آرش خرسند: «اشکال ما این است که فرهنگ را همانند آبشاری میدانیم که باید بر سر مردم باز کنیم. فرهنگ همان چشمههای جوشانی است که در نهاد مردم هست و باید شرایط را آماده کنیم تا همه از فرهنگ درست در جامعه استفاده کنند. شرایط امروز ما بهگونهای است که نگاه قیممآبانه ایجاد شده است. ما قیم نمیخواهیم، قوام میخواهیم، ما اگر به فرهنگ قوام دهیم موفق شدهایم». جملات بالا بخشی از سخنان ریاست محترم جمهوری حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی، در یکی از مناظرههای تلویزیونی پیش از انتخابات سال 92 است. با این حال، سیاست اداره ورزش – شاید به دلیل پافشاری مجلس بر رد گزینههای معرفی شده توسط دولت- نه تنها تغییر محسوسی نکرد که در مواردی حتی ناامیدکنندهتر از قبل هم شد. پس از اعتماد مجلس به دکتر محمود گودرزی- چهارمین گزینه معرفی شده توسط روحانی- طولی نکشید که مشخص شد شاید ایشان نه تنها علاقهای به تمرکززدایی در ورزش ندارد، بلکه این تصور وجود دارد که برای اداره این حوزه، حتی باید بخشی از اختیارات فدراسیونها و دیگر تشکیلات غیردولتی را هم بازپس بگیرد. اولین نشانههای این تفکر، آشکار شدن اختلاف گودرزی با علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال بود. به نظر میرسد وزارتخانه با این توجیه که کفاشیان حاضر نیست تعدادی از مدیران فدراسیون – از جمله 2 نایبرئیسی که با رای اعضای مجمع انتخاب شده بودند- را کنار بگذارد، راهکاری عجیب را در پیش گرفت؛ تحریم! از خبرها چنین بر میآید نزدیک به یک سال است که وزیر ورزش حاضر نیست رئیس فدراسیون فوتبال را ملاقات کند، حتی گفته شده به تماسهای تلفنی او هم پاسخ داده نمیشود. طبق ادعای رسانهها- که البته کفاشیان بارها تایید کرده و گودرزی هم تکذیب نکرده- 2 نایب رئیس و دبیرکل قبلی فدراسیون، با مداخله وزارت ورزش مجبور به استعفا شدند. دبیرکل جدید هم از دوستان و همفکران وزیر ورزش است و یکی از ثمرات حضورش، بالاگرفتن اختلاف با کارلوس کیروش، سرمربی تیمملی بوده است. دخالتها به همین جا محدود نمیشود. به دلایلی مشابه، شنیده شده رابطه خوبی با رسول خادم، رئیس فدراسیون کشتی هم وجود ندارد. براساس شنیدهها، ارتباط وزارتخانه با مدیران کمیته ملی المپیک- بویژه کیومرث هاشمی، رئیس این کمیته - هم چندان شیرین نیست. روسای برخی فدراسیونها مانند تنیس، تیراندازی و همگانی هم که در چند ماه گذشته، برخلاف خواسته وزارت ورزش، توسط مجمع انتخاب شدهاند، ظاهرا برای جلب اعتماد و قرار گرفتن در «لیست سفید» راه سختی در پیش دارند. شاید لازم باشد حمیدرضا مهرعلی، رئیس فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری را هم به این جمع اضافه کنیم، مردی که با دادن حکم مشاوره به محمد رویانیان، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در دولت دهم، سیبل انتقاد برخی از نزدیکان وزیر شد و معلوم نبود سرنوشتش چه میشد اگر رویانیان این حکم را رد نمیکرد. اینها بخشی از دخالتها در جزئیات اداره فدراسیونهاست، دخالتهایی که یک پشتوانه فکری مشخص دارد. این جملات را که بخشی از مصاحبههای مشابه وزیر محترم ورزش است، با دقت بخوانید: «حالا شما فرض کنید قبول کردیم آنها {فدراسیون} مستقل باشند پس باید کارشان را خودشان انجام دهند، اگر قرار است ما پول بدهیم شروطی هم داریم اما آنها قبول نمیکنند. نگاه من به فوتبال علمی است؛ فوتبال ما آسیب دیده و عملکردی روبه عقب داشته است. از سال 1978 که 2 باخت و یک برد در جامجهانی داشتیم در چند دوره بعد هم تکرار شد پس ما به عقب برگشتهایم و منحنی ما سیر نزولی داشته است. نگاهی که بر حاکمیت فوتبال ما است غیر فنی و بنگاهی است؛ من به این نوع مدیریت انتقاد دارم و به رهبری گسیخته اصلاً اعتقادی ندارم. در فوتبال مدیریت گسیخته حاکم است به همین دلیل دیکتاتورها رشد میکنند. در این صورت سرمربی تیمملی برای ما تعیینکننده است و این خطاست. او مدیر فدراسیون، دبیر، تصمیمگیرنده، سیاستمدار یا روزنامهنگار نیست، کسی است که باید با تیمملی تکنیکال و بعد تاکتیکی کار کند. اگر قبول کنیم فدراسیون فوتبال مستقل است پس خودشان خودکفا عمل کنند تا ما یک پله در جامجهانی صعود کنیم. وقتی رهبری گسیخته باشد نمیتواند فوتبال را رشد دهد حتی نمیداند در باشگاهها چه میگذرد و نمیداند داوریها چینش شده تا یک تیم ببرد و یک تیم ببازد. اگر کار ما عدم مداخله بوده و این بد است پس اجازه دهند مداخله کنیم، اگر خوب است اعتراضی نداشته باشند. وزارت ورزش عابربانک نیست که هر لحظه پول خواستند بیایند.» بازگردیم به سخنان رئیسجمهور محترم. آنجا که میگویند: «ما قیم نمیخواهیم...».