printlogo


کد خبر: 138603تاریخ: 1394/2/30 00:00
یادداشت

وقتی مسی به پریز وصل شد
گراهام هانتر: لیونل مسی در ویسنته کالدرون یک توپ به تیر دروازه زد، برای حمایت از رفیق و هم‌تیمی‌اش، نیمار با دیگو گودین شاخ به شاخ شد و آن یک و دوی زیبا را برای تک گل بازی با پدرو انجام داد؛ گل قهرمانی، چهل‌ویکمین گل لیگش و پنجاه‌وچهارمین گل فصلش. لیونل مسی 5 ماه بعد از اینکه کریس رونالدو به‌عنوان بهترین بازیکن جهان انتخاب شد، یک بار دیگر خودش را به‌عنوان بهترین فوتبالیست روی کره‌‌زمین به اثبات رساند. چنین کاری، در چنین مقطع کوتاهی کار آسانی نیست و البته برای هر کسی، غیر از هواداران بارسا و رئال، ادامه پیدا کردن جدل بین این 2 استاد بزرگ نعمتی است. بدون اینکه از حرف اولم برگردم، می‌خواهم نکته‌ای را برایتان فاش کنم. چندین ماه قبل، وقتی هنوز هیچ چیز از تکلیف لیگ مشخص نبود، یکی از بازیکنان باتجربه بارسلونا به یکی از دوستان من گفت: «مطمئن باش این فصل ما قهرمانیم، چون مسی enchufado شده.» انچوفادو کلمه‌ جالبی در اسپانیایی است که معنی‌اش می‌شود «به پریز وصل شده» یا به بیان بهتر برای توصیف یک فوتبالیست: «موتورش روشن شده». چنین اظهارنظری از بازیکنی که مسی را از کودکی می‌شناخته بیانگر واقعیتی است که خیلی کم از او صحبت می‌شود. وقتی بقیه بازیکنان بارسا این پدیده تاریخ ورزش را در اوج و منظم و مصمم می‌بینند، باور پیدا می‌کنند. آنها 2 برابر زحمت می‌کشند، دست به ریسک می‌زنند و احساس می‌کنند مقابل حریف ضدضربه شده‌اند. من این را به‌عنوان «وابستگی به مسی» نمی‌بینیم. مسی فرای تمام کارهایی که انجام می‌دهد، از گل زدن تا موقعیت برای بقیه ایجاد کردن، کارکرد دیگری هم برای تیمش دارد. مسی باعث می‌شود تمام بازیکنان اطرافش بهتر از همیشه بازی کنند. باشه، اگر بحث شما این است که این بهترین فرم مسی بعد از دوران گوآردیولا در بارسا بوده، قبول اما از شما می‌خواهم نگاهی به
دور و بر هم بیندازید.
از دروازه‌بان‌ها شروع کنیم. همانطور که گل مسی مقابل اتلتیکو امضایی بود پای سند قهرمانی، سیوی که براوو مقابل خیمنس کرد هم به همین اندازه اهمیت داشت. براوو که این فصل فقط در لالیگا اجازه‌ بازی داشته با دریافت فقط 19 گل، قطعا جایزه‌ بهترین دروازه‌بان سال را از آن خود می‌کند. بعد مارک آندره تراشتیگین را در نظر بگیرید، دروازه‌بانی که توسط آندونی زوبی‌زارتا به باشگاه آورده شد اما شانس کسب تجربه بازی در لالیگا را از دست داد. با این وجود او بارسا را به فینال کوپا و چمپیونز لیگ رساند. باید به خاطر این موفقیت عظیم از خوسه رامون د لا فوئنته، مربی دروازه‌بان‌های بارسا تقدیر کنیم. پس اسم لیگ را بگذاریم لیگ براوو؟ یا لیگ د لا فوئنته؟ نه. برسیم به ایوان راکیتیچ که سال گذشته به‌عنوان کاپیتان سویا قهرمان یورو لیگ شد و با اینکه رئال مادرید هم خواهانش بود، ترجیح داد به نوکمپ بیاید. وقتی من اول فصل با راکیتیچ مصاحبه کردم گفت دقیقا برای این به بارسلونا آمده که قهرمان لالیگا و چمپیونز لیگ شود. جرارد پیکه؟ بعد از جام‌جهانی و آن پنالتی مقابل رئال، منتقدان پیکه مثل اسنایپرها، اسلحه‌ خودشان را رویش تنظیم کرده بودند اما تنها چیزی که او لازم داشت این بود که پشت سر هم بازی کند و یک زوج ثابت داشته باشد. پیکه باید احساس مسؤولیت می‌کرد تا روحیه‌ مبارزه‌طلبش تحریک شود. چلسی و مورینیو پیکه را می‌خواهند و خودش هم این را می‌داند. ولی مساله‌ پیکه اثبات دوباره‌اش به منتقدان نبود، بلکه تنها باید می‌دید محیطش دوباره منظم و دقیق شده و همه، هر روز براساس همین دقت کار می‌کنند. به نظر من نقش انریکه این فصل برای بارسا، مثل نقش چشمبند برای اسب‌های مسابقه است. این چشم‌بندها دید اسب را مختل نمی‌کند، بلکه باعث می‌شوند اسب تنها مسیر پیش پایش را ببیند و حواسش به جای دیگر پرت نشود. انریکه همین کار را برای تیمش کرد و مهم‌تر از آن انریکه به تیمش گوش داد. او به حرف‌های ژاوی و اینیستا گوش داد، به حرف‌های کادر فنی‌اش گوش داد و به حرف‌های مسی گوش داد. او ژاوی را متقاعد کرد روی نیمکت بنشیند و رهبری‌اش را از آنجا و در تمرین روی بازیکنان دیگر اعمال کند. در عوض ژاوی هم در ژانویه صلح را بین «لوچو» و مسی برقرار کرد. پس لطفا اسم لالیگای امسال را «لیگ مسی» نگذارید. کارگردان، هرچقدر هم که بزرگ باشد، اسم فیلمش را نمی‌گذارد اسکورسیزی، تروفو، کوبریک، کوئن... حتی وقتی فیلم به واسطه‌ بازیگر اسکارگرفته‌اش (آقای مسی لطفا روی صحنه) مطرح می‌شود، باز نیاز دارد در جوایز دیگری مثل کارگردانی، فیلمنامه، نورپردازی، بازیگر مکمل و موسیقی متن هم کاندیدا شود. و در نهایت بهترین اتفاق؟ این آخر کار نیست. هنوز قسمت دوم و سوم فیلم مقابل بیلبائو و یوونتوس باقیست.   
 


Page Generated in 0/0058 sec