اولی هسه: تقریبا یکپنجم بازیکنان آسیایی که از نظر سایت فورفورتو بهترینهای آسیا هستند، در بوندسلیگا بازی کردهاند. این تصادفی نیست که بازیکنان آسیایی که رویایشان بازی کردن در لیگهای اروپایی است، معمولا نیمنگاهی به آلمان دارند و خودشان هم بیشتر از هر لیگی احتمال میدهند در بوندسلیگا بازی کنند. برای بعضیها مانند شینجی کاگاوا، این لیگ در خروجی به سمت سرزمین رویاها، لیگ برتر انگلیس است. برای دیگران، باز هم مانند کاگاوا، این لیگ یکی از بهترین لیگهاست که ارزش ترک کردن خانه را دارد. اما چطور این اتفاق افتاد؟ چرا بوندسلیگا؟ با کمی بحث متوجه میشوید که تاریخ نقش مهمی در این موضوع دارد. رقابت بین آلمان و تیمهای آسیایی مربوط به مدتها قبل است. دتمار کرامر، مربی اسطورهای، که بعدها با بایرن قهرمان اروپا شد، در اوایل سال 1960 به ژاپن رفت تا تیم این کشور را برای المپیک 64 در توکیو آماده کند. به همین دلیل به او پدر فوتبال ژاپن میگویند. در همان دهه یک مربی مشهور دیگر آلمانی، هنس وایزوایلر کلن، «یاسوهیکو اوکودرا» را زیر نظر گرفت و او را به استخدام باشگاهش درآورد. اوکودرا تبدیل به اولین بازیکن فوتبال ژاپنی شد که به صورت حرفهای در اروپا بازی کرده است. هرچند او شروع خوبی نداشت. در اولین دقیقه از اولین بازیاش و در اولین تماس با توپ او روی بازیکن حریف خطا کرد و داور پنالتی گرفت. اگرچه جدا از شروع بد، پایانش برای او بد نبود. هارالد شوماخر، دروازهبان کلن پنالتی را مهار کرد و کلن آن بازی را برد. در آن زمان کلن قهرمان لیگ و جام حذفی شد. به فاصله چند هفته بعد از اولین بازی اوکودرا، یک بازیکن آسیایی دیگر هم در لیگ آلمان بازی کرد. بوم کونچا اولین بازی رسمیاش را برای آینتراخت فرانکفورت انجام داد؛ کسی که بعد از آن موفق شد عنوان بهترین بازیکن قرن آسیا را هم کسب کند. او به قدری در تیمش درخشید که اکهارد هنشاید، نویسنده آلمانی، متنی 130 خطی با عنوان مناجات بوم کون چا نوشت. پس بوندسلیگا تبدیل به صحنه نمایشی اول از همه برای ژاپنیها و کرهجنوبیها شده بود. این موضوع نقش مهمی هم برای بازیکنان چینی داشت. وقتی یانگ چن به والدهوف مانهایم ملحق شد، تیمی که آن زمان در لیگ دسته 3 بازی میکرد، (گفته میشود که او در سال 1988 به صورت قرضی به این تیم رفته بود) اولین بازیکن چینی حاضر در فوتبال اروپا نبود. پیش از او چئونگ چی دوی در سال 1960 برای بلکپول بازی کرده بود اما او بازیکن مهمی شد و بعد از آن در سال 2000 حتی عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال چین را هم به دست آورد. در آن زمان او برای فرانکفورت و در بوندسلیگا بازی میکرد. اما اینکه چرا یانگ چن کارش در فوتبال آلمان را در مانهایم شروع کرد مربوط به سفر مربیان آلمانی بود. کلاوس شلاپنر، مربی سرشناس مانهایم از سال 1992 تا 1995 سرمربی تیم ملی چین بود البته همه بازیکنان هم این مسیر را طی نکردند و موفقیت بازیکنان آسیایی در باشگاههایشان تضمینی برای حضورشان در فوتبال آلمان نبود. اما بازیکنان سرشناسی مانند اوکودرا و اوکازاکی هم بودند که حتی در حوالی دورتموند هم دیده شدند. توماس کروت میگوید: «من همیشه نیمنگاهی به ژاپن و مخصوصا شهر توکیو داشتهام. شاید دلیلش این بوده که با اوکودرا در کلن بازی کردهام. همچنین با پیره لیتبارسکی که بعدها مربی ژاپن شد.» او حالا بازیکنان زیادی را به فوتبال اروپا معرفی کرده است که اوکازاکی و کاگاوا هم شاملشان هستند». البته او هرکسی را هم نمیپسندد و معتقد است بازیکنان باید فوقالعاده باشند که راهی اروپا شوند. کروت میگوید: «ابتدا خیلی سخت بود. چون باشگاههای اروپایی بازیکنان آسیایی را نمیخواستند. خیلی از آنها میگفتند یک بازیکن ژاپنی چطور میتواند به ما کمک کند؟ در آن زمان تیم ملی ژاپن در رنکینگ فیفا اوضاع خوبی نداشت و باشگاههای ژاپنی هم خیلی شناخته شده نبودند. کروت که کارش را با بازیکنان ژاپنی شروع کرد، حالا با بازیکنان کرهجنوبی هم کار میکند.» این زنجیرهاتفاقات نتیجهای که امروز میبینید را داشته است. وقتی بازیکنان آسیایی شروع کردند به خوب بازی کردن، باشگاههای آلمانی هم شروع کردند به گشتن دنبال آنها. در روزهای گذشته استعدادیابی در قاره بزرگ آسیا کار دشواری بود اما حالا با وجود ایجنتهایی چندملیتی مانند کروت، کار بسیار آسانتر شده است.