محمدرضا کردلو: شاید پیشبینی مسابقات فوتبال لالیگا خیلی خیلی راحتتر از پیشبینی حرفها، اظهارنظرها و مجادلههایی باشد که قرار است در یک تاکسی اتفاق بیفتد؛ مثل همین دیروز صبح موقع آمدن به محل کار. آخر قحطی بحث بود؟! نمیدانم از کجا بود که این بحث شروع شد و اصلا چرا شروع شد. آهان! یادم آمد. رادیو بود. راننده که رادیو را روشن کرد، باز طبق معمول و بهرغم میل همه-که دیگر مثل قبل و اولهای آمدن ظریف مذاکرات را دنبال نمیکردند- بحث مذاکرات بود. فکر میکنم صدای خسته صالحی بود که میگفت: آمریکاییها دبه کردهاند. بعد از این حرف صالحی بود که راننده گفت: بعد از این همه رفتن و آمدن و نشستن و بلند شدن، مذاکرات زایید. اصلا و ابدا و به هیچوجه منالوجوه و عمرا فکرش را هم نمیکردم که «زایمان مذاکرات» کار را به جاهای باریک بکشد ضمن اینکه اتفاقا خانمی سن و سال گذشته هم صندلی جلو نشسته بود. همین که راننده گفت «مذاکرات، زایید»، بغلدستی من که جوانی سی وچهارـ پنج ساله بود و به نظر میرسید یک بانک اطلاعات از انواع و اقسام امور باشد، برگشت گفت: آقا گفتی زایید، من یه چیزی از زایمان دیدم عجیب بود برام. از راننده درباره ادامه بحث اجازه گرفت و گفت: «دیدم یه روزنامهای زیرآب زایمان طبیعی رو زده بود و از سزارین تعریف کرده بود». راننده نگذاشت حرف آقای سی و چهار ـ پنج ساله تمام شود و گفت: «غلط کرده بود، آخه کدوم آدم عاقلی وقتی بتونه به راحتی زایمان کنه تن به سزارین میده؟! مگه اینکه مجبور باشه و تنها راه، سزارین باشه». آقای سی و چهارـ پنج ساله گفت: «نه! نه! اشتباه نشه، من خودم هم موافق زایمان طبیعی هستم و سزارین رو اشتباه میدونم ولی اونجا تو روزنامه نوشته بود که «زایمان طبیعی حق زن رو در تصمیمگیری میگیره و برخلاف حقوق زنان است!»
هیچ انتظار نداشتم خانم سن و سال گذشتهای که صندلی جلو نشسته بود، نظر کارشناسی بدهد. از طرفی هم نگران این بودم که اگر بحث کارشناسیتر توسط آقایان حاضر در تاکسی دنبال شود، چطور با حضور آن خانم سن و سال گذشته در تاکسی جمع و جور خواهد شد.
تنها مسافر خانم تاکسی اما بعد از اینکه موضوع حق و حقوق زن در آن روزنامه مطرح شد، گفت: «بیخود گفته، آخه چه ربطی داره؟ معذرت میخوام از حضورتون (دوبار تکرار کرد) اما من خودم یه نیم دوجین بچه به دنیا آوردم، 6 شکم. همش هم طبیعی بوده، همش هم با انتخاب خودم بوده، اما اگر قانونی بود که حتما میگفت طبیعی باید زایمان کنید باز هم درست بود. الان معذرت میخوام (دوبار تکرار کرد) دختر من یک سال پیش سزارین کرد. هنوز هم که هنوزه هر روز یه مرض تازه میگیره، دوران بعد بچهداریاش هم فقط دور و بریهاشو اذیت کرد، چون سزارین کرده بود و نمیتونست از جا پاشه، همه کاراش افتاده بود گردن شوهر بنده خداش!»
اینجای بحث بود که راننده ژست آکادمیک گرفت، دست به سبیل کشید و گفت: «بله آقا! حقوق مردها چی میشه این وسط؟! باید کلی روز از کار بمونه خونه و بچه نگه داره، اون هم تو روزهای اول که بچه باید بیشتر پیش مادرش باشه تا پدرش».
پیرمرد دست به عصایی که کنارم نشسته بود گفت: «فتنه و دعوا سر نونه مشدی، دوره آخرالزمونه مشدی، از من میشنوی این سزارین یه نوندونی شده برا اونایی که از این راه پول درمیارن».
خانم حرفهایش را تایید کرد و ادامه داد: دست این وزارت بهداشت درد نکنه. اصلا از وقتی که این زایمان طبیعی رایگان شده، تبلیغ بعضی از این دکترا برای سزارین کردن هم بیشتر شده، چون سزارین نه که پول بیشتری باید خرج کنی به نفعشونه دیگه». خلاصه بحث همینطور ادامه داشت، تا جایی که آقای جوان سی و چهار- پنج ساله اطلاعات دقیقتری از معایب سزارین کردن ارائه داد. از بدشکل شدن اندام زنان، تا مرگ زودرس و بیماریهای زنان و قسعلیهذا. چندبار آنقدر تخصصی شد که جمیع مسافرین کف تاکسی را نظاره میکردند. در عین حال مانند یک کنفرانس علمی همه هم گوش میدادند. برایم عجیب بود که این اطلاعات اصلا به چه دردش میخورد اما لابد به دردش میخورد دیگر. آقای بانک اطلاعات حتی گفت که اصلا در خارج چیزی به اسم سزارین مگر در موارد خاص وجود ندارد. بحث آنقدر طویل شد که کل مسیر را کفاف میداد. رسیدیم تا آنجا که راننده گفت: کاش حداقل تو این یکی (منظورش زایمان طبیعی بود) ما از خارجیها یاد میگرفتیم!