printlogo


کد خبر: 139163تاریخ: 1394/3/9 00:00
ثمرات یاد مرگ

حجت‌الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: دیدیم که راه چاره خلاصی از هلاکت ابدی که آرزوهای بلند در پی دارد، یاد مرگ به معنای تجسم‌کردن آن است که باعث می‌شود معنای زندگی برای ما کاملاً دگرگون شود، یاد مرگ به ما زندگی‌ای حکیمانه می‌بخشد که به جای اصالت لذت که نگاه مادی و حقیرانه به دنیاست، دنیا مزرعه و کارگاهی می‌شود که موظف هستیم در آن بیشترین تلاش را داشته باشیم تا در آخرت برداشتی مناسب و درخور آسایش ابدی داشته باشیم و این حقیقتی است که روایات ما به آن ناطق هستند. در بیان جامعی که طبق نقل کتاب مصباح‌ الشریعه [صص 172- 171] از امام صادق(ع) نقل شده است، ثمرات و نتایج یاد مرگ تشریح شده است که ما در این یادداشت آن را نقل و ترجمه می‌کنیم و کمی هم توضیح می‌دهیم.
«ذِکْرُ الْمَوْتِ یُمِیتُ‏ الشَّهَوَاتِ‏ فِی النَّفْسِ»، «یاد مرگ شهوات را در نفس می‌کشد». ثمره نخست یاد مرگ آن است که شهوات یعنی ظهورات و جلوه‌های نفس را در درون ما نابود می‌کند. چگونه است اگر در معرض مرگ قرار گیریم یا تهدید به مرگ شویم، دیگر لذت برای ما بی‌معنی می‌شود؟ یاد مرگ هم همین کار را می‌کند. «وَ یَقْطَعُ مَنَابِتَ الْغَفْلَه» «ریشه‌های غفلت را در درون انسان قطع می‌کند.» چنان غلبه‌ای در وجود ما پیدا می‌کند که همه غفلت‌ها همچون ریاست‌طلبی، ثروت‌دوستی و امثال آنها در نزد ما مسخره می‌شود و این ثمره دوم است. «وَ یُقَوِّی الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ الله تَعَالَى»، «قلب را به وعده‌های الهی تقویت می‌بخشد». ثمره سوم آنکه قلب را قوت می‌بخشد که به وعده‌های خدا توجه کند و ایمان به غیب داشته باشد و به اولین تشر دشمن از جا کنده نشود. «وَ یُرِقُّ الطَّبْعَ»، «طبیعت انسان را رقیق و لطیف می‌کند». ثمره چهارم آنکه ریشه قساوت قلب را در ما می‌کَند زیرا قلب را نرم می‌کند. «وَ یَکْسِرُ أَعْلَامَ الْهَوَى»، «و نشانه‌های هواهای نفسانی را درهم می‌شکند». این فراز و 2 فراز بعدی تشریح ثمره نخست است که مهم‌ترین و اصلی‌ترین ثمره یاد مرگ است: به نفس اجازه جلوه‌گری نمی‌دهد. «وَ یُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ»، «و آتش حرص و آز را خاموش می‌کند». «وَ یُحَقِّرُ الدُّنْیَا»، «و دنیا را تحقیر می‌کند».
اینها حالت کسی است که یاد مرگ در وجودش تجسم یافته است. برای او طرز تلقی ما از زندگی مسخره است، زیرا می‌بیند ما همه تلاش‌مان برای هیچ و پوچ است. ما و رفتار ما در نزد او خنده‌دار و عجیب است. ظهورات روزانه هواها، غفلت‌ها، دنیا‌طلبی‌ها، حرص‌ها، ریاست‌طلبی‌ها، ثروت‌اندوزی‌ها، زدن‌ها، و خلاصه! همه رفتار ما در نظرش مسخره و بیهوده است. چرا چنین است؟ امام
علیه‌السلام به راز آن اشاره می‌فرمایند:
«وَ هُوَ مَعْنَى مَا قَالَ النَّبِیُّ صلی‌الله علیه وآله و سلم: فِکْرُ سَاعَه خَیْرٌ مِنْ عِبَادَه سَنَه»، «و این معنای کلام پیامبر خدا(ص) است: اندیشه یک ساعت بهتر از عبادت یک‌ساله است». یک ساعت تفکر درباره مرگ و حقیقت آن، اندیشه‌ای که همراه با تجسم مرگ در وجود است، بهتر است از عبادت یک‌ساله امثال ما. زیرا این تفکر همه وجود انسان را منقلب می‌کند، به‌گونه‌ای که به معنای حقیقی کلمه از آینده خود بیم دارد و به خدا پناهنده می‌شود و این اصل و مُخ عبادت است. کسی که به خدا پناه برد، خدا او را پناه می‌دهد. زیرا «وَ ذَلِکَ عِنْدَ مَا تَحُلُّ أَطْنَابَ خِیَامِ الدُّنْیَا وَ تَشُدُّهَا بِالْآخِرَه»، «آن تفکری است که همه ریسمان‌های خیمه‌ها دنیا را در قلب می‌کَند و ریسمان‌های خیمه‌های آخرت را محکم می‌کند.» یاد مرگ، دلبستگی‌های دنیوی را می‌زداید و اهداف اخروی جلوه‌گر می‌شود. «وَ لَا یَسْکُنُ نُزُولُ الرَّحْمَه عِنْدَ ذِکْرِ الْمَوْتِ بِهَذِهِ الصِّفَه»، «و در این حالت است که هنگام یاد مرگ، رحمت الهی پایانی ندارد». «وَ مَنْ لَا یَعْتَبِرُ بِالْمَوْتِ وَ قِلَّه حِیلَتِهِ وَ کَثْرَه عَجْزِهِ وَ طُولِ مُقَامِهِ فِی الْقَبْرِ وَ تَحَیُّرِهِ فِی الْقِیَامَه فَلَا خَیْرَ فِیهِ» اما اگر کسی چنین تذکر و تفکری نداشت «و از مرگ عبرت نگرفت و از بیچارگی و بسیاری ضعف خود، و زیادی اقامتش در قبر و شدت حیرت و سرگردانی‌اش در قیامت، اندیشه نکرد، هیچ خیری در او نیست». بنابراین معنای تفکر یک‌ساعت، عبرت‌گیری است، عبرتی که همه لذت‌های پوچ و حقیر دنیا را نزد ما نابود می‌کند. اگر چنین تفکری نباشد، خیری در ما نیست، اگرچه همه عمر در عبادت باشیم. امام علیه‌السلام در ادامه به کلام نورانی دیگری از رسول خدا(ص) استناد می‌کنند که ثمره اولیه یاد مرگ را در آن تبیین فرمودند: «قَالَ النَّبِیُّ صلی‌الله علیه و آله و سلم اذْکُرُوا هَادِمَ اللَّذَّاتِ»، «یاد کنید محوکننده لذت‌ها را». «قِیلَ: وَ مَا هُوَ یَا رَسُولَ الله؟ فَقَالَ صلی الله علیه و الله و سلم: الْمَوْتُ؛ فَمَا ذَکَرَهُ عَبْدٌ عَلَى الْحَقِیقَه فِی سَعَه اِلَا ضَاقَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ لَا فِی شِدَّه إِلَّا اتَّسَعَتْ عَلَیْهِ»، «عرض شد: آن چیست؟ فرمودند: مرگ؛ بنده‌ای که به حقیقت مرگ را ـ در حال وسعت زندگی ـ یاد کند، دنیا برای او تنگ شود، و اگر در شدت باشد، حالت وسعت برای او پیدا می‌شود.» زیرا در هر صورت زندگی دنیایی برای او پست و بی‌ارزش است. در نگاه او دنیا مقدمه و زمینه آخرت است که باید در آن تلاش و سختی‌های آن را تحمل کرد تا به آسایش ابدی رسید.
روایت ادامه دارد و ادامه آن را- اگر خدا بخواهد- در شماره بعد می‌خوانیم.

 


Page Generated in 0/0066 sec