سارا عرفانی متولد 1361 در تهران و فارغالتحصیل کارشناسی الهیات، گرایش فلسفه اسلامی دانشگاه شاهد است. از مشاغل و مناصب وی میتوان به دبیر برگزاری جلسات داستانخوانی سرای اهل قلم، مسؤول و مدرس کارگاه داستاننویسی سایت لوح، دبیر سرویس داستان سایت لوح به مدت 5 سال، سردبیر اولین جایزه ادبی داستان لوح (جشنواره داستان کوتاه کوتاه هفتسین)، سردبیر دومین جایزه ادبی داستان لوح (جشنواره داستان کوتاه روح خدا) و سردبیر سومین جایزه ادبی داستان لوح (اشکواره داستانهای کوتاه عاشورایی) اشاره کرد.
عرفانی تاکنون رتبهها و جوایز زیر را کسب کرده است:
- رتبه اول جشنواره سراسری بانوی فرهنگ در سال ۸۵ بهعنوان نویسنده جوان به خاطر کتاب لبخند مسیح
- نامزد دریافت جایزه جشنواره حبیب غنیپور به خاطر کتاب لبخند مسیح
- نامزد دریافت جایزه کتاب سال پروین اعتصامی به خاطر کتاب لبخند مسیح
- رتبه اول جشنواره در هوای بهاری به خاطر داستان کوتاه پارسا
آثار و تألیفات:
- لبخند مسیح، انتشارات سوره مهر
- از جنس خدا، براساس زندگی شهید نصرتالله اللهکرمی
- دلاور مرد سیستان، براساس زندگی سردار شهید میرقاسم میرحسینی
- سردار استقامت، براساس زندگی شهید محمدجواد آخوندی
- پروانهای که سوخت، روایتی داستانی از زندگی شهید مجتبی نوابصفوی، انتشارات سوره مهر
- زنگ عبور (مینیمال)، مجموعه خاطرات شهدای دانشآموز
- صد درجه سانتیگراد، مجموعه داستان کوتاه، انتشارات سوره مهر
- عطر عطش، مجموعه داستان، انتشارات سوره مهر
- هدیه ولنتاین، مجموعه داستان کوتاه، انتشارات نیستان
- پنجشنبه فیروزهای، رمان، انتشارات نیستان
عرفانی چندین سال است که در فضای مجازی حضوری گسترده دارد و علاوه بر سایت شخصی و شبکههای اجتماعی در چندین سایت دیگر نیز فعال و اثرگذار است. «مادر» بودن، حضور در فضای جامعه و فضای مجازی سبب شده است تا داستانهای او به متن زندگی روزانه ما بسیار نزدیک بوده و طیف گستردهای از مخاطبان بتوانند با متن روایتهای او ارتباط برقرار کنند.
پنجشنبه فیروزهای آخرین اثر خانم عرفانی که نگارش آن حدود 4 سال زمان برده است، اسفندماه 1393 وارد بازار نشر کشور شد. این کتاب به مدد فضای رسانهای در این مدت کوتاه توانسته است تا حدودی نظر علاقهمندان به داستان را به خود جلب کند. سارا عرفانی در مصاحبه با نسیم درباره گرتهبرداری از نویسندگان غربی و الگو قراردادن زن غربی به عنوان الگو در داستانهای ایرانی میگوید: «یکی از آسیبهای حوزه ادبیات داستانی ما در دوران معاصر همین موضوع است و باعث شده است تا نویسندگان ما در فرم و سبک به سمت الگوبرداری از نویسندگان قوی اروپایی و آمریکایی بروند. وقتی این اتفاق میافتد و نوع فرم را از آن طرف تقلید میکنند؛ شاید ناخودآگاه ذهنشان به این سمت میرود که من باید شخصیتی را مثل همان شخصیت غربی خلق کنم تا داستانم جذابتر شود و اگر این کار توسعه پیدا کند ذره ذره از فرهنگمان دور میشویم و سبک زندگی خودمان را فراموش میکنیم».