برایان ام داونینگ: کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ثروت بزرگی در اختیار دارند، حجم عظیمی از مبالغ مالی را صرف امور دفاعی میکنند و تعداد زیادی از نیروهای نظامی را گرد آوردهاند. با این همه این کشورها برای تامین امنیت خود به قدرتهای خارجی و از همه مهمتر آمریکا وابسته هستند. به همین علت ارتشهای عربی در راستای تلاش برای ایجاد ارتشهایی به مراتب قدرتمندتر و کارآمدتر، سعی در خرید اقلام تسلیحاتی از قدرتهای غربی دارند تا غربیها را به نحوی به دفاع از مشتریان بزرگ عرب خود ترغیب سازند.
این مساله همزمان با ظهور ناگهانی گروه تروریستی داعش در سال گذشته بیشتر نمود پیدا کرد، هنگامی که کشورهای عرب سنی خواستار حمایت نظامی غربیها در برابر داعش شدند ولی حمایت نظامی چشمگیری دریافت نکردند تا جایی که حجم بزرگی از نیروهایی که در عراق با داعش میجنگند، سربازان و داوطلبان شیعه هستند.
با این حال سنیها تلاش میکنند با ایجاد یک نیروی بینالمللی متشکل از یگانهای زمینی، دریایی و هوایی برای برخورد با شورشیان حوثی در یمن، به نحوی این روند وابستگی نظامی به قدرتهای غربی را تغییر دهند ولی هماکنون این پرسش مطرح میشود که نتیجه تشکیل این ائتلاف در یمن چه خواهد بود و چه پیامدهایی برای خاورمیانه در پی خواهد داشت؟ یمن چندین دهه است به طور پیوسته با درگیری و جنگ داخلی دست به گریبان است. تجربه نشان داده است عمر ائتلافهای سیاسی در این کشور بسیار کوتاه است. اقدامات نظامی اخیر حوثیها صرفا در قالب تازهترین جنگ میان شمال که زمانی تحت حکومت ترکهای عثمانی اداره میشد و جنوب که مستعمره انگلیس بود تعریف میشود.
ظهور قدرتمندانه حوثیها زنگهای خطر را در پایتختهای عربی سنی به صدا درآورده است. حوثیها دستنشانده ایران و نماد توسعهطلبی شیعی به شمار میروند. این نگرانی بارها در کنگره آمریکا شنیده شد ولی کسی به آن نپرداخت. به عنوان مثال دستگاههای اطلاعاتی آمریکا قدمت اعمال نفوذ ایران را در یمن به تازگی و بویژه دامنه آن را کوچک ارزیابی میکنند. به اعتقاد آنها منشأ انگیزهها و نیروی محرکه جنبش حوثیها را باید در داخل یمن جستوجو کرد. با این حال برداشت اعراب سنی از حوادث یمن، از دریچه نگرشهای فرقهای و خصومتهای مذهبی شکل میگیرد و در این راستا درباره خطر ایران و جنبشهای شیعی اغراق و بزرگنمایی میشود. به اعتقاد سنیها قدرت شیعیان در منطقه رو به افزایش است، اگرچه با توجه به ظهور داعش در سوریه و عراق، شتاب این روند در منطقه تا حدودی کند شده است. گذشته از همه اینها سنیها در واکنش به قدرت فزاینده شیعیان، درصدد تشکیل یک نیروی نظامی مشترک در منطقه برآمدهاند. تاکنون کشورهای عرب سنی تنها با اجرای یک رشته حملات هوایی و آتشباری توپهای دریایی، مواضع و انبارهای سلاح حوثیها را در شمال یمن هدف قرار دادهاند و پیشروی آنها در عدن و نواحی جنوبی را متوقف ساختهاند. توجه کشورهای سنی به حوادث یمن موجب غفلت آنها از نبرد با داعش در عراق و سوریه شده است با این همه اغلب عملیات نظامی ضد داعش در این کشورها توسط نیروی هوایی آمریکا انجام میشود. قدرت هوایی به تنهایی در برابر حوثیها کارساز نیست. نیروی زمینی ارتشهای عربی سنی بشدت به انواع تسلیحات مجهز هستند با این همه برنامههای آموزشی آنان در مقایسه با همتایان غربیشان بسیار سطحی و ساده است و افزون بر آن توانایی رزمی این نیروها در میادین نبرد واقعی مورد آزمایش قرار نگرفته است. چنانچه ارزیابیها از عملکرد یگانهای سعودی در جنگ اول خلیج فارس نیز چندان دلگرمکننده و تاثیرگذار نبود.
ارتشهای عربی سنی غالبا از نظامیانی تشکیل شدهاند که از قبایل پراکنده هستند و تجربه جنگاوری آنها به مبارزه با قبایل رقیب و زیر پرچم چند شاهزاده و امیر محلی خلاصه میشود.
پادشاهان عرب سنی برای جبران این نقیصه با درماندگی دست به دامان کشورهای خارج از حوزه خلیج فارس شدهاند و به دنبال جلب حمایت مصر و پاکستان هستند. آنها در این روند به سالها کمک سعودی به اسلامآباد و قاهره استناد میکنند.
با این همه مساله اصلی اینجاست که ورود به جنگ با حوثیها در یمن هزینهبر و طولانیمدت خواهد بود. مصر زمانی در جنگ داخلی سابق در یمن وارد معرکه شد و خیلی زود خود را در میانه جنگی طولانی و بیثمر ضد شیعیان حوثی دید. این خود نشانهای از تردید و دودلی کشورهای عرب خارج از حوزه خلیج فارس برای مشارکت در این جنگها به شمار میرود. ژنرالهای پاکستانی نیز دستکم به اندازه همتایان مصری خود در این باره احساس تردید میکنند ولی بیش از همه آنها نگران امنیت ملی کشور خودشان هستند. در نگاه این ژنرالها هر گونه حضور نظامی آنها در یمن، موجب تحریک رقیب آنها یعنی هند خواهد شد. به اعتقاد آنها هند ممکن است درصدد بر آید در سایه اقدام پاکستان، حضور نظامی خود را در منطقه کشمیر یا افغانستان تشدید کند یا به خشونتهای فرقهای در ایالت بلوچستان در غرب پاکستان دامن بزند.
در نتیجه نیروهای زمینی که ریاض در صدد گرد آوردن آنها در یمن است، نیروی جدی در امور منطقهای به شمار نمیروند. اقدامات آنها در یمن احتمالا به مشارکت در درگیریهای مرزی و استقرار محدود نیرو برای عقب راندن حوثیها محدود خواهد بود تا آنها را به نحوی پای میز مذاکره و چانهزنی بازگرداند. با این همه همین حضور محدود کافی خواهد بود تا نگرانی تهران و تلآویو را برانگیزد. واکنش ایران به استقرار نیروهای بینالمللی در منطقه، کمتر بر مبنای یک ناظر از راه دور و بیشتر بر اقدامات این ائتلاف ضد طرفداران شیعه ایران در یمن مبتنی خواهد بود. تشکیل این ائتلاف نظامی عربی در تهران از دریچه تاریخچه آن تعبیر و تفسیر خواهد شد و اینکه حملات به حوثیها ممکن است آغازگر مبارزهای در سطح وسیعتر باشد. افراطگرایی سنی در همه جا رو به گسترش است: القاعده، داعش و گروههای شبهنظامی مستقر در پاکستان ممکن است به صفوف یک ارتش منظم عربی سنی بپیوندند و در کنار هم یک تهاجم بزرگ و قدرتمندانه را ضد ایران صورت دهند مانند آنچه موجب جنگ 8 ساله میان ایران و عراق شد. از سوی دیگر ممکن است نیروهای سنی جنبشهای شورشی را در کردستان و بلوچستان ایران تشدید کنند.
ایران در مقابل ممکن است با ترغیب و تحریک معترضان شیعه در کشورهای سنیمذهب به این اقدامات واکنش نشان دهد، بویژه در برخی از این کشورها جمعیت زیادی از شیعیان زندگی میکنند یا اکثریت جمعیت آنها شیعه است. با وجود اینکه شیعیان تنها 15 درصد جمعیت عربستان را تشکیل میدهند ولی از لحاظ راهبردی آنها ساکن نواحی هممرز با یمن و استان نفتخیز شرق این کشور هستند.
متحدان طبیعی در منطقه یعنی عراق و سوریه نیز به نوبه خود درگیر جنگ با گروههای افراطی سنی هستند. این روند تهران را به تحکیم روابط با واشنگتن ترغیب خواهد کرد که اگرچه بعید است چندان خود را به ایران نزدیک کند ولی تلاش میکند در منطقهای که از لحاظ اقتصادی برایش اهمیت دارد، این روند را به نحوی ادامه دهد؛ هدفی که چین و روسیه نیز احتمالا با توجه به نفوذ خود بر ایران و پادشاهان عرب از آن حمایت خواهند کرد. در سالیان اخیر که برنامه هستهای ایران به اصلیترین نگرانی در خاورمیانه تبدیل شده است، اسرائیل و عربستان سعودی اختلافات و خصومتهای دیرینه را کنار گذاردهاند و در برابر ایران متحد شدهاند ولی در عین حال اقدام سعودیها در گردآوری نیروهای مسلح مشترک نگرانی تلآویو را نیز برانگیخته است. در این میان مخصوصا حضور نظامیان مصری در این ارتش برای اسرائیل نگرانکنندهتر است. مصریها بهترین ارتش را در میان کشورهای عربی دارند و ممکن است با توجه به کاهش حمایتهای آمریکا دیگر در حاشیه ننشینند و دست به کار شوند. از طرفی اضافه شدن نظامیان باتجربه مصری، سوری و عراقی به صفوف نظامیان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به طور چشمگیری بر قدرت این ائتلاف میافزاید؛ ائتلافی که ممکن است روزی توجه خود را به سوی اسرائیل معطوف سازد.
پایگاه اینترنتی نشنال اینترست