در فوتبال این بازیکنان هستند که سرنوشت بازیها را رقم میزنند نه مربیان. این بزرگترین درسی بود که دیدار بارسا – بایرن به علاقهمندان فوتبال داد. پپ گوآردیولا، سرمربی بایرن بزرگترین اشتباه را درست در خانه سابقش مرتکب شد؛ در نوکمپ. گری لینهکر، مهاجم بزرگ اواخر دهه 80 تیم ملی انگلیس درست 10دقیقه پس از شروع بازی رفت بارسا و بایرن در نوکمپ در توئیتر خود نوشت: «معجزهای رخ خواهد داد اگر گوآردیولا با این خودکشی تاکتیکی پیروز از میدان بیرون برود.» ایستادن با دفاع 3 نفره برابر 3 تن از برترین مهاجمان جهان از نظر تئوریک بسیار جالب بود ولی در عمل درست مانند این بود که بخواهید به جای چتر نجات، لباس بتمن را به تن کرده و از هواپیما به بیرون بپرید! شاید این ایده با بازیکنانی دیگر یا بازیکنان موجود البته با فرم و آمادگی بهتر و بالاتر عملی میشد اما اینگونه نشد. چرا؟ چون همانگونه که آلکساندر ریستیچ، همکار نهچندان سرشناس گوآردیولا گفته بود: «نمیتوانم از خوک، اسب مسابقه بسازم.» ریستیچ آن زمان که هدایت فورتونا دوسلدورف را بر عهده داشت، این حرف را زده بود. در بایرنمونیخ اوضاع فرق میکند ولی پپ در نوکمپ آرین روبن، فرانک ریبری و داوید آلابا 3 تن از بهترین بازیکنان دوندهاش را در اختیار نداشت. فیلیپ لام و باستین شوآیناشتایگر هم به دلیل آسیبدیدگی در آمادگی آرمانی به سر نمیبردند و این موضوع از بازی آنها بهخوبی پیدا بود. اینها مواردی هستند که حتی هوشمندانهترین تاکتیکهای بازی هم نمیتواند آنها را در نظر نگیرد یا فکری به حالشان بکند یا نکند. اکنون و پس از حذف بایرن در دور نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا میتوان درباره لشکر بازیکنان آسیبدیده، غایب یا پا به سن گذاشته مونیخ بحث کرد. حتی میشود این پرسش را مطرح کرد که تمرینها یا کادر پزشکی با بازیکنان بایرن چه کردهاند که باواریاییها این همه آسیبدیده در جمع خود دارند. گوآردیولا بدون تردید به این نکته خواهد اندیشید که چرا تیاگو در بازی رفت برابر همتیمیهای قدیمی خود یا خوآن برنات در اسپانیا، کشورش تا این اندازه پایینتر از تواناییهای خود نشان دادند. با این همه جادوی گوآردیولا در بازی برابر بارسا بیاثر نشده بود. کسی که مربی بایرن را مقصر اصلی حذف بایرن در لیگ قهرمانان اروپا قلمداد کند، خود را پای بتی از پپ انداخته است؛ بتی که باید با باشگاه قدیمیاش و شاگردان سابقش رودررو میشد؛ همانها که در گذشته تاریخ را با آنها و در کنارشان رقم زده بود. اما پپ در این رویارویی با شرایطی کم و شاید حتی بتوان گفت بیسابقه روبهرو بود. گوآردیولا در بازی با بارسا در حقیقت رودرروی خودش قرار گرفته بود، مردی که ساعتهای بیپایان را جلوی کامپیوتر نشسته و کارهایی ناشدنی را شدنی کرده است. بایرن با لشکری از بازیکنان آسیبدیده و غایب برابر بارسایی بازی کرد که از بهترینهای دنیا برخوردار بود و صد البته در بهترین روزهایشان قرار داشتند. دیگر به سادگی میتوان چرند بودن این حرف را که «مربیان مهمتر از بازیکنان هستند» را پذیرفت. به پایان عصر «گوآردیولاگرایی» رسیدهایم. نهتنها رسانهها که حتی خود گوآردیولا هم از این بت حمایت کرده بودند. مرد کاتالانی اگر چه همچنان یکی از بهترین مربیان دنیا شمرده میشود ولی او هم نمیتواند با تاکتیکهای هوشمندانه خود خوکها را به اسبهای مسابقه تبدیل کند. به سخن دیگر او همان اندازه خوب هست که بازیکنانش خوب هستند؛ نه بهتر نه بدتر.