یکی از وقایعی که موجب تسریع در اعلام کشف حجاب شد، سفر رضاشاه به ترکیه بود. سفر به کشوری که با نهضت پانترکیسم، به رهبری مصطفی کمالپاشا [آتاترک] میرفت تا به سبک اروپاییان شکل پذیرد و ارزشهای اسلامی را از کشور خود بزداید. درباره شیفتگی رضاخان به ترکیه و اقدامات مصطفی کمال و الگوپذیری از وی، حتی قبل از آنکه وی بر اریکه سلطنت ایران دست یازد، مطالب فراوانی گفته شده است. از جمله روزنامه «مورنینگ پست» در شماره 12 اکتبر 1924/ 20 مهر 1303 خود در مقالهای تحت عنوان مرد توانای ایران، به این شیفتگی اشاره کرده و مینویسد: «رضاخان نسبت به کارهای بزرگ و عملیات نظامی همسایه ترک خود مصطفی کمال بسیار شیفته شده و در تقلید از برنامه سیاسی او نیز تردیدی به خود راه نداده است». یکسال بعد همین روزنامه در شماره دیگر خود در مقالهای تحت عنوان «سوابق رضاخان و همچشمی او با مصطفی کمال» پیشبینی سیاسی خود را تحققیافته میبیند و چنین مینویسد:
«رضاخان پس از ارتقا به نخستوزیری موافقت قطعی خود را با جمهوریت اعلام و خویش را نامزد ریاست حکومت نمود ولی بر اثر مخالفت علما اقدام او موقتاً عقیم ماند... با وجود این تحت تأثیر روش همانند خود «مصطفی کمال پاشا» در ترکیه قرار گرفت و در سیاست ضدسلطنت خود اصرار ورزید و در اوایل سال جاری (1304 ش) هنگامی که مجلس را وادار به تصویب قانون تفویض فرماندهی ارتش خود نمود کار را پیش انداخت». این روزنامه سپس به علت عدم توفیق شاه ایران در تقلید کامل از همسایه تجددخواه خود اشاره کرده و مینویسد:
«تنها علتی که رهبر ایران ـ رضاشاه ـ ملت خود را پابه پای ترکها نمیبرد، این است که خطر بلشویکی ایران را بیش از ترکیه تهدید میکند و بهترین وسیله دفاع در مقابل این خطر آن است که تمام مملکت مجهز گردد و با استفاده از احساسات شدید مذهبی تودههای مردم، این عمل در ایران بهتر انجام میگیرد و روحانیون راهنمایی ملت را عهدهدار میباشند...». آنگاه خاطرنشان میسازد: «همین که خطر بلشویکی از میان برود ایران ناگزیر خود را به پای ترکیه میرساند و همان تحولات اجتماعی ولی با محافظهکاری و قدمهای شمردهتر، صورت خواهد گرفت». پیشبینی دیگر این نشریه خارجی جامه تحقق به خود پذیرفت. پس از آنکه خطر بلشویکی رفع شد، رضاشاه با اجرای سیاست گام به گام نسبت به حذف تدریجی روحانیت از صحنه سیاسی- اجتماعی کشور اقدام کرد تا راه را برای سیاست تجددطلبانه خود هموار سازد. دیدار رضاشاه از ترکیه در راستای اجرای سیاست تجددطلبانه وی صورت گرفت و در واقع اولین و آخرین سفر او بهعنوان شاه ایران به یک کشور خارجی بود. گزارشات لحظه به لحظه این سفر مهم و تاریخی در جراید آن روز خصوصاً «شفق سرخ» و «اطلاعات» درج و حتی به تصویر کشیده شد و در سینماها و تالارهای نمایش، روی پرده رفت. پس از ورود رضاشاه به ترکیه استقبال باشکوهی توسط آتاترک و دیگر مقامات لشکری و کشوری از وی به عمل آمد. در این سفر، ظواهر اروپایی ترکیه رضاشاه را بیش از پیش مجذوب اقدامات مصطفی کمال و او را مصمم کرد در بازگشت به ایران دنباله اقدامات تقلیدی خود را تسریع بخشد. رضاشاه طی نطقی در ضیافت شام رئیس جمهوری ترکیه، هدف و انگیزه خود از سفر به این کشور را با عبارتی بیان کرد که شیفتگی او را به ترکیه و رئیسجمهوری آن ثابت میکند:
«مدتهاست با کمال خوشوقتی ناظر ترقیات عظیم ملت دوست و همجوار خود لزوم دوستی با ترکیه را احساس میکردم و به همین مناسبت خوشبختانه امروز مشاهده میکنم که این دوستی در آتیه از هر تزلزل مصون خواهد بود و دو ملت همسایه و برادر میتوانند با کمال اعتماد و اطمینان به یکدیگر متکی بوده و وظیفه مقدس خود را که ادامه ترقیات و توسعه تمدن است ایفا نمایند». در این مسافرت رضاشاه از مراکز علمی و صنعتی ترکیه دیدن کرد. اما آنچه بیشتر مورد توجه رضاشاه قرار گرفت، ظاهر وضع آراسته و مدرن زندگی اجتماعی مردم بود. همه چیز زیبا به نظر میرسید و حضور زنان بیحجاب در چشم او بسیار پسندیده آمد. دیدن این مناظر خصوصاً در مراکز آموزشی و تربیتی این کشور توجه رضاشاه را بیشتر جلب کرد. روزنامه اطلاعات در این باره مینویسد:
«یکی از مراکزی که رضاشاه هنگام دیدار از ترکیه انجام داد دیدار از مدرسهای در آنکارا به نام عصمتپاشا بود که در این مدرسه دختران بیحجاب ترک تربیت خانهداری و صنایع یدی را میآموختند و در هنگام ورود شاه تمام دختران مؤسسه مزبور با کفزدنهای ممتد خود مقدم ملوکانه را تهنیت گفتند».
رضاشاه باور نداشت که ترکیه در زمینه آزادی زنان و تعلیم و تربیت آنان، تا این اندازه دچار تحول و دگرگونی به سبک اروپا شده باشد، تا حدی که خطاب به سفیرکبیر ایران «مستشارالدوله صادق» اظهار میدارد: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم...».
به همین علت بود که پس از بازگشت از ترکیه در اغلب اوقات ضمن بیان پیشرفت سریع کشور ترکیه، از رفع حجاب زنها و آزادی آنها صحبت میکرد. تأثیر این مسافرت تا بدان حد است که روزنامه «رستاخیز» در مقالهای به مناسبت سالگرد کشف حجاب، «ابتدای ماجرای کشف حجاب را از سال 1313 شمسی میداند»، سالی که بنیانگذار شاهنشاهی پهلوی به دعوت مصطفی کمالپاشا برای دیداری به ترکیه رفت. همچنین «یکی از مسائلی که در جریان این دیدار جلب توجه رضاشاه کرد، مساله بیحجاب بودن زنان آن کشور بود». سخنان صریح رضاشاه به رئیسالوزرای جدید (محمود جم) به تاریخ 11 آذرماه 1314 در این باره، مؤید این مدعاست. در جایی که اظهار میدارد: «نزدیک 2 سال است که این موضوع ـ کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است». به همین جهت، این سفر و دیدار از ترکیه و مشاهده تحول و دگرگونی در اجتماع زنان و «کیفیت مجالس، شاه را در خط تأسی صرف انداخت و تشبه به اروپایی شدن کشورش»، چرا که «کوشش وی آن بود که ایران را در طریق ترقی و قبول تمدن جدید وارد» کند، غافل از آنکه با تغییر در ظاهر و تقلید صرف، گرهی از مشکلات زن ایرانی، باز نمیشد.
منبع: مهدی صلاح، کشف حجاب، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 118-114