printlogo


کد خبر: 139195تاریخ: 1394/3/9 00:00
در مذمت وارونه خواندن تاریخ

امیر استکی* : شاید هنگام گفت‌وگو با افراد مختلف، هنگامی که بحث به داشته‌ها و فرصت‌های زندگی می‌رسد، زیاد شنیده باشید که اگر فلان چیز را خریده بودم، امروز بسیار باارزش می‌بود و وضع من نیز بسیار بهتر از اکنون! افسوسی که عامل اصلی آن وضعیت حال حاضر جامعه است اما در بسیاری از این موارد و با تقریب قابل قبولی در همه این موارد تصمیم قدیمی فرد بر مبنای واقعیت‌های آن روز جامعه و شرایط خود فرد، تصمیم درستی بوده است ولی امروز و با نگاهی معکوس به آنچه گذشته است تبدیل به یک خطای بزرگ و عامل موجه‌کننده افسوس شده است. اینکه این افسوس و حسرت‌ها چرا به این اندازه در جامعه ما زیاد است و چرا معمولا در جامعه ما چشم‌اندازهای امروز ما از آینده همواره به چالش کشیده می‌شود، محل بحث ما نیست (اگرچه نکته‌ای است که در جای خود ارزش بحث و بررسی بیشتر را خواهد داشت). آنچه برای بحث پیش روی ما مهم است، اشاره‌ای بود که به بازخوانی وارونه تاریخ رفت. بازخوانی وارونه تاریخ، تفسیر گذشته بر مبنای پارامترهای امروزی و در سایه آمال و آرزوهای امروز و با عینک ایدئولوژی است. پارامترهایی که در زمان وقوع رویداد تاریخی به آن شکلی که امروز معنا دارند، معنا نداشته‌اند یا حتی اصولا مطرح نبوده‌اند. این روش نگاه به گذشته مبنای بسیاری کژفهمی‌ها و کژتابی‌هاست. کژتابی‌هایی که بر اثر تکرار زیاد کم‌کم به واقعیت‌های انکارناپذیر تاریخی تبدیل می‌شوند. بسیارند شخصیت‌هایی که در چنین نگاهی، ارجمند یا بی‌ارج می‌شوند، پاس داشته می‌شوند یا به عمد به محاق فراموشی می‌روند.  همانگونه که بسیاری از مردم در نگاه وارونه خود به گذشته موارد زیادی برای افسوس خوردن می‌یابند، در حافظه مشترک تاریخی مردم نیز اینچنین افسوس‌ها یا شادی‌های در واقع نابجایی، بسیار به چشم می‌خورد. کافی است پارامتر امروزه مثبتی در یک کاراکتر تاریخی وجود داشته باشد، تا آن کاراکتر در بازخوانی معکوس فوق‌الذکر و در یک بازنمایی امروزی به چیزی کاملا متفاوت از آنچه بود، تبدیل شود. مثال بسیار متداول آن «کورش» پادشاه هخامنشی است که از یک پادشاه مالک جان و مال و ناموس به یک حکیم لیبرال- دموکرات بازنماییده شده است. گفتنی است هرچه کاراکتر تاریخی مربوط به گذشته‌های دورتر باشد، امکان چنین بازنمایی‌هایی بیشتر است.  اما مطلوب ما در این نوشتار صرفا مطرح کردن وجود چنین رویکرد تاریخی‌ای نیست. بلکه قصد داریم از رهگذر توجه به آن اشاراتی به تاریخ نه‌چندان دور خود کنیم. این روزها زیاد می‌شنویم که از خاطره جمعی مشترک و روشن ملت در جریان ملی شدن نفت و از روایتی از آن برای وجهه‌بخشی به بعضی شخصیت‌های سیاسی درگیر در مذاکرات هسته‌ای استفاده می‌شود. اصرار زیادی وجود دارد که دستاوردهای تیم مذاکره‌کننده با حاصل کار مصدق و همراهانش در جریان ملی شدن نفت مقایسه شود. در این میان 2 نکته قابل ذکر است؛ اول اینکه آیا مصدق در واقع آن چیزی که امروز معرفی می‌شود، بوده است؟ یک سیاستمدار کارکشته لیبرال- دموکرات؟ و دوم اینکه آیا شخصیت محوری مورد تاکید در پروپاگاندای رسانه‌های دولتی در مذاکرات هسته‌ای، اصولا دستاورد منحصر به فرد و قابل قیاس با دستاورد مصدق در دادگاه‌های حقوقی با انگلستان را دارد؟ مصدق سیاستمدار موفقی نبود هر چند موفقیت بزرگی را در احقاق حق ملت در برابر انگلستان کسب کرد. حساب نکته مثبت پیروزی در دادگاه لاهه را باید از شکست ملی شدن نفت جدا کرد و در تحلیل پیرامون مصدق و عملکردش نباید با تکیه بر آن نکته مثبت به برساختن تصویری خلاف واقع از مصدق دست زد؛ تصویر رایجی که او را شخصیت سیاسی بدون اشتباه و- در یک نوستالژی منفعلانه- قربانی دولت‌های مستکبر آن روزگار نشان می‌دهد. مصدق با توجه به واقعیات آن روز کارنامه‌ای قابل دفاع در بسیاری جهات ندارد من‌جمله در زمینه دموکراسی. مصدق شخصیتی معتقد به نخبه‌گرایی در سیاست و از نظر فلسفه سیاسی، محافظه‌کار بود. محافظه‌کاری که هیچ‌گاه اجازه سرنگونی نظام شاهنشاهی را نداد و با امضایی که پشت قرآن زد تضمین کرد به دنبال براندازی نظام شاهنشاهی نیست و این نه از روی وفاداری به شاه بلکه از روی ملاحظات سیاسی محافظه‌کارانه‌ای بود که حتی بعد از شکست و در جریان محاکمه دولتش در دادگاه اجازه دفاع از مرحوم فاطمی را نداد. کسی که به خاطر عملکرد ضدسلطنتش در فاصله بین 2 کودتای 25 و 28 مرداد به اعدام محکوم شد.
مصدق شخصیتی دموکرات نیز نبود،
چرا که با وجود به قدرت رسیدن از کانال مجلس و حمایت‌های توده مردم با برگزار نکردن انتخابات در حوزه‌هایی که امکان رأی‌آوری مخالفانش زیاد بود و در نهایت با انحلال مجلس، بزرگ‌ترین اشتباه سیاسی‌اش را مرتکب شد و به بهای پایان دراماتیک و خداحافظی قهرمانانه، خون‌های ریخته‌شده پای ملی شدن نفت را پایمال کرد ولی گذشته از همه اینها کارنامه مصدق تا میانه راه ملی شدن نفت مثبت و قابل تقدیر است و اشاراتی که رفت برای روشن کردن قدرت بازنمایی معکوس در قلب واقعیت‌هاست. لذا هنوز وی به‌عنوان نماینده پیروز ایران در مصاف دیپلماتیک با انگلستان قابل تقدیر و احترام است، احترامی که نافی نقدهای وارد بر عملکرد او در تحلیل نهایی نیست.
اما آیا امروز پیروزی از آن نوع که مصدق به دست آورد، در مصاف دیپلماتیک مذاکرات هسته‌ای نمایان است؟
این پرسشی است که به‌رغم همه تردیدهای قوی، هنوز برای پاسخ به آن زود است.
*کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی


Page Generated in 0/0069 sec