میکائیل دیانی*: بنگاههای بزرگ رسانهای با حمایت کارتلها و تراستهای اقتصادی رشد یافتند و طی یکصد سال اخیر در بزنگاههای تاریخی همچون جنگهای جهانی هویت یافتند. عصری صنعتی سپری شده است و امروز در دنیای اطلاعات هیچکس نیست که بتواند منکر امر مهمی چون «رسانه» شود. ویژگیهای ذیل، وسایل ارتباط جمعی را به ابزاری منحصر به فرد تبدیل کرده است:
- تعداد گیرندگان وسایل ارتباط جمعی نسبتاً زیاد است.
- ترکیب گیرندگان بسیار متنوع است.
- با ارسال پیام از طریق وسایل ارتباط جمعی، نوعی تکثر پیام به وجود میآید.
- توزیع پیام سریع است.
- هزینه برای مصرفکننده کم است.
در میان وسایل ارتباط جمعی؛ روزنامه، رادیو و تلویزیون بیش از هر رسانه دیگری وقت افراد جامعه را به خود اختصاص میدهند و این به خاطر ویژگیهایی است که دارا هستند.
ویژگی اصلی رسانهها، همه جا بودن آنهاست. رسانهها امری فراگیرند؛ آنها میتوانند یک کلاس بیدیوار با میلیاردها مستمع تشکیل دهند. رسانهها وظیفه حراست از محیط را به عهده دارند؛ آنها باید همبستگی کلی را بین اجزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند و مسؤولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را به عهده دارند. «استوارت هال» جامعه را به صورت مدار بستهای تعریف میکند که رسانههای جمعی بهعنوان شاهراه در فرآیند هویتبخشی در جامعه نقش پیدا میکنند. رسانهها، هم حرکت و پویایی و سرزندگی را تقویت و تولید میکنند و هم رخوت و تنبلی و سستی را. از یک سو احساسهای عاطفی، محبت و صداقت را برمیانگیزند و از سوی دیگر احساس زشتی، دشمنی، بیاعتمادی، دروغ و خشونت را زنده میکنند. این کارکرد به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد درونی-رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی میشود. وظایف خبری و آموزشی نیز یکی دیگر از کارکردهای رسانههاست. در این میان استفاده درست از فرصتهایی که رسانه در اختیار ما قرار میدهد و مدیریت رسانه بهعنوان یک امر معرفتساز و واقعیتساز در فضای اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. تلویزیون به عنوان مهمترین رسانه 50 سال اخیر امروز بهعنوان مهمترین کانال انتقال پیام و اخبار به مخاطبان است و در ایران نیز جایگاه «رسانه ملی» و تاثیرگذاری آن بسیار بالاست اما این رسانه در جهتدهی افکار عمومی بهصورت عام و در مذاکرات هستهای اخیر بهصورت خاص همواره دچار عقبماندگی است. این موضوع از 2 وجه قابل بررسی است؛ بخشی از استفادههایی که تیم مذاکرهکننده میتواند از رسانه ملی انجام دهد اما از این کار مضایقه میکند و بخش دوم عدم درک اهمیت مذاکرات از سوی رسانه ملی و شاید نداشتن نیروی کارآمد و متخصص برای این حوزه. برای بیان این 2 وجه به متن اتفاقات یکسال و نیم اخیر درباره پدیده مذاکرات هستهای میتوان رجوع کرد.
عدم استفاده و مضایقه دولت از رسانه
مذاکرات هستهای 2 پرده دارد؛ پردهای پشت درهای بسته و پردهای مقابل دوربین رسانهها. در این بین طرفی میتواند پیروز باشد که بتواند هم در مذاکرات حرفش را بزند و هم با صحبتهای خود رسانهها را مدیریت کند. همه انسانها به دنبال دریافت واقعیت هستند تا از طریق آن معارف خود را بالا ببرند. برخی واقعیات از طریق حضور فیزیکی و دریافت حسی و لمسی حاصل میشود اما با توجه به سرعت تغییر و تحولات در جهان امروز بسیاری از واقعیتها بهصورت مستقیم قابل لمس نیست و نقش واقعیتسازی بر عهده رسانهها قرار میگیرد. واقعیت، معرفتساز است و این رسانه است که تولید واقعیت میکند. «رسانه»ها از طریق «واقعیت»ها، تولید «معرفت» میکنند. هر فرد درکی از واقعیتها را دریافت میکند. درکی که ساخته خبرنگار، روزنامهنگار و در کل رسانههاست. در این مذاکرات اما برخلاف طرف غربی که علاوه بر تیمهای کارشناسی، فنی و حقوقی، پیوستارهای رسانهای قوی دارند و برای پرده دوم مذاکرات یعنی برای رسانهها حرفهای بسیاری آماده میکنند، طرف ایرانی اصلا تن به ورود به پرده دوم نداد و این باعث میشود درک ما از واقعیات مذاکرات تماما همانی باشد که توسط طرف مقابل و رسانههایش ساخته میشود. این بیاعتمادی تیم مذاکرهکننده ایرانی به رسانههای داخلی و عدم وجود فضای فعال رسانهای اطراف خود حتی باعث دردسر این تیم نیز شده و امروز آنها باید داخل را قانع کنند که متن غربیها مورد اعتماد نیست حال آنکه خود بهدلیل عدم ارتباط صحیح با رسانه ملی- که مقداری از آن بهخاطر نگاه غلط دولتمردان به رسانه ملی است- باعث شدند این فرصت و ظرفیت بزرگ به هدر رود.
عدم درک اهمیت مذاکرات از سوی رسانه ملی و شاید نداشتن نیروی کارآمد و متخصص برای این حوزه
اما مساله مهم دیگر خلأیی است که در خود سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی وجود دارد و آن «عدم درک اهمیت مذاکرات» و «شاید نداشتن نیروی کارآمد و متخصص در این حوزه» است. بهسادگی میتوان دریافت رسانه ملی نتوانست آن گونه که باید، مخاطبان داخلی در حوزه هستهای را اقناع کند؛ وقتی هیچ یک از خبرنگاران اعزامی یا مستقر در محل مذاکرات سواد دیپلماتیک و هستهای ندارند، آن هم در شرایطی که امروز خبرنگاری تخصصی یکی از شاخههای مهم حوزه رسانه است. شاید مهمترین نمود این مساله تفاوت گزارشهای لحظه به لحظه و تحلیلی سیانان، بیبیسی، راشاتودی، فاکسنیوز و... از محل مذاکرات با گزارش خبرنگار صدا و سیما باشد که نیم ساعت پس از تاریخیترین بیانیه مطبوعاتی، گزارشی را از خستگی خبرنگاران مستقر در مذاکرات تهیه کرده بود- البته کجسلیقگی مسؤول چینش کنداکتور خبر نیز در این مساله واضح بود- و در طرف دیگر باید به داخل استودیوی رسانه ملی وارد شویم که برنامههای اختصاصیافته به مذاکرات در آن اندک و غالبا غیرتحلیلی و تفسیری بود و در آن برنامههای تحلیلی نیز دادهای در اختیار مخاطب قرار نگرفت. همه آنچه گفته شد، در حالی است که در این مبارزه دیپلماتیک شاید مهمترین بحث که اقناع مخاطبان
- چه داخلی و چه جهانی- است بر عهده رسانه است و هر یک از طرفین تیم مذاکرهکننده و صدا و سیما اگر اهمیت این موضوع را نفهمند باید بدانند به ضرر ملت و دولت و در کل جمهوری اسلامی عمل کردهاند.
*دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه
دانشگاه تهران