنون دارای چنین اقتدار فوق‌العاده‌ای است، پیرمرد ملایم و خوش‌حالتی است و به واسطه تجربه‌ای که در امور دارد می‌داند باید از اعمال خشونت حذر نمود. ولی باید دانست در ایران هر اصلاح و نظمی را که بخواهند مجری سازند باید اول به لحاظ حاجی ملاعلی برسد. در امور متعارف حکم مجتهدی از مجتهدهای متوسط جاری است، ولی در امور مهم باید مساله را به لحاظ حاجی ملاعلی برسانند یا تفصیلات را شفاها به عرض او می‌رسانند، یا سوال می‌کنند».
ناصرالدین شاه: برگشتن بهتر است
ناصرالدین شاه نیز از این قدرت و اقتدار ملاعلی کنی بیمناک بود. نوشته‌اند روزی ناصرالدین شاه به منظور شکار، به همراه اطرافیان خویش از دروازه شهر خارج شد. هنوز مسافتی را طی نکرده بود که از دور نگاهی به پایتخت کرد و در فکر فرورفت. پس از آن بی‌درنگ از شکار منصرف شد و به تهران بازگشت. یکی از درباریان سبب انصراف شاه را از شکار جویا شد، شاه در پاسخ گفت:
«چون از دروازه بیرون رفتم، نگاهم به شهر و دروازه افتاد. این فکر در نظرم آمد که اگر حاجی ملاعلی کنی امر نماید در دروازه را بر روی من ببندند و باز نکنند، من چه خواهم کرد؟ از این رو ترس و وحشت مرا فرا گرفت و گفتم برگشتن بهتر است».
حاجی ملاعلی کنی روز پنجشنبه 27 محرم 1306 ق در 86 سالگی در تهران به ملکوت اعلی پیوست و در 3 صفر برحسب وصیت ایشان در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام دفن شد. به نوشته «اعتمادالسلطنه» اهالی تهران از شهری و روستایی، حتی اقلیت‌های دینی در مراسم تشییع او شرکت داشتند.


Page Generated in 0/0069 sec