دکتر حجتالله عبدالملکی*: در نخستین روز سال 94، رهبر حکیم انقلاب در فرمایشات سالانهشان در حرم حضرت علیبن موسیالرضا المرتضی علیهالسلام، بخش مبسوطی از فرمایشاتشان را به موضوع بسیار مهم «اقتصاد مقاومتی» اختصاص دادند.
یک- در دوره مدیریت دولت یازدهم، تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند وقوع 4 مقدمه است که عبارتند از:
1- نظریهپردازی، 2- گفتمانسازی
3- مطالبهگری و 4- برنامهریزی.
نظریهپردازی اقتصاد مقاومتی به معنای تبیین مفهوم، ماهیت و پایههای معرفتی و روششناختی این الگوی اقتصادی و تبیین نظری کارآمدی این الگو در رفع مشکلات اقتصادی، تحقق اهداف و تداوم پیشرفت اقتصادی ایران است. در گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی نیز دیدگاه نظری و علمی پیشین به باور عمومی در نخبگان و عموم مردم تبدیل میشود تا در گام سوم، مطالبهای عمومی برای عملیاتی کردن این الگو شکل بگیرد. در پی این مطالبه عمومی، مسؤولان کشور (و بهطور خاص قوه مجریه) خود را ناگزیر از پیگیری آن خواهند دید؛ اقدامی که مستلزم برنامهریزی دقیق و جزءبهجزء خواهد بود.
حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی بهعنوان معمار و نظریهپرداز تمدن نوین اسلامی با طرح مساله خطر جنگ اقتصادی در طول نیمه دوم دهه 80 و انشای اصطلاح اقتصاد مقاومتی در سال 89 و تبیین ابعاد این نظریه در سالهای 90، 91 و 92، عملاً بخش مهمی از مرحله نظریهپردازی اقتصاد مقاومتی را به انجام رساندند، هرچند حضرت معظمله تبیین جزئیات آن را- که بیشتر متعلق به مرحله برنامهریزی است- به متخصصان و کارشناسان دانشگاهی در داخل و خارج قوا واگذار فرمودند. طی 5 سال اخیر با نمایان شدن ضعف دولتها در مقابل تهدیدات اقتصادی خارجی- که باعث به زحمت افتادن توده مردم شد- و نیز با قطع امید از همکاری دشمنان قسمخورده ملت و نظام اسلامی ـ بویژه در جریان مذاکرات یک سال و نیم اخیر که بهصورت مستقیم با آمریکا صورت گرفت- نخبگان و توده مردم جدای از استدلالات نظری، بهطور عملی متوجه ضرورت اصلاح درونی اقتصاد کشور و قطع امید از راهحلهای خارجی برای اقتصاد شدند. بدینترتیب مرحله دوم (یعنی گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی) نیز بهسرعت در حال پیشرفت و تقویت است.
دو ـ اما در تعامل با دولت یازدهم که نشان داده است تمایل چندانی به تقویت بنیه و زیرساختهای نرم و سخت اقتصاد از درون ندارد و بیشتر چشم به عنایات قدرتهای خارجی در رفع و رجوع مشکلات اقتصادی کشور دارد، تحقق الگوی کارآمد اقتصادی برای مقاومسازی اقتصاد در برابر هجمهها و تکانهها بدون مطالبهگری جدی، ممکن نخواهد بود. در واقع تجربه یک سال و چند ماه اخیر نشان داده است بدون فشار افکار عمومی (اعم از نخبگان و تودهها) دولت حاضر به برنامهریزی جدی برای اجرای اقتصاد مقاومتی نیست و آنچه تحت عنوان اقتصاد مقاومتی در دستگاههای دولتی و مراجعی از جمله شورای اقتصاد و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور صورت گرفته، تنها پیگیری امور و اقدامات روزمره و عادی اقتصاد (فارغ از وقوع یک جنگ تمامعیار اقتصادی و بیتوجه به ضرورت بازسازی درونی اقتصاد کشور) و در مواردی متعارض با آن بوده است. پس از یک سال از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، جریان نظریهپردازی در این الگوی اقتصادی با همت محققان و صاحبنظران در ادامه نظریه پایه حضرت امام خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی، به بلوغ خود رسیده است و هرچند جریان نظری در این حوزه همچنان و با قوت ادامه خواهد داشت، مقدمه نظری کافی برای ورود به مراحل بعدی بهخوبی فراهم شده است اما- همانگونه که پیشتر نیز گفته شد- بهرغم قصور دانشمندان این حوزه و رسانهها در تبیین و اطلاعرسانی دقیق و بهروز، هماکنون اقتصاد مقاومتی و ضرورت و کارآمدی آن بهطور نسبی به گفتمان غالب نخبگان و توده مردم نیز تبدیل شده است و اگرچه رسانهها و جریانهای علمی- فرهنگی باید در تقویت این گفتمان (از طریق اطلاعرسانی دقیق و عمیق) همتی مضاعف بگمارند، لکن با تحقق سطح فعلی گفتمانی، عصر مطالبهگری فرارسیده است.
فرمایشات بسیار مهم حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی در سالگرد ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در جمع مردم تبریز، در شرایطی مطرح شد که رویکرد مطالبهگرانه موجود در فضای عمومی نخبگان و مردم، حضرت معظمله را به بیان استوار مطالبات از مسؤولان و مؤاخذه ایشان واداشت. در سنت هدایت مقام معظم رهبری، معظمله پس از پیشبینی شرایط ویژه و خطیر، با منطقی استوار به تبیین وضعیت، مخاطرات و راهحلها میپردازند و پس از اینکه طی یک روند تکامل اجتماعی و گفتمانی، این موضوع به وجدان عمومی تبدیل شد، در صورت نیاز، با لحن شدید و اینبار به نمایندگی از ملت و انقلاب به مطالبه و حتی مؤاخذه میپردازند.
سه ـ در تحلیل محتوای کلام امام خامنهای مدظلهالعالی در جمع مردم تبریز، 24 نکته کلیدی و اساسی وجود دارد که اولین آن اختصاص بیش از دوسوم بیانات (حدود 3000 کلمه از سخنرانی 4400 کلمهای) به موضوع اقتصاد کشور و اقتصاد مقاومتی است، درحالیکه تنها چند روز از حماسه 22 بهمنماه 93 گذشته بود و اصولاً این دیدار به مناسبت سالگرد یک اقدام سیاسی و انقلابی (حماسه مردم تبریز در 29 بهمنماه 1356) برگزار شد. این مطلب در کنار لحن جدی معظمله، نشاندهنده شدت اهتمام ایشان به موضوع اقتصاد مقاومتی است.
ایشان پس از بیان تاریخچه و فلسفه خصومت مستکبران عالم با انقلاب و ملت و نظام اسلامی و عدم ارتباط آن با برنامه هستهای ایران و با تبیین 2 مشکل اساسی اقتصاد کشور (نفتی بودن و دولتی بودن) و در ادامه با تعریف مجدد اقتصاد مقاومتی و تأکید بر اقداماتی از جمله تقویت نظام مالیاتی، ارتقای بهرهوری، قطع وابستگی بودجه به نفت، تقویت تولید داخلی، کاهش مصارف خارجی، تقویت اقتصاد دانشبنیان، مبارزه با مفاسد بانکی و... این سوال کلیدی و معنادار را مطرح کردند که مسؤولیت این کارها با کیست؟
ایشان بلافاصله فرمودند: «ما در این سالها خیلی هشدار دادیم.» و ضمن بیان اینکه مسؤولان تلاش کردهاند، بهنوعی مسؤولیت را همچنان متوجه مسؤولان کردند و فرمودند: «نه آن هشدارهایی که بنده دادم کافی است و نه آن تلاشی که مسؤولان کردند کافی است. اینها کافی نیست. باید کار جدی انجام بگیرد!»
چهار- در پاسخی که از فحوای کلام معظمله درباره اینکه چه کسی در ارتباط با اقتصاد مقاومتی مسؤول است، دریافت میشود، 2 نکته اساسی وجود دارد.
الف- مسؤولیت اصلی برعهده مسؤولان کشور است. ایشان بلافاصله بعد از طرح این سوال که مسؤولیت این کار با کیست، به وظیفه مسؤولان، ناکافی بودن تلاش آنها و اینکه باید کار جدی انجام بگیرد، اشاره میکنند. با توجه به نوع چینش عبارات و با لحاظ شیوه بلاغت ایشان، کلام مذکور به مفهوم مسؤولیت اولیه و اصلی مسؤولان کشور در این زمینه است. خصوصیت این تأکید این است که مسؤولان مجاز نخواهند بود، از تحقق اهداف شانه خالی کنند!
ب- نقش مردم کمک به مسؤولان است. در نگاه حضرت امام خامنهای، «تکیه اقتصاد مقاومتی روی مردم است.» اما در پاسخ به این سوال که چه کسی مسؤول است، به نقش مردم پس از مسؤولان اشاره میکنند و میفرمایند: «مردم هم بایستی کمک کنند». باز هم مبتنی بر اصول بلاغت، این تقدم و تأخر مفهوم دارد. ضمن تأکید بر اینکه مردم نقش مهمی دارند، مسؤولیت اصلی و اولیه بر دوش مسؤولان دانسته میشود و مسؤولیت مردم در واقع کمک کردن است. این موضوع آنجا بیشتر روشن میشود که حضرت معظمله در بخش دیگری میفرمایند: «از نیروهای مردم استفاده بشود، کمک واقعی گرفته بشود، برنامهریزی بشود.» در واقع از نگاه ایشان وظیفه بهرهبرداری از ظرفیتهای مردم و به فعلیت رساندن آن نیز مستلزم برنامهریزی و برعهده مسؤولان است.
پنج- در نوشتارهای دیگر، انشاءالله به بیان برخی زوایای دیگر بیانات راهبردی رهبر معظم انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی پرداخته خواهد شد، لکن آنچه از اهمیت کلیدی برخوردار است، لحن مطالبهگرانه معظمله و نیز مسؤولیت مستقیمی است که متوجه مسؤولان کشور میدانند که علیالقاعده نقش دولت و قوه مجریه در این زمینه بسیار جدیتر و اساسیتر از سایر قوا خواهد بود؛ آن هم در سال همدلی و همزبانی دولت و ملت. به هر حال برنامه مطالبه جدی از مسؤولان دولتی در اجرای اقتصاد مقاومتی، با توجه به تاکیدهای مداوم و پیگیرانه رهبر عالیقدر انقلاب در این باره، کلید خورده است و طبعاً در هفتهها و ماههای آتی، شاهد گسترش مطالبات صریح اقشار مختلف از دولت محترم (بویژه در فضای نخبگانی) خواهیم بود. امید که دولتمردان نیز خود را در مقام پاسخ به این مطالبات و برنامهریزی و اقدام جدی و عملی برای اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی بدانند.
* عضو هیأتعلمی دانشکده معارف اسلامی
و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)