printlogo


کد خبر: 139955تاریخ: 1394/3/23 00:00
نگاهی به آثاری همنوا با دقایق بی‌قراری در سینمای ایران

بودند آثار بسیاری که به بهانه فرازی عاشقانه، فرودی مضحکانه یافته‌اند و به دلیل درک نادرست سازنده خود از مفهوم اثری سینمایی، معنای روایت را در چنگ‌اندازی به سیم‌های گیتار و فضایی ساده انگارانه از جوانی و تقلید فیلم‌های سطحی دستمالی شده دانستند که خیلی زود هم از حافظه ردیابی سینمامداران خارج شدند اما در این سینما هستند فیلم‌هایی که از گذر سال‌ها همچنان زنده و ماندگار مانده و هنوز هم می‌توان رجوعی دوباره به تماشایشان داشت که حال به بهانه فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» که خود نمونه‌ای از این احوال شیرین است، مروری اجمالی به فیلم‌های عاشقانه و ماندگار سینمای ایران می‌کنیم.
چیزهایی هست که نمی‌دانی
فیلم «چیزهایی هست که نمی‌دانی» داستان تنهایی راننده آژانسی با نام علی است که روزی می‌خواسته دنیا را با تفکری انسانی تغییر دهد اما در سایه جهانی مغایر با انگاره عشق رو به انزوایی ناخواسته می‌دارد. این فیلم درباره بسیاری از چیزهایی است که ما می‌دانیم و فراموش کرده‌ایم. برای علی اما کم‌ کم نسیم معجزه با حضور رویا از راه می‌رسد و این معجزه عشق، او را از غار تنهایی‌اش بیرون کشیده و حس نظاره به آینده‌ای متفاوت از همگرایی را برایش می‌گشاید.
شب‌های روشن
فیلمی برداشت شده از داستان «شب‌های سپید» داستایوفسکی که به شکل ماهرانه‌ای توسط سعید عقیقی ایرانیزه شده و تبدیل به روایتی شاعرانه از زیستن مردی شده که استاد ادبیات بوده و اما با عشق میانه‌ای ندارد تا اینکه پرسه‌هایی عاشقانه، نفسی دوباره برایش به ارمغان می‌آورد که نوعی خویشتن‌یابی محسوب می‌شود تا با این احوال جدید، جرأت رسیدن یافته و در پیمایشی دلنشین، داشته‌های معرفتی به شمایلی کارکردی در زندگی درآید. فیلمی که به خوبی به ترکیب شعر و تصویر درآمده و از حافظ و سعدی و عطار در جهت خلق رویایی بیدار برای مخاطب استفاده می‌کند.
تنها دوبار زندگی می‌کنیم
نام فیلم تامل‌برانگیز است، چرا که از سویی نشان از روایتی پیچیده از جهان مرگ و زندگی راننده‌ای با نام سیامک می‌دهد که تصمیم گرفته به بهانه گمگشتگی به زندگی‌اش پایان دهد و از طرفی به دنیایی دوباره از نو شدن اشاره می‌کند، همان آفتابی روشنی یافته از عشق که فرصتی دوباره برای زندگی به سیمای وجودش داده و راهی دوباره از جاده آرامش را برایش می‌گشاید.
پله آخر
فیلم «پله آخر» تناقض بی‌شمار احوال است. نقض شوم زمانه غمگساری که دشنه زمانه، کمر به نابودی آرزوهایش می‌نهد تا هرچه هم محاسبه‌گر جزئی‌ترین اندازه‌ها باشی، پاشنه سقوطت را به لحظه‌ای مهیا کند. فیلمی که شیطنت نهفته در ترنم رهانیدگی‌اش، کنتراستی عجیب با پدیده‌های زمینی و روابط رنگ به رنگ آن دارد. داستانی از مردی که می‌خواهد در دنیایی دوباره از عاشقانه‌ها به سراغ خاطراتی دورافتاده باشد.


Page Generated in 0/0127 sec