جی متیو مکآینیس: آیتالله خامنهای، رهبر عالی ایران و دیگر مقامات ارشد آن کشور با صدایی رسا، عملیات نظامی ریاض علیه حوثیها را محکوم کردند. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران نیز برنامه صلحی را ارائه داد و در آن خواستار آتشبس و انجام گفتوگو شد اما ایران واقعاً به دنبال چیست؟ در اینجا به 5 مؤلفه اصلی طرح راهبردی تهران در یمن اشاره میکنیم.
1- فروپاشیدن ائتلاف سنّی: شرکت کردن مصر، امارات عربی متحده، قطر، بحرین، کویت، اردن، مراکش و سودان در عملیات توفان قاطعیت– که از پشتیبانی ایالات متحده و حمایت کلامی ترکیه و پاکستان برخوردار است– یک پیروزی دیپلماتیک برای عربستانسعودی به شمار میآمد و اکنون خطوط جدیدی برای نشان دادن حوزه نفوذ در منطقه ترسیم شده است. مقامات ایران که به نحوی آشکار نگران شدهاند، در تلاشند این خسارات وارده را جبران کنند؛ و نخستین گام آنها این است که پاکستان و ترکیه را متقاعد کنند از پشتیبانی نظامی از این حرکت سعودیها خودداری کنند. سپس ایران تلاش خواهد کرد این ائتلاف شکلگرفته به رهبری سعودی را متزلزل کند و این کار را احتمالاً از طریق کار کردن روی شکافهایی که از دیرباز میان دولتهای عرب وجود داشته است انجام خواهد داد.
2- جلوگیری از تشدید اوضاع به درگیری مستقیم نظامی: حتی با وجود اینکه انتقاد ایران از ائتلاف شکلگرفته به رهبری سعودی روز به روز افزایش مییابد، تهران هیچ تمایلی برای وارد شدن به یک جنگ نظامی با ریاض ندارد. تشدید اوضاع میتواند دخالت مستقیمتر از سوی ایالات متحده را در پی داشته باشد و موجب شود ایران بیش از پیش در منطقه مورد مخالفت قرار گیرد. سیاستمداران نیز نباید بیش از اندازه مساله اعزام و استقرار ناوشکن نیروی دریایی ایران و کشتی پشتیبان ایرانی در خلیج عدن را بزرگ کنند، چرا که این اقدامات بخشی از تدابیر ایران برای شرکت در عملیات بینالمللی مقابله با دزدان دریایی است و بدین منظور صورت میگیرد. ایران در واقع میخواهد ریاض را از این کارها [یورش به یمن] بازدارد ولی هیچیک از دو طرف در وضعیتی نیستند که بر سر یمن یک نبرد دریایی راه بیندازند.
3- هموار کردن شرایط برای شکست دادن سعودی: آیتالله خامنهای 9 آوریل/ 20 فروردین با تمسخر کمپین شکلگرفته، عنوان کرد سعودیها «هیچ شانسی ندارند» و پوزه آنها «به خاک مالیده خواهد شد.» البته ممکن است وی درست بگوید. بدون بهرهگیری از اطلاعات دقیق به منظور پشتیبانی از هدفگیریهای نظامی و جلوگیری از ایجاد خسارت و تلفات در میان شهروندان غیرنظامی، حملات هوایی سعودی نتوانسته است جلوی پیشروی حوثیها را بگیرد، هرچند این حملات به نیروهای ضدحوثی کمک کرده است تا دستاوردهایی جزئی در شهر جنوبی و کلیدی عدن به دست آورند. بهرغم گزارشهای رسیده، مداخله کامل ایران در یمن هنوز هم در هالهای از ابهام است. رساندن کمکهای نظامی به یمن هنوز نیز [برای ایران] دشوار است، چرا که نیروی دریایی ایالات متحده از عبور محمولههای مشکوک نظامی ایران جلوگیری میکند. ایران با جلوگیری از یورش زمینی به رهبری سعودی، روی فعالیتهای مخفیانه خود سرپوش میگذارد و امیدوار است ریاض به دردسر بیفتد.
4- به تصویر کشیدن ایران بهعنوان کشوری مسؤولتر و مسؤولیتپذیرتر: سخنان مقامات ایران، عربستانسعودی را بهعنوان کشوری غیرمسؤول و ایران را بهعنوان یک بازیگر منطقهای که مسؤولیتپذیر و قابلاطمینان است، ترسیم میکند. آیتالله خامنهای حتی تصمیمات امنیتی [اتخاذشده] از سوی [فرزند] پادشاه جدید سعودی را تصمیمات «جوانان بیتجربه و خامی» که «به قدرت رسیدهاند و جاهلیت و وحشیگری را جایگزین آرامش و خویشتنداری ساختهاند» توصیف کرد. بیشتر رهبران و مقامات سعودی بالای ۵۰ سال دارند، اما با یک وزیر دفاع جدید 34 ساله و یک کمپین نظامی نصفه و نیمه، انتقادها افزایش خواهد یافت. حتی اگر این ادعای تهران که آن کشور بهعنوان یک قدرت منطقهای، توانایی تثبیت اوضاع در منطقه را دارد زیاد متقاعدکننده نباشد اما باز هم با ایجاد تردید نسبت به توانایی ریاض [برای پیشبرد مقاصدش] موجب بروز اختلاف در میان متحدان عربستانسعودی خواهد شد.
5- تلاش برای یافتن راهحل از طریق گفتوگو: ایران این مساله را دریافته است که وضعیت یمن ممکن است به یک جنگ داخلی غیرقابل کنترل کشیده شود. فروپاشی یمن آن هم در این شرایط که تهران اکنون درگیر عراق و سوریه است، به سود ایران نیست و ایران حتی به قیمت ضرر دیدن سعودی در این معادله میخواهد جلوی این کار را بگیرد. البته این مساله نیز دارای اهمیت است که تهران- آنگونه که عنوان میشود- موافق اقدامات حوثیها نیست، بویژه پس از کودتای حوثیها در ماه ژانویه، بنابراین حلوفصل [این بحران] از طریق گفتوگو گزینهای است که ایران ترجیح میدهد. در واقع برای ایران، جلوگیری از بروز شرایطی که در سوریه و لیبی روی داد، از اهمیت بیشتری نسبت به تسلط یافتن حوثیها بر یمن برخوردار است.
در واقع اگر هدف ایران تشکیل یک رژیم حوثی که بهعنوان یک گروه نیابتی اهداف ایران در یمن را پیاده کند باشد، شکست دادن ریاض و اتحاد سنّی جدیدش به اولویت نخست تهران تبدیل شده است. آیا ایالات متحده تلاش خواهد کرد از این نیروی جمعی که به رهبری سعودی شکل گرفته است (و ما دهههاست در پی این بودهایم که این اتفاق روی دهد)، پشتیبانی کند؟ آیا ایالات متحده ریاض را برای دست یافتن به یک استراتژی نظامی بهتر به منظور ایستادگی در برابر افزایش نفوذ ایران در شبهجزیره [عربستان] یاری خواهد رساند؟ یا آیا ما از پشتیبانی خود دست خواهیم کشید و به سمت «برقراری توازن و تعادل» در میان قدرتهای اصلی منطقهای خواهیم پرداخت که دولتهای عرب از آن میترسند و ایران خواستار آن است؟ تصمیماتی که ما درباره یمن خواهیم گرفت– شاید حتی به اندازه تصمیماتی که درباره عراق یا سوریه خواهیم گرفت– ممکن است ترسیمکننده دورنمای سیاسی و امنیتی خاورمیانه پس از توافق هستهای [اعلامشده] باشد.
اندیشکده امریکن اینترپرایز