printlogo


کد خبر: 138593تاریخ: 1394/2/30 00:00
نگاهی به کتاب «آن بیست‌وسه‌ نفر» نوشته احمد یوسف‌زاده
حکایتی از بزرگمردان پایداری

مرتضی اسماعیل‌دوست: ماجرای «آن بیست‌وسه‌ نفر» بخشی از خاطرات احمد یوسف‌زاده از دوران سخت اسارت است که از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شده و چنان بازتاب مطلوبی میان مخاطبان و دوستداران عالم فرهنگ یافته که حالا اخبارش در صدر رسانه‌ها قرار دارد، از جمله آنها خبر مسرت‌بخشی از دیدار نویسنده با مقام معظم رهبری بوده و تقریظ حضرت آقا برای این کتاب که نشانی ارزنده از واژگانی چنین داشت: «در روزهای پایانی ۹۳ و آغازین ۹۴ با شیرینی این نوشته  شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین ‌کام شدم و لحظه‌ها را با این مردان کم‌سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده‌ خوش‌ذوق و به آن بیست‌وسه‌ نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیبایی‌ها، پرداخته سرپنجه معجزه‌گر اوست درود می‌فرستم و جبهه‌ سپاس بر خاک میسایم. یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته‌ام، دیدم و منشور هفت‌رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم». این نگاه هنرمندانه از سوی رهبری می‌تواند ضمن اشاره به اهمیت کتابخوانی، لزوم توجه به ادبیات پایداری را برای مردم و متولیان امر روشن کند.  «آن بیست‌وسه‌ نفر» برگی از دفتر قطور حماسه و عشق است و البته همانطور که نویسنده در ابتدای کتاب اشاره دارد، روایتی تکرار ناشدنی و حادثه‌ای ناب از موقعیت 23 نوجوان به اسارت درآمده. مردانی که عملیات غرورآفرین بیت‌المقدس را خلق کردند و از دل کارون دل به سودای عشق دادند و سال‌های نوپای زندگی خود را خیلی زود به پختگی بلوغ رساندند. در این کتاب همراه با حسن اسکندری، علیجان شوخ‌طبع، برزوی مهربان، اکبر بلندقامت، حمید چریک و علی بناوند خجالتی دل به سودا می‌زنیم و از نورد تا دل بصره را همراه با قهرمانانی جانباز می‌پیماییم. کتاب «آن بیست‌وسه‌ نفر» با یک پیش‌فصل و 4 فصل اصلی که مطابق فصول سال است، پی‌ریزی می‌شود و نوجوانی 17 ساله راوی این مسیر است. نویسنده در این کتاب ضمن رجوعی کوتاه به دوران کودکی، تمرکز به زمان اسارت دارد و سعی داشته با زبانی ساده و گویا به توزیع اطلاعات در برهه‌ای سخت از زندگی بپردازد. از طرفی لحن صادقانه راوی که گاه به طنازی‌هایی کودکانه می‌رسد، موجب جذابیت خاطره شده است. در این کتاب، هنر نویسنده در توجه به ظریف‌ترین مسائل و پرداختی دقیق از جزئیات برای خواننده است. همچنین چالش روایی و داستان دراماتیک این گروه در برخورد با رویدادی بس بغرنج، اثری جذاب برای مخاطب آفریده و دیالوگ‌های محلی مردان استوار کرمانی به خلق فضایی بومی کمک می‌کند. از طرفی صداقت خالصانه نویسنده در جایگاه رزمنده‌ای نوجوان، اصالتی ارزشمند به اثر بخشیده است. در کتاب «آن بیست‌وسه‌ نفر» با حوادث ملتهبانه و تعلیق‌باری روبه‌رو می‌شویم. همچنین بازخوانی رویدادهای دیروز همراه با پرداخت شخصیت‌های خاصی است که از آن جمله می‌توان به فرمانده جوانی اشاره کرد که بعدها مردی اسطوره‌ای چون حاج‌قاسم سلیمانی شد. در کتاب «آن بیست‌وسه‌ نفر» راوی با زبانی قابل لمس و خلق فضایی نزدیک برای خواننده سعی در واکاوی حادثه‌ای مهم در تاریخ حماسه دارد. یوسف‌زاده با توجه به احاطه‌ای که از ماجرا دارد و با اندوخته‌ای از روزنامه‌نگاری، به نحوی مسلط به فضاپردازی و شخصیت‌نمایی می‌پردازد و با روایتی هدفمند، مخاطب را به دالان مخوف بعثی‌ها و روزهای تنگ اسرای ایرانی می‌برد. از این رو نویسنده با زبانی ساده و به شکلی جزئی‌نگر ما را به فضای رخ‌داده در داخل بازداشتگاه‌های اسرا از استخبارات تا پادگان الرشید و رمادی برده و خاطراتی تلخ از شکنجه بعثی‌ها و شیرین از شخصیت‌هایی بهشتی را همچون عکس‌هایی گویا نمایان می‌کند و البته با همان صداقتی که دارد، از هرگونه بزرگنمایی و رفتن به جهانی شعارگوی دوری کرده و با تمرکز به واژگانی همراهی‌کننده، حسی همذات‌پندارانه برای مخاطب می‌آفریند تا همگام با سیمای مبتنی بر بیم و امید شخصیت‌ها به دشت آزادگانی سرافراز سفر کنیم. برای مثال نویسنده با نگاهی صادقانه به شرح دیدار اجباری گروه بیست‌وسه‌ نفره با صدام منفور می‌پردازد: «دنیا انگار روی سرمان خراب شد. ما در قصر صدام بودیم؛ مردی که شهرهایمان را موشک‌باران و به خاک کشورمان تجاوز کرده بود. او جوانان وطنمان را کشته بود و در آن لحظه چشم در چشم ما در فاصله‌ چند متری‌مان داشت لبخند می‌زد و ما هیچ‌ کاری نمی‌توانستیم بکنیم جز اینکه مثل همیشه گره در ابروان بیندازیم که یعنی ما از حضور در کاخ رئیس‌جمهور عراق شادمان نیستیم!» پیشنهاد موذیانه صدام مبنی بر آزادی افراد گروه با پاسخ منفی این دلاوران روبه‌رو می‌شود تا نشان دهند برای کسب عزت نفس باید هر مسیر سختی را پیمود و برای عزت خود و دیار، حتی تن را هم به زیر تازیانه‌های ظلم سیاه کرد. یوسف‌زاده در نگارش این خاطرات ابایی ندارد که بازیگوشی‌های آن دوران را با صراحت در اختیار مخاطب بگذارد و تبعید چند روزه از سنگر به انبارهای کارخانه نورد را بابت بی‌نظمی‌های انجام داده بازگو کند! همچنین حین خاطره‌نگاری از موقعیت دشوار اسارت، همچون نویسنده‌ای چیره‌دست رجعتی به دوران کودکی داشته تا نخل‌های بصره را به نخل‌های روستای موردان پیوند زند و نیز سفری ذهنی از شهر رمادی عراق به «آن شب سرد زمستانی» در جیرفت داشته باشد. داستان اسارت در کتاب «آن بیست‌وسه‌ نفر» در عین سادگی، متکی به واژگان شاعرانه‌ای است که این قلم در فصول مختلف اثر نمایان است، آنجا که معنای اسارت را چنین به صفحه می‌کشاند: «پنجه سنگین سرباز عراقی بر صورتم که نشست یک دفعه اسارت را تمام و کمال حس کردم. سیلی و اسیری ملازم یک دیگرند. اگر 20 سال جایی اسیر باشی، آغاز اسارتت درست زمانی است که اولین سیلی را می‌خوری!» از تعابیری چنین نینوایی، نمونه‌های بسیاری را می‌توان آورد که موجب شیوایی روایت و همنوایی ریتم اثر می‌شود. آنجا که در وصف شهادت یارانی کربلایی می‌نگارد: «در راه چشمم به پیکر غرق در خون محمود محمدی افتاد که شب عملیات ماژیک آورده بود و خواسته بود اسمش را پشت پیراهنش بنویسم و گفته بود: بنویس مسافر کربلا و من نوشته بودم. او به حالت سجده، بر خاک افتاده و شهید شده بود. ترکش بزرگی توی کمرش خورده بود؛ همان جا که من نوشته بودم مسافر کربلا». خودنوشته‌های احمد یوسف‌زاده با وجود واقعی بودن رخدادها همراه با جلوه‌های بصری خلاقانه‌ای بوده و نویسنده چون دوربینی مستندگرا سعی در هدایت نگاه خواننده به دالان‌های مخوف اسارت دارد. یوسف‌زاده در کتاب «آن بیست‌وسه‌ نفر» با تنظیم مناسبی از فاصله سوژه‌ها با ذهن مخاطب و با خلاقیتی در چینش واژگان و راهبری روایت از هرگونه ناهمگونی در اثر جلوگیری می‌کند و این پرسپکتیو روایی موجب خوانش روان کتاب در بافت و جوهره‌ای یک‌ دست می‌شود. کتاب «آن بیست‌وسه‌ نفر»  با استفاده از دستنوشته‌های سال 1370 یوسف‌زاده که قبلا در اثری مهجور با عنوان «پرچین راز» منتشر شده بود و نیز فیلمی مستند از مهدی جعفری که به صورت مستندی 13 قسمتی از شبکه 4 سیما پخش شد، به شکلی منسجم درآمده است و نویسنده با دستی پرتوان از تجربه نوشتاری و با روحی صیقل‌یافته از دوران آزادگی، کلماتی جانسوز را به صفحات نگارش آورده تا ماحصل کار، گنجینه‌ای ماندگار در حوزه نشر دفاع‌مقدس باشد.  این کتاب بخش نخست خاطرات یوسف‌زاده از 8 سال ‌و 3‌ ماه و 17 روز اسارت را در بر داشته و قرار است دنباله‌ای از این خاطرات که در رمادی، موصل و بین‌القفسین رخ می‌دهد در آینده به نگارش درآید تا این توالی خاطرات همچون سندی ارزنده در بایگانی حافظه مردمانی سرافراز باقی بماند. نکته پایانی در این نوشتار، مرتبط با شرایط مناسبی است که کتاب «آن بیست‌وسه‌ نفر» برای اقتباس دارد، چرا که با توجه به ایده و قابلیت دراماتیک مناسبی که از بستر رخدادهای بسیار آن وجود دارد، می‌توان از دریچه‌ای هنرمندانه آن را به فیلمی ارزنده تبدیل کرد و این مساله در شرایط تنگنای فیلمنامه برای تولید آثار سینمایی در ایران بسیار قابل توجه خواهد بود. در این صفحه ویژه برای کتاب «آن بیست‌وسه‌ نفر» گفت‌وگوهایی کوتاه با نویسنده و عواملی از ادبیات و سینما به عمل آمده که ضمیمه این نگاه خواهد بود.


Page Generated in 0/0080 sec