دوگ باندو: ایران یکی از دشمنان اصلی واشنگتن برای نزدیک به 4 دهه بوده است اما توافقی برای مانع شدن از اینکه ایران به ساخت سلاحهای هستهای بپردازد، دیده میشود. افسوس، هر توافقی با مخالفت قابل توجه روبهرو میشود. برخی از آمریکاییها- از جمله بسیاری از اعضای جمهوریخواه کنگره- از صلح بیشتر از جنگ میترسند. مقامات تهران دلیلی برای احساس ناامنی دارند. واشنگتن سال 1953 به سرنگونی محمد مصدق، نخستوزیر منتخب ایران کمک کرد. آمریکا پس از آنکه شاه بیرحم در سال 1979 سرنگون شد به او پناه داد و پس از آن از جنگ تهاجمی صدام علیه ایران حمایت کرد. پس از تهاجم سال 2003 آمریکا به عراق، تعدادی از تحلیلگران آمریکایی به طور علنی به حمایت از حمله به ایران پرداختند. جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور قبلی و باراک اوباما، رئیسجمهور فعلی آمریکا مرتب اعلام میکردند اقدام نظامی علیه ایران روی میز است. مقامات نظامی اسرائیل نیز خواستار حمله به A بودند. «آرین طباطبایی» از مرکز بلفر گفت: «در چند سال گذشته، تهدید حمله اسرائیل به یک نگرانی عمده برای برخی ایرانیان تبدیل شده است». سناتور تام کاتن دقیقا این موضوع را معکوس کرد، هنگامی که ادعا کرد ایران با توانایی هستهای بزرگترین تهدید امروزی به شمار میرود که آمریکا با آن مواجه است. واشنگتن هنوز دلیل خوبی برای مخالفت با دستیابی ایران به سلاحهای هستهای دارد. با این وجود، درباره اهمیت خاورمیانه غلو شده است. بازار انرژی جهانی و بیثباتی منطقهای دائم است. بمب هستهای اسلامی در حال حاضر در پاکستان همیشه خطرناک وجود دارد. شروع جنگی دیگر و بزرگتر در خاورمیانه از کنار آمدن با دستیابی ایران به بمب اتم برای آمریکا خطرناکتر خواهد بود. اسرائیل هنوز درباره سلاح هستهای احتمالی ایران نگران است اما زمانی که سال 2011 از ایهود باراک، وزیر جنگ اسرائیل پرسیده شد آیا ایران بمب اتم روی اسرائیل خواهد ریخت، پاسخ داد ایران، نه روی ما و نه روی هر همسایه دیگری بمب اتم نمیاندازد. «مئیر داگان» رئیس سابق موساد دسامبر 2010 گفت: «حکومت اسلامی در تهران «عقلانی» است و با در نظر گرفتن تمام پیامدها اقدام میکند». «بنیگانتس» نیز سخنانی مشابه بیان کرد و گفت: «من فکر میکنم مقامات ایران افرادی بسیار منطقی هستند». هیچ کسی از دامنه جاهطلبیهای هستهای تهران اطلاع ندارد اما متحد واشنگتن یعنی شاه ایران برنامه هستهای را آغاز کرد. «افرایم هالوی» رئیس سابق موساد و مشاور سابق امنیت اسرائیل اشاره کرد: «انگیزه تهران، رویارویی با اسرائیل نیست بلکه میل به بازگرداندن عظمتی است که ایران به مدت طولانی از آن محروم شده است». ایران در حال حاضر به نظر نمیرسد یک برنامه فعال تسلیحاتی داشته باشد. نهادهای اطلاعاتی آمریکا نوامبر سال 2007 اینطور نتیجهگیری کردند: «ما با اعتماد زیاد معتقدیم تهران از پاییز سال 2003 برنامه سلاحهای هستهای خود را متوقف کرده است». اگر چه ایران گزینههای خود را حفظ کرده است اما آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد برنامه ایران همان سال بهطور ناگهانی متوقف شد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آمریکا بعدها متوجه برخی فعالیتهایی شدند که میتوانست مربوط به سلاح باشد اما «جیمز رایزن» از روزنامه «نیویورکتایمز» نوشت: «اطلاعات به اندازه کافی قابل توجه نبوده که سازمانهای جاسوسی این نظر خود را تغییر دهند که برنامه تسلیحاتی ایران از سر گرفته نشده است». ایران پس از تهاجم سال 2003 واشنگتن به عراق پیشنهاد کرد مذاکره شود اما دولت بوش آن را رد کرد. گفتوگوها پس از انتخابات سال 2013 که حسن روحانی رئیسجمهور ایران شد به طور جدی آغاز شد. براساس همه گزارشها، ایران تعهدات خود را انجام داده است. «داریل کیمبال» از انجمن کنترل تسلیحات گفت: «این توافقها نگرانکنندهترین پروژههای تهران را متوقف کرد». تندروهای آمریکا به اشتباه سالها پیشبینی میکردند ایران در آستانه ساخت سلاح هستهای است. در عوض، مذاکرات ظرفیت «فرار هستهای» تهران- زمان لازم برای غنیسازی مقادیر کافی اورانیوم برای ساخت یک بمب اتم- را کاهش داد. اختلاف اساسی امروز این است که غرب خواستار پایان کامل فعالیتهای هستهای ایران یا موافقت با محدودیتها درباره سانتریفیوژها و نظارت برای جلوگیری از هرگونه تلاش ایران برای فرار هستهای است. در اینجا انتخابی که وجود دارد مثالی کلاسیک بین کامل دستنیافتنی و واقعبینی خوب است. ایران بعید است تسلیم شود؛ حمایت گسترده داخلی از برنامه هستهای ایران وجود دارد و حتی دوستداران غرب نیز از تحقیر ملی طرفداری نمیکنند. در مقابل، یک پیمان محدودتر میتواند مانع ساخت بمب اتم شود. «رایان کاستلو» از شورای ملی ایرانیهای آمریکا خاطرنشان کرد: «هیچ کشوری از جمله 6 کشور فاقد سلاح هستهای که غنیسازی اورانیوم را در خاک خود انجام میدهند تاکنون تحت نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ساخت سلاح هستهای نپرداختهاند». نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل برای مخالفت با مذاکرات، حضوری چشمگیر در کنگره داشت اما هیچیک از اعتراضات وی قانعکننده نبود. هیچ مدرکی وجود ندارد که ایران تمایل دارد خودش را وارد درگیری کند. «راجر کوهن» مقالهنویس نیویورکتایمز اشاره کرد تماس اقتصادی بیشتر با جهان و ظهور تدریجی نسل جوان متمایل به غرب میتواند سیاست خارجی تهران را متعادل کند. فریبکاری ممکن است اما اگر تهران بیشتر از آنچه در این توافق از دست میدهد دستاورد داشته باشد، احتمال فریبکاری کمتر میشود. تهدیدهای جدید در واقع انگیزه ایران را برای ساخت سلاحهای هستهای افزایش میدهد. غنیسازی اورانیوم ممکن است مهمترین موضوع اختلاف باشد. در حالی که استدلالهای فنی آزادانه مطرح میشود، مساله اساسا سیاسی است. «گروه بینالمللی بحران» اعلام کرد: «تهران هیچ نیازی به تعداد بسیار زیادی سانتریفیوژ ندارد به غیر از اینکه دخالت غرب را در امور ایران متوقف کند».
فوربز