printlogo


کد خبر: 139821تاریخ: 1394/3/21 00:00
آب خوردن از کوزه کدخدا

ابوذر خوش‌بیان: «تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط‌زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود». این بخشی از سخنانی بود که حسن روحانی در دهمین دوره اعطای جایزه ملی محیط‌زیست بیان داشت. این جملات با هر نیتی که بیان ‌شده باشد حکایت از داستانی عجیب دارد. واقعاً چه می‌شود که رئیس‌جمهور یک کشور «آب خوردن» مردم مملکت خود را به مسائل بیرون از کشور گره می‌زند؟! این جمله برون داد یک دستگاه محاسباتی است که فرد با توجه به تجزیه ‌و تحلیل‌های خاصی به این نتیجه رسیده است.
اول: اگر محاسبات ما وضعیت کنونی دنیا را یک دهکده جهانی بداند و این را قبول کند که هر دهکده‌ای یک کدخدا دارد آن‌وقت نتیجه می‌گیرد که برای داشتن بعضی چیزها باید دم کدخدا را ببیند، باید حواسش باشد خدایی نکرده کدخدا از او ناراضی نشود. حتی اگر پسرش را فلک کرد، خانه‌اش را ویران کرد و هر بلای دیگری سرش آورد باز هم بالاخره کدخداست دیگر! این دیدگاه به جهان، باعث می‌شود از خواسته‌ها، نیاز و رفاه خانواده خود برای تأمین خواسته‌های نامشروع کدخدا بگذرد و حتی برای آب خوردن نیز منتظر اجازه او باشد. در جهان امروز آنهایی که خود را کدخدا می‌خوانند، از اینکه ما این دیدگاه را داشته باشیم، بسیار استقبال می‌کنند.
دوم: اگر ما در محاسباتمان به این نتیجه برسیم که سیستم کدخدامنشانه سال‌هاست که دیگر قابل‌پذیرش نیست و بی‌عدالتی در آن موج می‌زند؛ به سمتی می‌رویم که نقشه راه آینده کشورمان را طوری طراحی کنیم که لازم نباشد منت مدعیان کدخدایی جهان را بکشیم. این نوع دیدگاه به جهان چیزی است که باعث وحشت کشورهای قلدر جهان شده و سعی دارند با فشار بر کشورهایی که این نوع دیدگاه را دارند مابقی کشورها را از رسیدن به این محاسبات برحذر دارند. این سیستم محاسباتی نتیجه‌اش استقلال کشورها و لازمه آن توجه به ظرفیت‌های درونی هر کشور است.
سوم: توجه به ظرفیت‌های درونی کشور باعث ایجاد اقتداری پایدار و بلندمدت می‌شود که به آن اقتدار درون‌زا می‌گویند. ریشه‌های اقتدار درونی یک کشور را می‌توان در مؤلفه‌های درونی آن ملت بررسی کرد. مؤلفه‌هایی چون فرهنگ، سیاست، اقتصاد و تولید، همبستگی اجتماعی، علم و فناوری و.... از این‌رو کشورهای دنیا سعی می‌کنند برای این مؤلفه‌ها برنامه‌ریزی کرده تا بهره لازم از هرکدام را برای رسیدن به اقتدار در جامعه جهانی ببرند. از طرفی کشورهای متخاصم و استعمارگر به دنبال تضعیف این مؤلفه‌ها در کشورهای مستقل جهان هستند تا از به قدرت رسیدن آنها و استقلالشان جلوگیری کنند. این اندیشه که اگر درختی تنومند از داخل پوسیده باشد با بادی ضعیف نیز خواهد شکست و این درخت برای سرپا ماندن نیاز به تکیه‌گاهی از بیرون  دارد، راهبرد اصلی آنها در این ماجراست.
چهارم: اهمیت دادن به فرهنگ کشور و توجه به عناصر فرهنگی انقلابی و تقویت فرهنگ جهاد، ایثار، تلاش و کوشش بویژه در نسل جوان، یکی از راه‌های تقویت اقتدار درون‌زاست. شاید دلیل تهاجم همه‌جانبه فرهنگی غرب نسبت به فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی ما نیز همین نقشی که فرهنگ هر کشور در اقتدار آن کشور دارد باشد. به‌گونه‌ای که در سال‌های اخیر این هجمه‌ها بسیار شدید شده و با استفاده از پیشرفته‌ترین امکانات صورت می‌گیرد.
در کنار فرهنگ باید به مساله اقتصاد و تولید، توجه ویژه‌ای داشت. نگاه درونی به ما می‌گوید که باید از تمام ظرفیت‌های داخلی، از نیروی انسانی جوان و خلاق و بااستعداد، از ذخایر و منابع طبیعی و خدادادی، از تجربه‌های موفق گذشته و... در راستای تقویت اقتصادی بهره ببریم. قبل از آنکه امیدمان به خارج از مرزها باشد و چشم‌مان در انتظار دستان بیگانگان، امیدمان به جوان‌های همین مرزوبوم و چشم‌مان به دستان توانای کارگران و متخصصان داخلی باشد.
اگر پایه و اساس اقتصاد یک کشور بر خارج از مرزها شکل‌گرفته باشد، آن اقتصاد بسیار ضعیف و شکننده و بسیار تحت تأثیر بیگانگان و قدرت‌های استعمارگر خواهد بود. این مساله باعث وابستگی کشور به بیرون از مرزها می‌شود در این صورت است که باید دم کدخدا را دید و هوایش را داشت. این مساله در بلندمدت باعث سستی و رخوت در سیاست خارجی کشورها می‌شود، یعنی همان چیزی که امروزه در رفتار بسیاری از کشورهای جهان شاهد آن هستیم اما اگر پایه و اساس اقتصاد کشور بر داخل مرزها بنا نهاده شده باشد، به دولت و ملت آن کشور اجازه می‌دهد استقلال و اقتدار خود را حفظ و در معادلات سیاسی نقش خاص خود را ایفا کند. دوری از خام‌فروشی، کاهش بروکراسی اداری در روند تولید، ایجاد مشاغل دانش‌بنیان، دستیابی به فناوری‌های نوین، ارتباط مناسب میان صنعت و دانشگاه، اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و... مسائلی است که می‌توان اقتصاد کشور را در داخل تقویت کرد سپس با یک اقتصاد قوی به سراغ تعامل و برقراری ارتباط با اقتصاد بین‌الملل رفت.
در غیر این صورت اگر اقتصاد داخل ضعیف باشد، تعامل با اقتصاد جهانی بیش از آنکه به کمک شرایط داخل بیاید، باعث وابستگی بیشتر می‌شود، زیرا در دنیای کنونی هیچ کشوری برای دیگری دلسوزی نخواهد کرد و ازخودگذشتگی در اقتصاد جهانی فعلی هیچ جایگاهی ندارد.
از سوی دیگر مساله همبستگی اجتماعی، همدلی و همزبانی میان ملت و دولت یک جامعه از عوامل مهم برقراری اقتدار درون‌زاست. اهمیت این مساله را می‌توان در اقدامات کشورهای متخاصم برای ایجاد اختلاف میان مردم و مسؤولان و القای حس بی‌اعتمادی و ناامیدی در جامعه دید. آشوب‌های برنامه‌ریزی‌شده پس از انتخابات 1388 نمونه بارزی از دخالت بیگانگان در از بین بردن همبستگی اجتماعی مردم ایران عزیز بود که دشمنان را برای انجام تحریم‌ها و ایجاد فشار بیشتر ترغیب کرد. نامگذاری امسال نشانی از اهمیت این مساله دارد و مسؤولان و مردم باید به سمتی حرکت کنند که بتوان از این عنصر به نحو احسن برای افزایش اقتدار درونی ایران اسلامی
استفاده کرد.
پنجم: در ماجرای اقتدار درون‌زا مؤلفه‌های مختلفی دخیل هستند. از عوامل مادی گرفته تا عوامل معنوی که بسیار اثرگذار هستند و هرکدام اهمیت خاصی دارند که خود یک بحث مفصل را می‌طلبد اما به‌طورکلی باید دانست کشورهای متخاصم و بیگانه سعی می‌کنند با اختلال در سیستم محاسباتی مسؤولان کشورهای مستقل، اهمیت اقتدار درون‌زا را کم جلوه داده و توجه آنها را به سمت بیرون از مرزها منحرف کنند. لیکن باید توجه داشت اقتدار برون‌زا بسیار وابسته به قدرت درونی هر کشور است. اگر یک کشور از ظرفیت‌های درونی خود به نحو احسن استفاده نکند و به مساله اقتدار درون‌زا اهمیت ندهد، نمی‌تواند از تمام ظرفیت‌هایی که در خارج از مرزها قرارگرفته است آن‌طور که می‌خواهد بهره ببرد و همیشه باید چشم‌انتظار التفات و توجه کدخدا باشد. همان خطری که مقام معظم رهبری بارها به آن گوشزد کرده‌اند: «من آن روز اینجا به مجموعه‌‌ دست‌‌اندرکاران، مجریان و کارگزاران کشور گفتم،  هدف اساسى دشمن این است که در دستگاه محاسباتى ما اختلال ایجاد بکند. دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از داده‌‌هاى درست، خروجى‌‌هاى غلط به‌‌دست خواهد آورد یعنى تجربه‌‌ها هم دیگر به درد او نخواهد خورد. وقتى دستگاه محاسباتى خوب کار نکرد، درست کار نکرد و محاسبه درست انجام نگرفت، تجربه‌‌ها هم دیگر به کار نمى‌‌آید». (1/5/93)
در پایان با توجه به سخنان برخی مسؤولان کشور و تأکید چندباره آنها در باب اینکه باید تحریم‌ها برداشته شود تا تمام مشکلات کشور برطرف شود(!) این پرسش مطرح می‌شود که آیا دستگاه محاسباتی این مسؤولان دچار اختلال شده است و از ورودی‌های صحیحی که در جامعه وجود دارد به نتایج غلط دست پیدا می‌کنند؟! آیا وقت آن نرسیده است که این افراد در اجزای دستگاه محاسباتی خود تجدیدنظر کنند؟!

 


Page Generated in 0/0064 sec