printlogo


کد خبر: 136660تاریخ: 1394/1/29 00:00
رقابت سیاسی در خاورمیانه فرقه‌گرایی را تشدید می‌کند

سارا حسین: رقابت فشرده میان عربستان سعودی و ایران، موجب تشدید تنش‌های فرقه‌گرایانه و حتی بروز درگیری و مناقشه در سراسر منطقه خاورمیانه شده است و تحلیلگران منشأ اولیه همه این تنش‌ها و مناقشات را مسائل سیاسی می‌دانند.
ریاض و تهران هر یک حامی مذاهب متفاوت در اسلام هستند و اغلب در مناقشات منطقه‌ای هر یک از پیروان مذاهب مورد نظر خود حمایت می‌کنند. ولی تحلیلگران می‌گویند ریشه همه این رقابت‌ها و مناقشات را باید در مسائل سیاسی جست‌وجو کرد و در این میان احساسات مذهبی و رویکردهای فرقه‌ای بیشتر به‌عنوان ابزاری کارآمد و سودمند و در عین حال بسیار خطرناک، برای تحقق اهداف سیاسی هر یک از طرف‌ها مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. این گفتمان و رفتار کلامی مبتنی بر فرقه‌گرایی بیش از هر جا در لحن و زبان مورد استفاده از سوی گروه‌های ستیزه‌جو نمود داشته است.
به‌عنوان مثال گروه تکفیری داعش به طور مداوم شیعیان و دیگر فرقه‌های مذهبی را محکوم می‌کند و آنها را کافر می‌خواند ولی رفتار کلامی مبتنی بر فرقه‌گرایی و مذاهب در گفتمان مقامات رسمی این کشورها نیز نمایان و مشهود است. مقامات سعودی دخالت نظامی خود را در یمن ضد گروه‌های مخالف شیعه، در قالب مبارزه برای «‌تسلط خیر بر شر» به نحوی توجیه می‌کنند.  در این میان ایران نیز ریاض را به علت اقدامات نظامی در یمن به «‌نسل‌کشی»‌ متهم کرد. در سوریه نیز دولت دمشق و متحدانش از جمله تهران و جنبش حزب‌الله لبنان، همه مخالفان بشار اسد را «تروریست»‌ لقب می‌دهند.
ولی کارشناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی در منطقه تاکید دارند این مناقشات در منطقه خاورمیانه بیشتر از هر چیز بر سر مسائلی مانند امنیت، کسب قدرت، اقتدار و تسلط بر منطقه صورت می‌گیرد و ریشه رقابت شدید کنونی میان تهران و ریاض را نباید در شکاف مذهبی جست‌وجو کرد که از صدر اسلام بر سر تعیین جانشینی [حضرت] محمد[ص] پیامبر اسلام آغاز شده است.  «جین کینیمونت»، معاون برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه «چتم هاوس» در این باره می‌گوید: «در واقع هیچ مناقشه ازلی در خاورمیانه وجود ندارد ولی گاهی این هویت‌های متفاوت مذهبی در قالب اختلافات عمیق سیاسی و اقتصادی، خود را نشان می‌دهد».‌
ریشه رقابت تاریخی میان ریاض و تهران که هر دو از کشورهای بزرگ اسلامی قدرتمند تولیدکننده نفت هستند به چند دهه قبل بازمی‌گردد و طی این مدت دوران پرفراز و نشیبی را سپری کرده است. این رقابت پس از تهاجم نظامی سال 2003 آمریکا و متحدانش به عراق به مراتب تشدید شد؛ تهاجمی که در نهایت موازنه منطقه‌ای را به هم ریخت و در نهایت بغداد را به حوزه نفوذ تهران مبدل کرد. از آن زمان تاکنون به خوبی مشخص است مناقشات گوناگون در منطقه خاورمیانه را باید از دریچه فرقه‌گرایی نگریست.  در سوریه عربستان سعودی از شورشیان سنی حمایت می‌کند در حالی که ایران و جنبش شیعی حزب‌الله از رژیم بشار اسد حمایت می‌کنند. همین‌طور در لبنان، ریاض با بلوک سنی مخالف جنبش شیعی حزب‌الله مورد حمایت ایران همپیمان و متحد است.
در بحرین خاندان سنی پادشاهی حاکم که از سوی عربستان سعودی حمایت می‌شوند، تهران را به دامن زدن به ناآرامی و آشوب و تحریک اکثریت جمعیت شیعه این کشور متهم می‌کنند و در یمن نیز ریاض از سوی ائتلافی از کشورهای سنی در نبرد با شورشیان حوثی مورد حمایت و پشتیبانی قرار دارد.  ولی به‌رغم ظاهر قضایا در این مسائل، ریشه این مناقشات و درگیری‌ها را باید بیشتر در ملاحظاتی همچون اعمال قدرت نفوذ و حمایت از خطوط مرزی و خطوط تدارکات و پشتیبانی از متحدان منطقه‌ای جست‌وجو کرد. نشان دادن این جنگ قدرت میان ریاض و تهران به‌عنوان جنگی مذهبی، در واقع شیوه‌ای است تا طرفین این درگیری هر یک بتوانند حمایت بیشتری برای تحقق اهداف و برنامه‌های سیاسی خود در منطقه و جهان کسب کنند.
«فنار حداد»، تحلیلگر موسسه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ملی سنگاپور در این باره می‌گوید: «وقتی صحبت از ژئوپلیتیک منطقه‌ای به میان می‌آید، آنچه از آن به‌عنوان «‌مسائل فرقه‌گرایانه» یاد می‌شود، هیچ ارتباطی با مسائل مربوط به هویت فرقه‌گرایی پیدا نمی‌کند. این یک اصل مسلم در رقابت‌های ژئوپلیتیک محسوب می‌شود ولی آنچه فرقه‌گرایی لقب داده می‌شود در واقع هم در بحث چگونگی رقابت میان طرف‌ها و هم نحوه دسته‌بندی آنها، نقش ظاهری کار را ایفا می‌کند».‌  به عبارت دیگر پیوندها و ارتباطات فرقه‌ای اغلب هیچ ارتباط قبلی با منافع مشترک طرف‌ها در منطقه ندارد.
کینیمونت در این باره تاکید می‌کند:‌ «‌اغلب در یک برداشت ساده گفته می‌شود سنی‌ها و شیعیان به علت نوع برداشت متفاوت و تفسیر‌های گوناگون خود از دین اسلام، با همدیگر اختلاف و سر جنگ دارند ولی نگاهی به تاریخ و نیز نگاهی به تنوع کشورها در جهان اسلام نشان می‌دهد این موضوع صدق نمی‌کند و قضایا این طور نیست».
به‌عنوان مثال مصر و قطر هر دو در ائتلاف عربی مورد حمایت سعودی‌ها برای دخالت نظامی در یمن مشارکت دارند ولی این دو کشور در دیگر مناقشات منطقه‌ای از جمله در لیبی با یکدیگر اختلاف دارند و همفکر نیستند. همین‌طور ترکیه و قطر هر دو از عملیات نظامی ریاض در یمن حمایت می‌کنند ولی هر سه این کشورها برای اعمال نفوذ بر ائتلاف مخالفان نظام سوریه با یکدیگر در رقابت شدید هستند تا جایی که این رقابت گاهی اوقات عملکرد این ائتلاف را عملا فلج کرده است.  با همه این تفاسیر، تحلیلگران می‌گویند احساسات فرقه‌گرایانه به‌عنوان محصول فرعی و جانبی رقابت‌های سیاسی در منطقه، فرآیندی بسیار خطرناک محسوب می‌شود.  «فردریک وهری» از تحلیلگران ارشد موسسه مطالعات بین‌المللی صلح خاورمیانه «کارنگی» در این باره می‌گوید: «‌اختلاف میان شیعه و سنی بسیار حقیقی و واضح است و وجود دارد و نمی‌توان منکر آن شد ولی بازیگران سیاسی با سوء‌استفاده و بهره‌برداری از این اختلافات، موجب دامن زدن به خشونت‌های خطرناکی می‌شوند که نمی‌توان به سادگی این خشونت‌ها را فرونشاند. چنانکه درباره عراق شاهد این وضعیت بوده‌ایم، کشوری که در آتش قتل‌عام‌های فرقه‌ای می‌سوزد».
وهری می‌افزاید: «اگرچه مسیر گرایشات هر فرد خاص به سمت ستیزه‌جویی و خشونت‌گرایی متفاوت است و ممکن است علل و ریشه‌های فراوانی داشته باشد ولی دامن زدن به خشونت‌های فرقه‌ای موجب قدرتمند شدن کسانی می‌شود که چنین استدلال می‌کنند که ماهیت وجودی و حیات «‌پیروان یک مذهب یا مومنان به خداوند»‌ (چه سنی چه شیعه)‌ در معرض خطر شدید قرار دارد و توسل به خشونت برای دفاع از آنها و این موجودیت، به هر نحو که باشد کاملا ضروری و الزامی است».
خبرگزاری فرانسه
 


Page Generated in 0/0054 sec