printlogo


کد خبر: 136723تاریخ: 1394/1/30 00:00
توافق هسته‌ای ایران، راهی به سوی صلح است

رابرت پاری: همپیمانی اسرائیل و عربستان‌سعودی همچنین نومحافظه‌کاران آمریکایی بر سر چارچوب توافقنامه هسته‌ای با هدف حل و فصل صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران موضوعی متلاطم بوده است اما دستیابی به چنین توافقی سبب امیدواری افرادی می‌شود که بر لزوم پایان یافتن جنگ‌های دائمی تأکید می‌کنند، جنگ‌هایی که سبب آشوب در خاورمیانه و بدنام شدن جمهوریخواهان‌ آمریکایی شده است.  توافق بر سر چارچوب توافق هسته‌ای با ایران در روز 2 آوریل/ 13 فروردین، چیزی فراتر از یک توافق دیپلماتیک به منظور جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته‌ای در منطقه خاورمیانه بوده است. این توافقنامه سیاسی راهی را در مقابل مقامات آمریکایی برای احیای موقعیت خود و جلوگیری از وقوع جنگی دیگر قرار می‌دهد.
اما با توجه به موضع قاطع نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و همپیمان عربش یعنی عربستان‌سعودی و دیگر رژیم‌های سلطنتی در خاورمیانه، این موضوع که آیا این توافق سبب در پیش گرفتن مسیری صلح‌آمیزتر می‌شود یا خیر، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. نتانیاهو بار دیگر توافق سیاسی قدرت‌های جهان را با ایران محکوم و اعلام کرد چنین توافقی «موجودیت اسرائیل را تهدید می‌کند» و البته هیچ‌کسی نباید قدرت لابی اسرائیل را در کنگره آمریکا دست کم بگیرد.
اما گزینه پیش‌روی مردم آمریکا این است که آیا آنها خواهان پیوستن به جنگ مذهبی هزار و 300 ساله در خاورمیانه بین سنی‌ها و شیعیان هستند یا خیر. این در حالی است که اسرائیل در حال حاضر طرف سنی‌ها را با وجود این حقیقت گرفته است که عربستان‌سعودی و همپیمانانش در حال حمایت از القاعده و تروریست‌های داعش هستند.  با وجود آنکه ایران و شیعیان مقصر اصلی این درگیری فرقه‌ای معرفی می‌شوند اما ایرانی‌ها به‌عنوان مهم‌ترین نیروی مقاوم در مقابل القاعده- گروهی که حملات 11 سپتامبر را انجام داد و سبب کشته شدن حدود 3 هزار آمریکایی شد- همچنین شورشیان داعش ظهور کرده‌اند. داعش به همراه برخی گروه‌های تروریستی دیگر اقدام به گردن زدن آمریکایی‌ها، مسیحیان، شیعیان و دیگر افراد به‌اصطلاح «مرتد» می‌کند.
با آنکه خاندان سلطنتی عربستان‌سعودی و دیگر رژیم‌های سلطنتی حاشیه خلیج‌فارس حمایت از گروه القاعده و شورشیان داعش را رد می‌کنند اما برخی افراد به آنها ایمان دارند، زیرا این شورشیان از آموزه‌های افراط‌گرایانه وهابیت تبعیت می‌کنند و در پی حفظ منافع عربستان‌سعودی به‌عنوان جنگجویان حاضر در خط مقدم درگیری‌های سنی‌ها با شیعیان هستند.  عربستان‌سعودی و اسرائیل اعلام کرده‌اند ترجیح می‌دهند جنگجویان سنی- حتی القاعده و شورشیان داعش- بر دولت‌ها و دیگر نیروهای مرتبط با ایران غلبه کنند. درگیری‌های عربستان‌سعودی و ایران سبب ارائه کمک‌های نظامی واقعی برای این شورشیان سنی شده است.
برای نمونه، حملات هوایی کنونی عربستان‌سعودی علیه مواضع جنبش کمیته‌های مردمی یمن- که شیعه هستند- سبب تقویت القاعده در شبه‌جزیره عرب از جمله کمک به فرار صدها شورشی القاعده از زندان‌ها شد. یک منبع نزدیک به درگیری‌ها در یمن اعلام کرد سعودی‌ها همچنین در حال ارائه تسلیحات اسرائیلی به القاعده هستند.
در جنگ داخلی سوریه، مقامات بلندپایه اسرائیل اعلام کرده‌اند ترجیح می‌دهند افراط‌گرایان سنی بر دولت بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه غلبه کنند، کسی که یک شیعه است. دولت نسبتا سکولار اسد به‌عنوان حافظ شیعیان، مسیحیان و دیگر اقلیت‌هایی قلمداد می‌شود که درباره قتل‌عام شدن توسط شورشیان سنی که در میان شورشیان ضداسد حضور دارند، نگران هستند. این گروه‌ها شورشیان «میانه‌رو» آموزش‌دیده از سوی آمریکا را به خود جذب کرده‌اند.
سپتامبر 2013، مایکل اورن، سفیر وقت اسرائیل در آمریکا در گفت‌وگو با روزنامه جروزالم‌پست اعلام کرد تل‌آویو از افراط‌گرایان سنی در مقابل رژیم اسد و شیعیان حمایت می‌کند. اورن در این مصاحبه گفت: «بزرگ‌ترین خطر برای اسرائیل از سوی هلال راهبردی شیعی است که از تهران تا دمشق و بیروت کشیده شده است و ما رژیم اسد را طاق این هلال می‌دانیم».
او همچنین اظهار داشت: «ما همواره خواهان کنار رفتن اسد از قدرت بوده‌ایم. ما همواره نیروهای بد را که تحت حمایت ایران قرار ندارند به نیروهای بدی ترجیح می‌دهیم که تحت حمایت ایران قرار دارند».
او افزود: «حتی اگر این «‌نیروهای بد» مرتبط با القاعده باشند باز هم ما از آنها حمایت می‌کنیم».
ژوئن 2014، اورن به توصیف گسترده موضع اسرائیل در این ارتباط پرداخت سپس اورن به‌عنوان سفیر سابق اسرائیل در آمریکا اعلام کرد تل‌آویو حتی ترجیح می‌دهد شورشیان داعش به پیروزی برسند. او گفت: «از نقطه‌نظر اسرائیل، اگر قرار باشد شیطانی وجود داشته باشد که قرار است به پیروزی برسد اجازه دهیم این شیطان سنی‌ها باشند».  این ارجحیت اسرائیل به‌صورت ضمنی به همپیمانی با جبهه النصره مرتبط با القاعده در سوریه نیز اشاره دارد. اسرائیل حتی جنگجویان جبهه النصره را در بیمارستان‌های خود مداوا می‌کند و حملات هوایی مهلک علیه مشاوران لبنانی و ایرانی ارتش سوریه انجام می‌دهد که در حال مبارزه با جنگجویان جبهه النصره هستند.
خود نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل خطر ناشی از شورشیان داعش را در مقایسه با آنچه ادعا می‌کند تهدیدی بزرگ‌تر از سوی ایران است، کاهش داده است. نخست‌وزیر اسرائیل در سخنرانی روز سوم مارس2015/ 12 اسفند 93 خود در کنگره آمریکا، شورشیان داعش را در مقایسه با ایران- که او این کشور را به تلاش برای «استیلا بر کشورها»ی منطقه خاورمیانه متهم می‌کند- همانند افرادی مزاحم توصیف کرد که «مسلح به چاقوهای قصابی، تسلیحات به غنیمت گرفته‌شده از دیگران و یوتیوب» هستند.  او ادعا کرد: «ایران در حال حاضر بر 4 پایتخت عربی استیلا دارد؛ بغداد، دمشق، بیروت و صنعا. اگر تهاجم ایران بی‌پاسخ باقی بماند، مطمئنا این کشور اقدامات بیشتری انجام خواهد داد. ما باید با یکدیگر متحد باقی بمانیم تا بتوانیم به روند پیروزی‌ها و اقدامات تروریستی ایران پایان دهیم».  اما نتانیاهو در سخنان خود اغراق می‌کند. از این 4 پایتختی که نخست‌وزیر اسرائیل بدان‌ها اشاره کرده است، ایران هیچ‌یک از آنها را با زور تحت فرمان خود درنیاورده است و هیچ حمله‌ای در کار نبوده است. درباره سوریه و عراق باید بگوییم ایران در حال کمک به دولت‌های این کشورها، در عراق در مقابل حملات ناشی از داعش و در سوریه در مقابل حملات ناشی از جبهه النصره است که مرتبط با القاعده هستند.
در عراق تنها بدین دلیل دولتی شیعه بر سر کار است که جورج دبلیوبوش، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در سال 2003 به عراق حمله و دولت سنی صدام را در این کشور سرنگون کرد. در لبنان، ایران تنها با یک عنصر دولتی- حزب‌الله- همپیمان است.
در ارتباط با یمن، نتانیاهو و سعودی‌ها در پی آنند که آشوب‌های این کشور را «تهاجم» ایران توصیف کنند اما این ادعا مضحک است. جنبش کمیته‌های مردمی یمن- که کنترل چندین شهر بزرگ یمن از جمله صنعا را در اختیار گرفته است- فرقه‌ای از شیعیان هستند اما نسبتا به مذهب سنی نزدیک هستند و قرن‌ها با آنها همزیستی مسالمت‌آمیز داشته‌اند.
اعضای جنبش کمیته‌های مردمی یمن نیز این موضوع را رد می‌کنند که عاملان ایران هستند و نهادهای اطلاعاتی غربی بر این باورند حمایت ایرانی‌ها از آنها، تنها شامل ارائه کمک‌های مالی می‌شود. «گراهام‌ فولر» از مقامات سابق سیا این ایده را مطرح کرد که «جنبش کمیته‌های مردمی یمن عنصر اصلی امپریالیسم ایرانی در کشورهای عربی محسوب می‌شود که سعودی‌ها آن را یک «افسانه» می‌دانند».  او افزود: «شیعیان زیدیه از جمله جنبش کمیته‌های مردمی یمن طی تاریخ هیچگاه ارتباطات زیادی با ایران نداشته‌اند اما با افزایش تنش‌های داخلی در یمن برخی اعضای جنبش کمیته‌های مردمی یمن از دریافت وجوه از ایران و شاید هم از دریافت برخی تسلیحات از ایران ابراز رضایت کرده‌اند. جنبش کمیته‌های مردمی یمن همچنین از گروه القاعده و شورشیان داعش انزجار دارند».
به عبارت بهتر اظهارات آشوب‌طلبانه نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و مقامات سعودی درباره جنبش کمیته‌های مردمی یمن اغراق‌آمیز است و به نظر می‌رسد تصمیم دولت اوباما برای کمک به انجام حملات هوایی سعودی‌ها در یمن از جمله برخی حملاتی که سبب کشته شدن غیرنظامیان در این کشور شده است، سبب تضعیف هدف آمریکا در مبارزه با تروریسم شده، زیرا در حقیقت اقدامات واشنگتن سبب تقویت گروه القاعده شده است.
کمک به سعودی‌ها برای کشتن یمنی‌ها با اظهارات مقامات آمریکایی در محکومیت روسیه به سبب مداخله در جنگ داخلی اوکراین تناقض دارد. می‌توانیم تصور کنیم اگر روسیه حملاتی هوایی علیه شبه‌نظامیان نئونازی و دیگر نیروهای اوکراینی انجام دهد، واشنگتن تا چه حد خشمگین خواهد شد.
در اوکراین زمانی که «ویکتور یانوکوویچ» رئیس‌جمهور سابق این کشور برای فرار از کودتای خشونت‌آمیز در روز 22 فوریه سال 2014 به روسیه گریخت، دولت اوباما برکناری یانوکوویچ را دلیلی واضح برای ایجاد خلأ قدرت در اوکراین و بر سر کار آوردن رئیس‌جمهور مورد نظر خود در این کشور قلمداد کرد. اوکراینی‌هایی که در مقابل برکناری یانوکوویچ مقاومت کردند، «تروریست» نامیده شدند و مداخله روسیه به منظور حفاظت از قومیت روس در این کشور «تهاجم» نامیده شد.  زمانی که عبد ربه منصور هادی، رئیس‌جمهور مستعفی یمن به عربستان‌سعودی گریخت، دولت اوباما موضعی مخالف در این باره اتخاذ کرد؛ برکناری هادی دلیلی برای ایجاد خلأ قدرت در یمن محسوب نشد بلکه فرار او توجیهی برای حمله به یمنی‌ها محسوب شد.
با این حال آنچه برای آمریکایی‌ها از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، این است که توافق دیپلماتیک بین قدرت‌های جهان و ایران با هدف محدود کردن برنامه هسته‌ای تهران به منظور تضمین اهداف صلح‌آمیز این برنامه تنها توافقی است که درخواست‌ها را برای جنگ از سوی نتانیاهو و نومحافظه‌کاران آمریکایی رد می‌کند.
بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران می‌تواند سبب وقوع یک فاجعه انسانی و ‌زیست‌محیطی و انتشار مواد رادیواکتیو میان غیرنظامیان و غیرقابل سکونت شدن بخش‌های گسترده‌ای از ایران شود. این مجبور کردن ایران به متمرکز شدن بر یک بحران داخلی به نفع اسرائیل و عربستان‌سعودی است.
از این رو، ایران قادر به کمک به عراقی‌ها و سوری‌ها در درگیری‌هایشان علیه القاعده و شورشیان داعش نخواهد بود. نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و اورن، سفیر سابق اسرائیل در واشنگتن ممکن است جهادگران تحت لوای القاعده یا داعش را در دمشق ترجیح دهند.
اما چنین پیروزی‌ای- به همراه قتل‌عام غیرنظامیان و چشم‌انداز حملات تروریستی جدید در غرب- مطمئنا سبب خواهد شد هر کسی که به‌عنوان رئیس‌جمهور در آمریکا بر سر قدرت است بار دیگر صدها هزار نظامی آمریکایی را برای نابود کردن القاعده یا شورشیان داعش به منطقه اعزام کند. این جنگی است که هزینه‌های مالی فراوانی را به دنبال دارد و سبب کشته شدن هزاران تن دیگر به بهای پیروزی آمریکا خواهد شد.
اما فراتر از کشته شدن نظامیان آمریکایی در چنین نبردی، مطمئنا غیرنظامیان آمریکایی نیز کشته خواهند شد، زیرا آمریکا مجبور است به کشوری کاملا نظامی تبدیل شود که سبب بروز جنگ می‌شود. این موضوع ممکن است سبب رضایت نومحافظه‌کاران شود اما یک فاجعه برای آنهایی محسوب می‌شود که بر این باورند چنین اقدامی در راستای اصول دموکراتیک است.
به همین دلیل چارچوب توافق بر سر برنامه هسته‌ای ایران سبب ایجاد امید- هر چند کمرنگ- در این باره می‌شود که آمریکا در حال حاضر می‌تواند خود را از درخواست‌های اسرائیل و عربستان‌سعودی برای به راه انداختن جنگ‌های بی‌پایان دور کند.
پایگاه اینترنتی میدل‌ایست‌آنلاین


Page Generated in 0/0143 sec