شریف سمیر: وقتی یک مشکل بحرانی میشود و از یافتن راه برونرفتی برای آن عاجز میشویم و راه پس و پیش نداریم، همواره بازی «دومینو» که معمولا در آن هیچ راهحلی وجود ندارد، تا پایان مسیر ادامه مییابد، آنچه بخواهد اتفاق میافتد و روند آن بدون هیچ تغییری به پایان میرسد، در ذهن ما تداعی میشود. به این ترتیب گفتوگوهای هستهای ایران و قدرتهای بزرگ نیز چنین روندی پیدا کرده و به مجموعهای از دورههای تکراری دومینووارِ مذاکرات تبدیل شده است که اگرچه در ماههای اخیر صحنه آنها متفاوت بوده اما حوادث، جزئیات و قهرمانان آن همان رویکرد را دارند بهگونهای که به علت دست نیافتن به راهحل نهایی، این بحران پیچیده چندوجهی، یک انرژی منفی و حالتی از خستگی و سستی به وجود آورده است. پس از توافق لوزان که ایران و قدرتهای بزرگ در ماه مارس گذشته به آن دست یافتند و به محض اعلام بندهای توافق که براساس آن، ایران ظاهرا مجبور شده است اجازه نظارت بازرسان بینالمللی بر فعالیتهای هستهای خود با استفاده از مدرنترین تجهیزات را بدهد، سلاح هستهای تولید نکند، به تولید اورانیوم غنیشده در سطح پایین که صرفا کاربرد صلحآمیز دارد، پایبند بماند، اورانیوم غنیشده 20 درصد خود را رقیق کند، تعداد سانتریفیوژهای فعال خود را به یکسوم کاهش دهد، غنیسازی در سایت زیرزمینی فردو را به مدت 15 سال متوقف کند بهگونهای که دوره لازم برای فرار هستهای و تولید بمب از 3 ماه کنونی به یک سال کامل تبدیل شود، یک حالت شور و نشاط ناشی از پیروزی در محافل بینالمللی به وجود آمد. در وهله اول با خواندن این شروط، انسان یقین پیدا میکند که شبح دستیابی ایران به سلاح هستهای دستکم به مدت 10 سال دور شده است و این چیزی است که خود ایرانیها هم با خوشحالی از آن استقبال کردند. این مساله آشکارا از جشنهای خیابانی پیداست که در تهران و دیگر شهرهای ایران در پی امضای توافق به راه افتاد. این صحنهها بیانگر آن بود که ایران تسلیم آمریکا شده و اراده اروپاییها را نیز پذیرفته است. ولی با اندکی دقت و تامل در ابعاد مختلف این تصویر، روشن میشود که ایران بهعنوان یک بازیگر، برگههای مخفی خود را برای به شکست کشاندن «بازی جدید دومینو» با ابرقدرتها آماده میکند و این خوشحالی و سرخوشی خیرخواهانه، چیزی جز ترفندی گمراهکننده و وسیلهای برای منحرف کردن نگاه غرب از پروژه بزرگ، ضروری و غیرقابل چشمپوشی، نبوده است. همواره این اتهام به ایران زده میشد که این کشور ممکن است به موازات برنامه اعلام شده بوشهر، یک برنامه مخفیانه هستهای زیر نظر نهادهای نظامی خود داشته باشد و این چیزی بود که دولت آمریکا را نگران کرده بود و واشنگتن میترسید این کشور از تاسیسات هستهای بوشهر بهعنوان سرپوشی برای فعالیتهای مخفیانه هستهای خود استفاده کند و در سالهای آتی این کشور نیز همانند فعالیتهای هستهای سال 1991 عراق [احتمالا 1981 صحیح است]، شگفتی هستهای بیافریند. نگرانیهای غرب از برنامههای ایران در طول ماههای اخیر با انتشار چند روز پیش گزارش کمیته تحریمهای سازمان ملل متحد که اقدامات و فریبکاریهای ایران را برای به دست آوردن مخفیانه مواد شیمیایی به منظور تکمیل برنامه هستهای خود برخلاف میل جهانیان افشا میکند، به اوج رسید. گزارش این کمیته، پروندههای قدیمی و وقایع و اطلاعاتی را که رویکرد ایران را اثبات میکند، فاش کرده است که بارزترین مصداق آن واردات 5/1 تن اورانیوم طبیعی در آغاز دهه 90 بدون اعلام به آژانس بینالمللی انرژی هستهای و همچنین آغاز برنامه توسعه فناوری تولید آب سنگین در تاسیسات اراک است. این اطلاعات همچنین نشاندهنده تلاش ایران برای ذخیره اورانیوم طبیعی موجود در معدنی در نزدیکی یزد بهعنوان منبع داخلی مواد هستهای، تلاش برای به دست آوردن مواد هستهای خاص از طریق بازفرآوری سوخت هستهای در سال 2000 و کمک گرفتن از کارشناسان و دانشمندانی از پاکستان، کرهشمالی و برخی کشورهای غربی در برخی بخشهای برنامه هستهای خود است. این اطلاعات ما را به این حقیقت آشکار میرساند که ایران هر مقدار هم مانع و دام بر سر راهش باشد، دست از بلندپروازیهای هستهای خود برنخواهد داشت. براساس همین واقعیات است که روزنامه آمریکایی واشنگتنتایمز در گزارشی نوشت تاریخ این اقدامات خلاف مقررات در ایران، نشان میدهد تهران به «توافق هستهای» امضا شده با غرب پایبند نخواهد ماند. این روزنامه در گزارش 10 آوریل گذشته خود میافزاید: طبق گزارش سال 2014 وزارت خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحات، ایران به تعهدات خود براساس معاهده منع سلاحهای هستهای و پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای و قطعنامههای مربوط شورای امنیت پایبند نیست. این روزنامه برای بسیج افکار عمومی جهان علیه تهران به استفاده از شیوه تشبیه روی آورده و ایران را در بیتوجهی به تعهدات خود برای کنترل تسلیحات و توسل به «تقلب و باجخواهیهای هستهای و نپذیرفتن محدودیتهای بینالمللی»، به کره شمالی تشبیه کرده و هشدار داده است پایان یافتن تحریمهای وضع شده علیه تهران، قطعا توان ایران را برای دستیابی مخفیانه به سلاح هستهای افزایش خواهد داد. دیپلماتها و کارشناسان هستهای معتقدند تفسیرهای مختلف پس از توافق لوزان نشان میدهد که مذاکرات آینده- براساس همان منطق دومینو- دشوار خواهد بود بویژه با توجه به آنکه آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران- که حرف آخر را در ایران میزند- اخیرا تاکید کرد هیچگونه نظارت ویژه بر فعالیتهای هستهای را نمیپذیرد و بازرسی از مراکز نظامی را بشدت رد کرد. این موضع نشاندهنده آن است که جعبه جادویی ایران، حامل شگفتیهای بسیاری است که موانع جدیدی را مقابل حریفان بزرگ این کشور ایجاد میکند.
الاهرام