printlogo


کد خبر: 138694تاریخ: 1394/3/2 00:00
پینوکیوی ساده‌دل و قصه مذاکرات

عطیه مسجدی: داستان‌ها و امثال و حکم همواره با
مصادیق‌شان در همه عرصه‌ها ساری و جاری بوده‌اند. قصه‌هایی مملو از کاراکتر‌های مثبت و منفی و خاکستری که برای هر فرد به فراخور حال، نماد و نمود پدیده‌هاست و دنیا همیشه درگیر سیاه و سپید‌های داستان‌ها بوده و هست و مکررا از طمع طماعان قصه‌ها، غصه خورده و خواهد خورد و همیشه تاریخ، روباهان مکار و گربه‌نره‌هایی بوده‌اند که دروغ و دغل، بزرگ‌ترین دستاویزشان برای اغنای مطامع‌شان باشد و صد البته دیگر چاشنی مهم در این میان، آنهایند که هدف فریبکاری این دغلان قرار گرفته‌اند تا داستان‌ها ساخته و پرداخته شوند.
قصه غصه خوردن ما از مکر دادن و فریب خوردن از ابتدا همراهمان بود. وقتی پینوکیو، ساده‌دلانه، اول بار پول‌هایی را که به سختی به دست آورده بود در زمین کاشت تا به گفته دروغ روباه و گربه صاحب درخت پول شود و روزها به امید سبز شدن درخت پول از پی هم می‌گذشت، ما با  علم از حقه 2 حقه‌باز برای پینوکیو غصه می‌خوردیم و آرزو می‌کردیم ‌ای‌کاش درخت سبز می‌شد و او به آرزویش می‌رسید. اما همراه  پینوکیو فهمیدیم که نه‌تنها درختی در کار نیست که اصل سرمایه کاشته شده هم دزدیده شده. روباه مکار و گربه‌نره بیش از پیش از چشم‌مان افتادند و بدگما‌نی‌مان را پررنگ‌تر کردند. از اینجا به بعد ماجرا  حضورشان در هر صحنه مصادف بود با اطمینان از وقوع رخداد ناگوار دیگری. اما امان از دل پینوکیو که هر بار به وعده‌ای خوش می‌شد؛ از پول و خوراکی گرفته تا آرمان‌شهری دروغین آنچنان که تو گویی دل ما هم می‌خواست باور کند آرمان‌شهری در راه است که شرط رسیدن ما و پینوکیو به آن صرفا همراهی است؛ همراهی با گروهی که همه دلخوشند و شاد و در کالسکه راهی به شهر آرزوها نم‌نمک دل دادیم به شادی او و وای به حال و روزمان شد وقتی باز غصه خوردیم از گوش‌های دراز پینوکیو و از تحقیرش و از همیشه خوارتر شدنش!
اما مساله ما بینندگان درگیر فیلم امروز مذاکرات این است. پینوکیو بارها آزموده را آزمود. بار اول صرف نظر از روباهی روباه و گربه‌صفتی گربه فرض بر درست بودن دغل و طمع‌شان گذاشت و نتیجه‌اش را دید. بار دوم و بار سوم و هر بار به امیدی و بار آخر نیز آرزوی آرمانشهری دست نیافتنی فریبش داد و مگر نه این است که در هر داستانی آرمانشهری، آرمان‌ثروتی،
آرمان‌قدرتی، آرمان‌چیزی هست که در مقابل، سازشی، تسلیمی یا کرنشی را سبب می‌شود.
سوال اینجاست، «آرمان‌چیز» ما چیست؟ رفع همه مشکلات اقتصادی؟ ترک برداشتن همه دیوار‌های تحریم؟ اگر همه نه! چرا واضح نیست و واضح نمی‌شود واقعا چقدر؟! چرا ندانیم چقدر از تحریم‌ها قرار است برداشته شود تا چقدر از مشکلات اقتصادی‌مان را حل کند؟ شما که هیچ وقت قول رفع همه تحریم‌ها را ندادید! البته دادید ولی بعد کارشناسان به ما گفتند منظورتان از رفع همه تحریم‌ها، رفع نه بلکه تعلیق بخشی از تحریم‌های هسته‌ای است! منظورتان را خودتان به ما بگویید. بخشی از تحریم‌های هسته‌ای یعنی چقدر از کل تحریم‌ها؟ چه درصدی؟ چه جزئی از کل؟ این جزء رافع چه میزان از مشکلات و بلایای اقتصادی گریبانگیر مردم است؟ دانستن هم مثل انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست!
دلواپسان می‌گویند نتیجه گذاشتن همه تخم‌مرغ‌های ما در سبد مذاکرات تنها تعلیق درصد بسیار کوچکی از تحریم‌هاست. ظاهرا اینها همه اقرارهایی از زبان خود روباه‌ها و گربه‌های  طرف مذاکره است که به بیان‌های مختلف و مناسبت‌های متعدد بیان داشته‌اند. وندی شرمن بود که گفت: «اجازه بدهید در این باره شفاف حرف بزنیم. هیچ معامله بزرگی با ایران وجود ندارد. مذاکرات تنها درباره مسائل هسته‌ای است و تمام تحریم‌های ما علیه ایران درباره حمایت از تروریسم، حقوق بشر و بی‌ثبات‌سازی در خاورمیانه باقی می‌ماند و این داستان برای زمانی بسیار بسیار طولانی باقی خواهد ماند».
این افاضات شفاف و دقیق را ما از زبان تروریست‌ترین‌ها، به لجن‌کشاننده‌ترین‌های حقوق بشر، به خاک و خون کشاننده‌ترین عناصر خاورمیانه و دنیا و دارنده عظیم‌ترین انبارهای سلاح هسته‌ای دنیا شنیدیم. طرف پلید مذاکره ما بارها برای‌مان اینگونه خط و نشان کشیده است.
ملت و مردم به مثابه پدر ژپتوی داستان پینوکیو به قدر کافی رنج کشیده و صبوری پیشه کرده‌اند. قصه ما نشود غصه کاشتن آنچه داشتیم به آرزوی برداشتن بیشتر و در نهایت به باد دادن هر چه داشته‌ایم، نشود آرزوی رسیدن به آرمانشهر دروغین و در پایان تحقیر‌مان.


Page Generated in 0/0066 sec