printlogo


کد خبر: 137612تاریخ: 1394/2/14 00:00
چالش‌های اقتصاد دانش‌بنیان در ایران- 8

محمدرضا حیاتی:  چگونگی و کیفیت حاصل کار
از آن جهت که مطابق عرف بین‌الملل از رساله‌های ارشد انتظار هیچ نوآوری وجود ندارد و در واقع منظور بیشتر این است که دانشجو توانمندی پیدا کند تا هم آرا و اندیشه‌هایی را خوب و دقیق فهم ‌کند و آنها را به‌طور مستشهد بازسازی‌ کند و سپس نقدهای جدی به آنها را هم خوب بفهمد و هم به‌درستی بازگو کند، از بررسی این رساله‌ها درمی‌گذریم.
طرز ساختن یک اثر پژوهشی بزرگ
اما رساله‌های دکترا؛ رساله‌هایی که نخستین اثر پژوهشی بزرگی است که دانشجو زیرنظر استاد یا استادانی به‌ثمر می‌رساند. چرا دانشجویان تمام حوزه‌های تخصصی برای نوآوری و شجاعت نظری تربیت ‌نمی‌شوند و از ایشان چنین کاری هم خواسته‌ نمی‌شود؟ زیرا آن بینش بنیادین می‌گوید عالمان طبیعی، پزشکی و مهندسی ـ ‌همان مربیان تعلیم و تربیت دانشجویان دکتراـ همان‌قدر عضو و محصول و متأثر از جامعه و فرهنگ وسیع مشترک جامعه‌مان هستند که عالمان انسانی و اجتماعی. عموم عالمان در ابتدا و پیش از یافتن تخصص در حوزه‌ای خاص، در بستر و زمینه فرهنگی و اجتماعی مشترکی رشدکرده به سن دانشجویی می‌رسند و سپس در بستر و زمینه اجتماعی مشترکی به نام دانشگاه پرورده می‌شوند. این زمینه اجتماعی خاص‌تر، ضمن داد و ستد و تعامل با زمینه عام و وسیع فرهنگی مشترک‌مان، هنجارها و ارزش‌ها و بینش‌هایی را به‌نوبه خود در قلب و جان دانشجو پرورش‌ می‌دهد یا پژمرده‌ می‌کند. با توجه به آنچه تاکنون درباره تعامل میان اساتید، تعامل میان اساتید و دانشجویان، تعامل میان خود دانشجویان، وضعیت اشتغال بیرون از دانشگاه دانشجویان دکترا، وضعیت دروس تحصیلات تکمیلی و نحوه ارزیابی آنها، چگونگی انتخاب و تصویب موضوع رساله و استادان راهنما و مشاور، چگونگی انجام راهنمایی و مشاوره، چگونگی ارزیابی رساله و چگونگی جلسات دفاعیه از رساله به تفصیل گفته ‌شد آیا غیرمنتظره است اگر قائل‌ شویم رساله‌های دکترا، بویژه در حوزه‌های پرتحدی نظری، عموماً مشتمل است بر نقل انبوهی از اقوال، شرح برخی از آنها و بعضاً ذکر نام شخصیت‌ها و آثار مشهور و مطرح و نقل قولی کوتاه و جذاب از آنها؛ قولی که معمولاً ربط جدی و مهمی به زمینه مطالب و مباحث ندارد؟ به‌ندرت می‌توان در رساله‌های دکترا، اصلی، نظریه‌ای، آموزه‌ای، قاعده‌ای، بینشی، سنتی یا مکتبی را یافت که دانشجو پس از بازسازی مستشهد و مستند آن، آن را مورد نقدی،‌ جرح ‌و تعدیلی، اصلاح و اکمالی یا نفی و ردی قرار داده باشد. صرف‌نظر از رساله دانشجویان استثنائی و خلاف قاعده نادر، آنچه متأسفانه باید درباره رساله‌های دکترا اعتراف‌ کرد، این است: در مجموع، تحلیل و نقادی و اظهارنظر یا نظریه، قریب به صفر!
مجلات علمی و پژوهشی
در این بخش می‌توانیم وضعیت فعلی مجلات را در 5 بخش دسته‌بندی کنیم: 1- خاستگاه و فلسفه وجودی فصلنامه‌های موسوم به علمی – پژوهشی 2- ترکیب هیات داوران یا تحریریه علمی 3- روند ارزیابی مقالات 4- عدم همکاری اساتید پیشکسوت و 5- نقش و تاثیر این قبیل فصلنامه‌ها.
به دلیل مفصل بودن 4 مورد اول از آن می‌گذریم و به نکته پنجم که نقش و تاثیر مقالات است بسنده می‌کنیم. کافی است ابتدا از خود سوال کنیم، ظرف یک، 2، 5 یا 10 سال گذشته چند بار برای پژوهش‌های در دست اجرای خود یا برای اطلاع از جریانات پژوهشی جدید، به این قبیل فصلنامه‌های علمی و پژوهشی مراجعه کرده‌ایم. سپس سوال را از دانشجویان ارشد و بویژه دکترا بپرسیم؛ بعد به نحوه مناسبی همان سوال را از استادان و همکسوتان خود بپرسیم و در آخر از مراکز مطالعاتی و پژوهشی‌ای که به نحوی، حلقه واسط این پژوهش‌ها و سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و برنامه‌های ‌ریز  و درشت مملکتی هستند، همان سوال را پرسش کنیم.
ظرف یک، 2، 5 یا 10 سال گذشته چند بار برای پژوهش‌های دردست اجرای خود یا برای اطلاع از جریانات پژوهشی جدید، به این قبیل فصلنامه‌های علمی و پژوهشی مراجعه کرده‌ایم؟
برای سوال دوم می‌توانیم بپرسیم که چه میزان فصلنامه‌های علمی و پژوهشی در اعتلای فکر و فرهنگ ما دانشگاهیان، حوزویان، هنرمندان و فرهنگیان، نقش و تاثیر داشته است؟ یا اینکه از خودمان سوال کنیم پس از اینکه یک مقاله خوانده‌ایم بالاخره موضع پژوهشگر را توانسته‌ایم حدس بزنیم؟


Page Generated in 0/0089 sec