ضرورت حفظ و نگهداری از دریای خزر به عنوان بزرگترین دریاچه دنیا و نقش پراهمیت آن در اکوسیستم منطقه از جمله موضوعاتی است که وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست در حوزه شمال کشور را دوچندان میکند، علاوه بر این اجرای برنامه جامع درباره حفاظت از سواحل و دوری از سیاستزدگی و کشمکشهای جناحی از اولویتهایی است که باید بیش از پیش مورد توجه سازمان حفاظت محیطزیست قرار گیرد. حسین نجابت، عضو فراکسیون محیطزیست با نگارش یادداشتی که در اختیار گروه اجتماعی روزنامه«وطن امروز» قرار گرفته جزئیات بیشتری از نحوه مدیریت ضعیف حفاظت سواحل دریای خزر را تشریح کرده است.
***
بزرگترین دریاچه دنیا در میان کشورهای تاثیرگذاری مانند ایران و روسیه قرار گرفته که بدون شک از نظر استراتژیک دارای اهمیت راهبردی فراوانی است. از طرفی دریای خزر از نظر زیستمحیطی برای کشور ما مهم تلقی شده و علاوه بر تاثیر در معیشت مردم، وجود منابع نفتی یا آبزیان پهنه بیکرانی است که میتواند در اکوسیستم منطقه نقش مهمی داشته باشد اما متاسفانه سالهاست از این موضوع غفلت کردهایم. هجوم انواع و اقسام پساب و فاضلاب به این دریاچه و نگاه اقتصادی به آن، باعث شده اهمیت زیستمحیطی آن به حاشیه رود در حالی که باید بشدت در تلاش باشیم تا با وضع قوانین محکم و اجرای دقیق آنها این سرمایه عظیم ملی را حفظ کنیم. علاوه بر این در زمینه تعامل دریایی نیز قوانین بینالمللی وجود دارد که سالهاست مورد کمتوجهی قرار گرفته و حوزه دریای خزر را تشنه انجام کارهای عملی نگاه داشته است. به نظر میرسد متولیان امر و سازمان حفاظت محیطزیست نگاه دغدغهمندی نسبت به این حوزه ندارند. نگاه اقتصادی به دریای خزر اولویت حفظ آن را تحت تاثیر قرار داده در حالی که لازمه درآمدزایی از سواحل نیز حفظ دریا و محیطزیست پیرامون آن است. بر این اساس خلأ طرح جامع حفاظت و صیانت از دریای خزر که حتی موضوعات اعتقادی و محیط روانی سواحل را نیز مدنظر دارد احساس میشود. حفظ دریای خزر، کنترل آلودگیهای زیستمحیطی یا تخریب ساختوسازهای غیرمجاز در سواحل که آثار مخربی بر منطقه داشته علاوه بر طرح جامع و قانونی نیازمند مجری است که با نگاه همهجانبه برای اجرای قوانین وارد میدان عمل شود اما عملکرد سازمان محیط زیست در ماجرای آشوراده یا آنچه در اینچهبرون اتفاق افتاد جای خالی چنین نگرش همهجانبهای را نمایان کرد، تا جایی که با دخالت مقامات عالیرتبه کشور از فعالیت در آشوراده جلوگیری شد. در برخی زوایا هم نگاه سیاسی سازمان حفاظت محیط زیست به موضوعات، باعث آسیبرسانی به محیطزیست شده است. در ماجرای واردات بنزین و انگ زدن به تولیدات پتروشیمیها، سیاست زدگی بر نگاه ملی غلبه کرد و تنها برای تخطئه دیگران موضوعات زیستمحیطی دستمایهای برای پیشبرد اهداف جناحی شد. در حالی که تولید بنزین در پتروشیمیها اقدام ملی قلمداد میشود که براساس اقتضای زمان و با پیوست زیست محیطی انجام گرفته بود و تولیدات این طرح نیز استانداردی در حد سوختهای وارداتی داشت اما متاسفانه نگاه سیاسی رویکرد سازمان حفاظت محیط زیست را تغییر داد در حالی که وظیفه این سازمان حفظ محیطزیست با همه شاکلههاست. سازمان حفاظت محیطزیست باید این نکته را مدنظر قرار دهد که موضوعات
زیستمحیطی متعلق به همه مردم است و مربوط به یک جناح یا حزب نیست که دستاویز این جناح و آن جناح سیاسی شود بلکه باید سازمان حفاظت محیطزیست با نگاه همهجانبه به عنوان متولی امر تنها صیانت از محیطزیست را مدنظر قرار دهد.