printlogo


کد خبر: 138818تاریخ: 1394/3/3 00:00
سلسله تریاکی

دوران سلطنت پهلوی اول و دوم را باید بحق و بدون هیچ‌گونه حب و بغضی از پرادبارترین دوره‌های تاریخ ایران دانست، چرا که در این دوره فساد نه‌تنها در بدنه جامعه رسوخ کرد، بلکه تمام ارکان قدرت از دربار تا پایین‌ترین رده‌های دیوانسالاری را در برگرفته بود. نگاهی کوتاه به مجموعه اسنادی که در ساواک موجود است به‌خوبی مؤید این نظر است. اگر چه فساد مقوله‌ای پنهان و در لایه‌های مختلف اجتماعی و اداری وجود دارد و به آسانی قابل کشف و شناسایی نیست اما این مساله در رژیم پهلوی چنان عمق و گستره‌ای داشت که به‌راحتی قابل رؤیت بود، به‌گونه‌ای که فساد در بین درباریان و دولتمردان شیوع بیشتری داشت. متأسفانه خاندان سلطنتی نه‌تنها با آن مبارزه نمی‌کردند بلکه خود در اشاعه و ترویج این مسائل پیشرو بودند. مصرف و قاچاق مواد مخدر یکی از زمینه‌های فساد آنان بود. «رضاخان» به تریاک اعتیاد داشت و آن را به بهانه معالجه مصرف می‌کرد!
«رضاخان تریاک می‌کشید؛ ولی ظاهراً حالت تجویز و معالجه داشت. گویا شخصی به او گفته بود اگر هر روز مقداری معین تریاک بکشی، از همه مرض‌ها مصون می‌مانی؛ به شرطی که منظورت لذت بردن از تریاک نباشد. او نیز همیشه این برنامه را انجام می‌داد و متصدی این کار نیز فردی مشخص بود».(1)
«محمدرضا پهلوی» نیز تریاک می‌کشید و در اسناد و کتاب‌های متعددی این مطلب بیان شده است. «پری غفاری» ـ رفیقه شاه ـ صراحتاً اظهار داشته که محمدرضا در محافل بزم تریاک مصرف می‌کرد:
«بزم‌ها و ضیافت‌ها همچنان برقرار است و جام‌ها به سلامتی ما تهی می‌شود... محمدرضا بعضی شب‌ها بساط تریاک را پهن می‌کند. من هم گاهی بسطی[بستی] می‌زنم.»(2)
«اسدالله علم» در خاطراتش بارها به این موضوع پرداخته و به تمایل شاه به کشیدن مواد مخدر اشاره کرده است:
«شنبه 12/2/1349 به بوشهر رفتیم. شاهنشاه برای چای سردی که تقدیم شد عصبانی شدند. عصر برگشتیم هنوز عصبانی هستند. من فکر می‌کنم عصبانیت شاه به علت وصول گزارش بحرین باشد. شب یکی از همراهان که پیرمرد تریاکی است خواست به شاه تریاک تقدیم کُند بکشد (امیرهوشنگ دولو) برای عصبانیت خوب بود. من شدیداً مخالفت کردم، عرض کردم من خودم Bohemien [بی‌بندوبار] هستم ولی شاه ایران که قاچاقچی را اعدام می‌کند، حق ندارد لب به تریاک بیالاید. با آنکه شاه عصبانی‌تر شدند، ولی با کمال انصاف عرض مرا قبول فرمودند.»(3)
فردوست نیز همراهی دولو با شاه به سن‌موریس را برای پااندازی و تهیه بساط منقل و وافور می‌داند.(4)
در اسناد متعدد نیز به مراجعه مستمر شاه به منزل دولو در طی هفته اشاره شده که در آنجا بساط تریاک‌کشی رجال و دولتمردان پهلوی پهن بود.
به‌علاوه افراد گوناگونی از رجال سیاسی ـ نظامی اطراف شاه پرسه می‌زدند که همگی در مصرف یا قاچاق مواد مخدر فعالیت می‌کردند. معروف‌ترین آنان «فلیکس آقایان» بود که بنا به تصریح فردوست در باند مافیای بین‌المللی قاچاق مواد مخدر عضویت داشت.(5)
سایر برادران و نزدیکان شاه نظیر حمیدرضا، محمودرضا، غلامرضا، بهزاد، نازک، هما و شهناز پهلوی به مواد افیونی معتاد بودند و بعضی از آنان به قاچاق مواد مخدر می‌پرداختند که می‌توان به معروف‌ترین‌شان اشرف، حمیدرضا، محمودرضا و غلامرضا پهلوی اشاره کرد. بعد از درباریان، رجال سیاسی، نظامی و انتظامی بودند که در این تجارت پرسود دخالت داشتند از نخست‌وزیران شاپور بختیار، حسنعلی منصور، امیرعباس هویدا و... در مصرف و قاچاق دست داشتند.(6)
سردار فاخرحکمت، رئیس مجلس شورای ملی نیز با استفاده از مصونیت سیاسی با ماشینش از شیراز به تهران مواد مخدر حمل می‌کرد و در تهران می‌فروخت. نیز اسامی «جهانشاه صالح» و «عبدالعظیم ولیان» در بین وزرای قاچاقچی ثبت شده است.
در بین نظامیان «تیمور بختیار» ـ مؤسس و اولین رئیس ساواک ـ در قاچاق مواد مخدر شریک اشرف پهلوی بود. «غلامعلی اویسی» رئیس شهربانی کل کشور نیز تریاک‌های مکشوفه از قاچاقچیان را تصاحب می‌کرد و از طریق اشرف پهلوی در بازار به فروش می‌رساند و زنش در کرمان تشکیلات فرم‌دهی تریاک راه‌اندازی کرده بود و از این راه میلیاردها تومان در بانک‌های خارجی پس‌انداز کرد.(7)
سرلشکر «پرویز خسروانی»، معاون ژاندارمری و معاون نخست‌وزیر نیز از قاچاقچیان معروف بود و تعداد دیگری از سران نظامی در کشت خشخاش، تولید و قاچاق شریک فرماندهانشان بودند. با این حال سران رژیم پهلوی روزانه به اسم مبارزه با مواد مخدر و برای تبلیغ در افکار عمومی داخلی و بین‌المللی ده‌ها قاچاقچی خرده‌پا را اعدام و تعداد دیگری را حبس می‌کردند.
-----------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها
1 - ارتشبد سابق حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، چاپ مؤسسه اطلاعات، ص 72
2 - پروین غفاری، تا سیاهی و در دام شاه، ترجمه و نشر کتاب، تهران 1376، ص 57
3 - یادداشت‌های اسدالله علم، ج 2، تهران، انتشارات مازیار و معین، چاپ پنجم 1383، ص 43
4 - پیشین، فردوست، صص 322 ـ 321
5 - همان، ص 263
6 - ابراهیم ذوالفقاری، قصه هویدا، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، بهار 1376، ص 57
7 - پیشین، فردوست، ص 265
منبع: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی


Page Generated in 0/0059 sec