مداخله نظامی به رهبری عربستان سعودی در یمن به منظور مقابله با نفوذ ایران در جهان عرب، اکنون ترکیه و پاکستان را هم درگیر خود کرده است. هیچ کدام از این دو کشور غیرعربی نمیخواهند در درگیریهای ژئوپلیتیک و فرقهای میان عربستان سعودی و ایران دخالت داشته باشند. با این حال، ماهیت اختلاف میان ایران و عربستان به گونهای است که ترکیه، پاکستان و دیگر کشورهای منطقه نمیتوانند از پیامدهای آن اجتناب کنند. ماه گذشته «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه سفر یک روزهای را برای دیدار با رهبران ایران انجام داد. این سفر درست ۱۱ روز پس از اظهارات بیسابقه اردوغان و انتقاد وی از دخالت ایران در درگیریهای یمن و دیگر بخشهای منطقه رخ داد. درست ساعاتی پیش از حضور اردوغان در تهران، شاهزاده «محمد بننایف»، جانشین وقت ولیعهد عربستان سعودی- و ولیعهد کنونی- غیرمنتظره به پایتخت ترکیه سفر کرد و با رجب طیباردوغان ملاقات داشت.
«محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران نیز برای ملاقات با مقامات اسلامآباد و رایزنی درباره اوضاع یمن به پاکستان سفر کرد. سفر ظریف به اسلامآباد در شرایطی اتفاق افتاد که پارلمان این کشور موضوع درخواست عربستان سعودی از پاکستان برای کمک نظامی علیه جنبش حوثیها در یمن و نحوه پاسخ به این درخواست عربستان را مورد بررسی قرار داده بود. «نواز شریف»، نخستوزیر پاکستان نیز بدون برنامه قبلی به آنکارا سفر کرد تا درباره اوضاع یمن با مقامات ترکیه گفتوگو کند. این سفر درست پس از بازگشت وزیر دفاع و مشاور امور خارجی پاکستان از ریاض که حامل درخواست عربستان سعودی بودند، انجام گرفت. عمده این اقدامات از سوی کشورهای غیرعربی منطقه خاورمیانه صورت گرفته که وارثان قدرتهای تاریخی منطقهاند. عثمانیها و حکومت پادشاهی صفوی ایران حدود 500 سال پیش بر سر کنترل حاشیه شمالی خاورمیانه و همچنین خاور دور و شبهجزیره عرب با یکدیگر جنگ داشتند. صفویها تقریباً در همان زمان برای به دست گرفتن افغانستان با پادشاهی مغول میجنگیدند؛ این پادشاهی ریشه ترکی داشت و بر بیشتر قسمتهای آسیای جنوبی حکمرانی میکرد. اکنون که 500 سال از آن زمان میگذرد، ایران و ترکیه برای نفوذ در کشورهای عرب خاورمیانه با یکدیگر رقابت دارند و ایران و پاکستان برای گرفتن نقشهای اصلی در آینده افغانستان با هم در رقابتند.
تفاوت اصلی میان قرون وسطی و شرایط کنونی، حضور یک بازیگر قدرتمند عربی، یعنی عربستان سعودی، در آرایش ژئوپلیتیک منطقه است. جالب است که اعراب در بیشتر دوران کهن منطقه پس از ظهور دین اسلام، از قدرت چندانی برخوردار نبودند. آنچه از سال ۱۹۳۲ میلادی با نام عربستان سعودی شناخته میشد، قطعه ژئوپلیتیک گمنامی بود و فقط حجاز (که در کرانه دریای سرخ قرار داشت که آن هم بیشتر به خاطر شهرهای مقدس مکه و مدینه شهرت داشت) و یمن شناختهشده بودند اما اقدامات عربستان سعودی در حال حاضر- که قدرت خود را مدیون درآمد حاصل از فروش نفت است- اکثر قدرتهای تاریخی و مسلمان منطقه را رهبری میکند.
ایران در این میان استثناست؛ کشوری که با گسترش ردپای ژئوپلیتیک خود در منطقه باعث شده است عربستان سعودی نقش رهبری اعراب در منطقه را به دست گیرد (آشوبهای پس از بهار عربی در منطقه نیز در این امر تأثیرگذار بودهاند). ترکیه پس از دوران کمالیسم و از زمان روی کار آمدن حکومت جمهوری تحت رهبری حزب عدالت و توسعه اردوغان در سال ۲۰۰۲ میلادی، همواره به دنبال آن بوده است که جایگاه خود را به عنوان یکی از رهبران منطقه دوباره به دست آورد اما تاکنون توفیق چندانی نداشته است. دلیل این امر تا حد زیادی به خاطر آن است که ایران مانع نفوذ ترکیه در عراق و سوریه شده است و این شرایط درست برعکس اتفاقی است که در قرن شانزدهم رخ داد و عثمانیان مانع نفوذ صفویان در جهان عرب شده بودند.در شرایطی که ترکها تلاش دارند راهی برای مقابله با محاصره ایرانیان و شیعیان پیدا کنند، عربستان سعودی با رهبری ائتلاف نیروهای نظامی در یمن توانسته همان نقش رهبری را از خود به نمایش بگذارد که ترکیه در میان سنیهای منطقه به دنبال آن بوده است. به عبارت دیگر، ترکیه در حالت واکنشپذیر قرار دارد و همین امر دلیلی بر اظهارات ضدایرانی اردوغان است. بیشتر ناظران و کارشناسان، ترکیه و عربستان سعودی را، از آن جهت که هر دو قدرتهای سنی هستند، در یک جناح قرار میدهند اما این هویت فرقهای مشترک، ترکها و سعودیها را در حقیقت به رقیبانی برای یکدیگر تبدیل کرده است. فرمانروایی عربستان در هر صورت بر مبنای ردّ رهبری ترکیه بر خاورمیانه پایهگذاری شده است. ریاض و آنکارا همچنان دیدگاههای متفاوتی نسبت به آرایش جهان عرب دارند. بدین ترتیب، ترکیه در حالی که نگران افزایش نفوذ ایران (بویژه در سایه سازش میان ایران و آمریکا) در منطقه است، علیه این کشور با عربستان متحد نخواهد شد. در عوض ترکیه همزمان هم به دنبال راهی است تا نگذارد سعودیها از موقعیت موجود در یمن در راستای اهداف خود استفاده کنند و هم در تلاش است از تداوم نفوذ ایران در سوریه و عراق جلوگیری کند.
ترکیه تنها کشوری نیست که از اقدامات عربستان در یمن آشفته و نگران است. پاکستان بشدت از سوی حامیان سعودی خود تحت فشار است تا سرباز، هواپیما و کشتیهای جنگی به یمن بفرستد. پادشاهی عربستان از پاکستان میخواهد لطفهای این کشور را جبران کند. این در حالی است که پاکستان قربانی اختلافات ایران و عربستان و خشونتهای فرقهای و جهادی متعاقب آن است. پاکستان روابط بسیار نزدیکی با عربستان دارد اما به خوبی از این امر آگاه است که ایران همسایه این کشور است و در مسیر احیای اعتبار بینالمللی خود حرکت میکند. اسلامآباد منافع بسیاری از سازش میان ایران و آمریکا دارد، بویژه درباره واردات گاز طبیعی که تاکنون به علت تحریمها علیه ایران ممکن نبوده و پاکستان به آن نیاز مبرم دارد. به علاوه، پاکستان میداند باید با ایران بر سر مساله افغانستان به توافق برسد و همچنین اینکه ایران قادر است بر وخامت اوضاع میدان نبرد عوامل نیابتی فرقهای خود که در پاکستان قرار دارد بیفزاید. محمدجواد ظریف طی سفر خود به اسلامآباد به مقامات پاکستان یادآور شد پیوستن به عربستان در یمن علیه ایران چه خطراتی را برای پاکستان در پی خواهد داشت. نواز شریف- که طرفدار سعودیهاست- به همین دلیل موضوع نحوه اقدام این کشور درباره یمن را در سراسر کشور خود به بحث گذاشت و از سوی دیگر با همتایان خود مکاتبه کرد تا راهی برای آرام کردن اوضاع نابسامان منطقه پیدا کند. ترکیه مسلماً تلاش میکند راه خود را بین ایران و عربستان سعودی پیدا کند و نمیتواند کمک چندانی به پاکستان بکند مگر اینکه پیشنهاد دهد آنکارا و اسلامآباد میان این دو رقیب فرقهای میانجیگری کنند. اما ترکیه و پاکستان میدانند برای اجتناب از اثرات اختلاف میان این دو کشور اسلامی رقیب (ایران و عربستان) کاری از دستشان ساخته نیست.
اندیشکده استراتفور