گروه فرهنگ و هنر: گرم، صمیمی، پرشور و باهیجان درباره مشهد و امام هشتم حرف میزند. دقیق و وقتشناس است و به شوخی میگوید من از کشور ساعت (سوییس) آمدهام و باید دقیق باشم. شوخطبع است و گاهی با همسرش که مترجم این گفتوگو است مزاح میکند. پاتریک رینگنبرگ (Patrick Ringgenberg) اهل لوزان سوییس است و در سال 2010 از دانشگاه ژنو سوییس در رشته تاریخ هنر در مقطع دکترا فارغالتحصیل شد. رینگنبرگ در سال ۲۰۰۵ «راهنمای جامع فرهنگی ایران» را نوشت که کتاب مصوری است به زبان فرانسه در شناخت تاریخ و فرهنگ ایران از آغاز تا امروز. پاتریک رینگنبرگ یکی از 8 خادم نمونه فرهنگ رضوی در دوازدهمین جشنواره بینالمللی امام رضا(ع) است. گفتوگوی خواندنی ما با آقای پاتریک رینگنبرگ هماکنون پیش روی شماست.
تمام زندگی من و همسرم
پاتریک رینگنبرگ فعالیتهای خود در زمینه هنر اسلامی در ایران را از حدود 10 سال پیش آغاز کرد. وی درباره آغاز فعالیتهای پژوهشی خود در زمینه هنر اسلامی- ایرانی میگوید: «از حدود 10 سال پیش تمرکز فعالیتهایم را روی هنر اسلامی قرار دادم و از همین راه با هنر اسلامی در ایران آشنا شدم. علاقه من به هنر اسلامی در ایران باعث شد این شاخه از هنر اسلامی را بهعنوان محور اصلی پروژههای خود برگزینم. میتوانم بگویم هنر اسلامی- ایرانی به نوعی تمام زندگی من و همسرم را فراگرفته است.
اولین ملاقاتم با امام رضا(ع)
رینگنبرگ نخستین بار 11 سال پیش به مشهد آمد و در همان بدو ورود حرم مطهر رضوی را استثنایی و بینظیر یافت. میگوید: «بهخوبی نخستین سفرم به مشهد را به خاطر دارم. از همان زمان امام رضا(ع) در زندگی من جایگاهی اساسی پیدا کرد و توانستم ارتباط درونی شادیآور و رضایتبخشی در درون خود با او برقرار کنم. ارتباط من با امام رضا(ع) درها و افقهای جدیدی را به رویم گشود و درک مسائل جدیدی را برایم میسر کرد. تردیدی ندارم که تمام فعالیتهای پژوهشی و آکادمیک من در حوزه امام رضا(ع) با کمک خود ایشان ممکن شد، مثل گرفتن مجوز عکاسی در حرم مطهر. وقتی لطف بیشائبه زائران را میدیدم با خود فکر میکردم امام رضا(ع) عجب عاشقان مهربان و دلسوختهای دارد که یک غریبه خارجی را چنین راحت پذیرفته و مورد لطف قرار میدهند». رینگنبرگ تصریح کرد: اولینباری که به مشهد آمدم امام رضا(ع) در زندگیام نقش مهمی ایفا کرد و سبب شد ارتباط خوب و خاصی با خودش داشته باشم که این یک احساس شخصی و درونی است. ارتباط من با امام رضا(ع) سبب شد درها و افقهای جدیدی به سوی من باز شود و چیزهای جدیدی را درک کردم. مطمئنم که کارهای پژوهشی و آکادمیک من در حوزه امام رضا(ع) با کمک ایشان بوده، مثلا مجوزهای عکاسی داخل حرم مطهر بهراحتی و البته با کمک خود امام رضا(ع) مهیا شد.
هدیه امام رضا(ع) به من
رینگنبرگ ادامه میدهد: «ارتباط من با امام رضا(ع) درونی و شخصی است و حضور او را به روشنی و وضوح در زندگیام احساس میکنم. در این سالها اتفاقی برای من افتاده که نمیدانم میشود اسم آن را معجزه گذاشت یا نه. پدرم بیماری شدید قلبی دارد، بهطوری که نیازمند مراقبتهای ویژه پزشکی است و زندگیاش همیشه در خطر است. او که در گذشته چندین حمله قلبی شدید داشته باید هر چند روز یک بار برای چکآپ قلب به پزشک مراجعه کند. جالب است طی زمانی که من در مشهد بودم و روی معماری حرم امام رضا(ع) تحقیق میکردم پدرم هیچ مشکلی پیدا نکرد و من از بابت وضعیت سلامتی او دچار نگرانی و دلمشغولی نشدم. من سلامت پدرم و آسودگی خیالم را هدیه امامرضا(ع) میدانم». او با اشاره به اینکه در دنیا بویژه در کشورهای اروپایی پژوهشهای اندکی درباره امام رضا(ع) و بارگاهشان انجام شده، میگوید: «هنگام تحصیل در دانشگاه متوجه شدم تألیفات معدودی به زبانهای اروپایی درباره مشهد و حرم مطهر رضوی در دست علاقهمندان است. ضعف منابع باعث شد با همه توان و عشقم این موضوع ناب و ویژه را دنبال کنم. ورود به این زمینه و آشنایی با گوشههای جدیدی از هنر اسلامی و معماری حرم امامرضا(ع) موجب شد هر روز بر ایمان و باورهای معنویام افزوده شود. امیدوارم شایسته آن باشم که سهمی کوچک در شناساندن میراث بزرگ فرهنگ رضوی به دنیا ایفا کنم».
سانسور فرهنگ اسلام در غرب
این خادم نمونه فرهنگ رضوی معتقد است فرهنگ رضوی و اهل بیت (علیهمالسلام) و نیز فرهنگ کشور ایران در غرب بهگونهای سانسور شده که مردم کمتر میتوانند در این باره اطلاعات واقعی کسب کنند. او ادامه میدهد: «به همین جهت سعی کردم در زمینه فرهنگ ایران و فرهنگ رضوی تلاشهایی داشته باشم و امیدوارم در آینده بتوانم کتابهای بیشتری در این رابطه تألیف کنم».
نجواهای زائر سوییسی با امام رضا(ع)
در اوج گفتوگو با او که پرحرارت و پرشور حرف میزند به امام رضا(ع) میرسیم و از او میخواهیم حال و هوایش در حرم مطهر رضوی(ع) را برایمان توصیف کند. میگوید: «برای دوازدهمین بار است که به مشهد میآیم. آخرین باری که به این شهر آمدم یک سال پیش بود و تقریبا هر سال به مشهد سفر میکنم. اولین بار با قطار از تهران عازم شهر امام رضا(ع) شدم و هنگام ورود از زیبایی و بزرگی مشهد حیرت کردم. همان زمان به این شهر و این بارگاه علاقهمند شدم و قصد کردم که برای معرفی شهر امام رضا(ع) به جهانیان کاری انجام دهم. سخن گفتن از نگرش و اندیشهام نسبت به زیارت و شرح حالات درونیام هنگام تشرف برایم دشوار است و نمیتوانم با کلمات حال و هوای خود را وصف کنم. زیارت و نجوا با امامان و اولیا در دیگر ادیان و فرهنگها نیز ریشه دارد اما در هیچ کجا معنای آن به گستردگی فرهنگ مسلمانان نیست. فضای حاجت، نیاز و نیایش با امام رضا(ع) روحانی است و هر فردی توانایی تجربه این فضای روحانی را در حرم امام رضا(ع) دارد، حال با هر نژاد و رنگ و مذهبی که باشد. حاجتهای من در طول این سالها و پس از مسافرتهای متعددم به مشهد و حضورم در این بارگاه و نجواهایم با امام رضا(ع) مستجاب شد و به عبارتی حاجتروا شدم. درهایی از حکمت به رویم باز شد که ثمره و نتیجه همین زیارتها و نجواهاست. دلم را در مشهد جا میگذارم و میروم و فقط میتوانم برای برگزارکنندگان جشنواره که باعث حضورم در مشهد شدند دعا کنم».