محمدحسین عباسی: این، داستان تولد یک تفاوت است. مانیفست تمامعیار منحصر به فرد بودن.
1- چهل و نه؛ این عدد حالا شمار سالهای عمر آدمی است که عادت نکردهایم با عدد و رقم به خاطر بسپاریمش که همیشه بهانههای بهتری از «آمار» برای به یاد آورده شدن به دستمان داده و یاد نگرفتهایم توی صفوف منظم میانگینها، سبکسنگینش کنیم. آنچه امروز لابهلای شمعهای آبشده در واژهها به آوازهای دلربای جشن سپرده میشود، داستان تولد یک تفاوت است. مانیفست تمامعیار منحصر به فرد بودن البته که با سطح خاصی از توانایی، میشود روی خط سرنوشت دروازهها ایستاد، میشود داربی را نباخت، میشود سوپرسیو داشت، میشود پنالتی گرفت، درخشید و تشویق شد و روی جلد روزنامهها رفت اما برای احمدرضا شدن، نیاز به فرمول مرموزی است که تنها نسخه تاریخش را توی ژنهای او کار گذاشتهاند. پرواز را از یک جایی، همه پرندهها یاد میگیرند اما همیشه گروهی از آنها بلدتر میپرند.
2- «آشیانهبان» قلبهایی که به اطمینان حضور او نگرانی برای تیم ملی را فراموش کردند، مرد اول سرخهایی که چون احمدرضا را داشتند، باورشان شده بود تیمشان بایرنمونیخ است، روزهای خوب و بد زیادی را در فوتبال تجربه کرد. از پنالتیهای مهار شده دیدار با کرهشمالی در مسابقات آسیایی پکن تا روز عجیبی که نتوانست یکی از خروجهای باصلابت همیشگیاش را به نمایش بگذارد و جرات گل زدن و غش کردن را به هاشمینسب داد. میزانسن همه روزهای تلخ و شیرین او اما با لبخندهای محونشدنیاش تزئین شدهاند. برای همین است که او را به جای واکنشها و نتیجهها، با لبخندها و واروهای بیتوجه به جریان بازی و آدامس جویدنها به خاطر سپردهایم. احمدرضا، به آدمهای زمانهاش یاد داد که میشود با یک لبخند شیطنتآمیز، یقین پیروزی را از رقیب گرفت و او را به تردید انداخت که میشود وقت هجوم تیکیتاکاوار تلخکامی، آدامس جوید، آرام ماند و کره زمین را با یک دست مهار کرد.
3- اصلیترین تمایز آقای عقاب، با خیل عظیم فوتبالیستهای وطنی بویژه مدرنها و پستمدرنهایشان، در جلسات تمرینی رقم خورده است. حتی اگر حامد کاویانپور خاطره مشهور یکی از اولین روزهای تمرینش با پرسپولیس و تماشای تمرینات پل گاسکوئینوار احمد را روایت نکرده باشد، حتی اگر علیرضا حقیقی از فشار تمرینات او به مرحله پودر شدن نزدیک نشده باشد، در انحنای عضلاتش میشود به ساعتهای صرف شده برای آماده بودن پی برد و به تاوانی که برای پروازهای بلندش پرداخته است. او در سالهایی که خمیازه حرف اول تمرین را میزد دیوانهوار تمرین میکرد. جلسات تمرینی که شاید روزی برای شکنجه در زندانهای مخفی مورد استفاده قرار بگیرند!
4- سهم این روزهای جماعت مفتون فوتبال از عابدزاده در این مرز، فقط خاطرههایش هستند. اینجا، طرح پیراهنهای قدیمیاش را به تن گلرها کردهاند تا شاید جادوی نقش و نگار و خط و خطوط معجزهای را سر راه آنها قرار دهد. خودش اما آن طرف دنیاست تا «معلم» بچههایی باشد که زندگیشان هم مثل خیابانهاشان آرام است و ما اینجا، در هفته دروازهبانها در پرمخاطبترین برنامه تلویزیونیمان، به این سوال برسیم که معنی «نکیسا» چه میتواند باشد؟ احمدرضا که در آبانماه ۸۸ با آرای مردم در نظرسنجی 90 محبوبترین فوتبالیست 3 دهه اخیر فوتبال ایران معرفی شد، هنوز هم جایگاهی فراموشنشدنی در اذهان مردم ایران دارد. حتی اگر افعال را اشتباه ادا کند، حتی اگر فوتبالش به واسطه آن بیماری لعنتی زودتر از موعد تمام شده باشد، حتی اگر تاریخ را درباره او تحریف کنند و حتی اگر دیگر به خانه بازمیگردد و از عقاب، تنها یک مشت پر برای دوستدارانش بماند. نام او برای همیشه در فهرست دستنیافتنیترینها برای آیندگان خواهد ماند. نام آقای
مثبت بینهایت!