شهادت عاملان اعدام انقلابی «حسنعلی منصور» (1344ش)
پس از حادثه فیضیه و قیام خونین 15 خرداد 1342، عدهای از متدینان و چهرههای موجه بازار تهران به این نتیجه رسیدند که مبارزه سیاسی با رژیم شاه بیفایده است و باید فکری برای براندازی آن کرد و تنها راه آن نیز اقدام مسلحانه علیه رژیم و عناصر اصلی آن است. لذا تعدادی از این افراد شامل حاجصادق امانی، حاجمهدی عراقی، حبیبالله عسکراولادی، عباس مدرسیفرد، احمد شهاب، صادق اسلامی و سیداسدالله لاجوردی و... دست به ترکیب و تلفیق 6 هیات مذهبی مهم و دارای گرایش سیاسی از میان هیاتهای عزاداری سنتی تهران زدند که نتیجه آن، پدید آمدن سازمان یا گروه «هیاتهای مؤتلفه اسلامی» با مشی مسلحانه بود. اکثر اعضای این هیاتها از مقلدان حضرت امام خمینی(ره) و وجه مشترک آنان، پذیرش اسلام به عنوان یک ایدلوژی سیاسی و رهبری و مرجعیت امام خمینی(ره) بود. پس از مدتی جمعیت مؤتلفه اسلامی، قصد آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی را داشتند که در ابتدا امام آنها را نهی کردند. تا اینکه حضرت امام به ترکیه تبعید شدند و یاران مؤتلفه، پس از کسب اجازه از آیتالله مرتضی مطهری و اذن آیتاللهالعظمی سیدمحمدهادی میلانی، تصمیم به ترور انقلابی حسنعلی منصور، نخستوزیر سرسپرده شاه گرفتند. حسنعلی منصور کسی بود که برای تصویب و اجرای قانون ننگین کاپیتولاسیون تلاش زیادی از خود نشان داد و فریاد حقخواهی امام خمینی(ره) در اعتراض به این قانون را با تبعید آن حضرت به ترکیه پاسخ گفت. با اعدام انقلابی منصور در اول بهمن 1343، شهید محمد بخارایی، عامل اعدام منصور به دست مأموران ساواک افتاد و سپس دیگر یارانش نیز دستگیر شدند. پس از مدتی، رژیم پهلوی در یک دادگاه فرمایشی اعضای این گروه را به اعدام و زندان طولانیمدت محکوم کرد به طوری که برخی از آنان تا پیروزی انقلاب اسلامی در زندان ماندند و در بین زندانیان سیاسی به قتله (کشندگان) منصور معروف بودند. شهید صادق امانی در دادگاه دلاورانه از خود و راهی که در پیش گرفته بود دفاع کرد و با اشاره به حوادث خونین 15 خرداد 42 گفت: ما با بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این مساله از لوله تفنگ میتواند خارج شود. سرانجام در سحرگاه 26 خرداد 1344 ش، حاج صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد و رضا صفارهرندی این 4 فرزند شجاع و برومند اسلام، در راه پاسداری از ارزشهای متعالی اسلام و در مسیر پربرکت نهضت امام خمینی(ره) جهت برپایی حکومت اسلامی در ایران، عاشقانه شربت شهادت نوشیدند و به لقاءالله نائل آمدند.
رحلت عالم فرزانه «ملاحسینقلی همدانی» استاد بزرگ اخلاق
(1311 ق)
آخوند ملاحسینقلی همدانی عارف والاقدر، فقیه و حکیم فرزانه و از بزرگترین استادان عرفان و اخلاق، در سال 1239 قمری در روستای «شوند» در «جزین» همدان متولد شد. از استادان وی میتوان به شیخ عبدالحسین تهرانی (شیخ العراقین)، شیخ مرتضی انصاری و آقاسیدعلی شوشتری و از شاگردان دانشمند او میتوان به شیخ محمد بهاری، سیداحمد کربلایی، شیخ موسی شراره، سیدمهدی حکیم، میرزاجواد آقاملکیتبریزی و سیدجمالالدین اسدآبادی اشاره کرد. به گفته استاد شهید مطهری، حوزه تعلیم و تربیت آخوند همدانی، بیشتر حوزه تربیت بود تا تعلیم. مدفن این سالک راه حق در کربلا واقع شده است.
آغاز سلطنت رسمی«احمدشاه» آخرین پادشاه قاجار(1332 ق)
پس از محمدعلی شاه قاجار، پسرش احمدشاه در 27 جمادیالثانی 1327ق در
12 سالگی به پادشاهی برگزیده شد. چون احمدشاه کودکی بیش نبود، کارها به دست هیات مدیرهای افتاد که زمام امور را تا تشکیل مجلس تازه، در کف خود گرفت. در این میان ابوالقاسمخان ملقب به ناصرالملک، نیابت سلطنت یافت و تا شعبان 1332 ق در این مقام بود و از آن پس، چون احمدشاه به سن قانونی رسیده بود، به طور رسمی، پادشاه ایران شد.