در پی انتشار «گزارش وارده»ای با عنوان «واقعیتهای پالایشگاه مثلاً خصوصی سیراف» وزارت نفت جوابیهای ارسال کرده که متن کامل آن منتشر میشود؛ در ادامه پاسخ نویسنده گزارش به این جوابیه را خواهید خواند:
روزنامه «وطنامروز» در تاریخ 20 خرداد 1394 در صفحه 5 گزارشی در مورد طرح پالایشگاهی سیراف منتشر کرد که بر خلاف انتظار به جای استقبال از طرح و حمایت از آن در راستای اقتصاد مقاومتی، به طرز غیرمسؤولانه به طرح ادعاهای نادرست و غیرواقعی پیرامون طرح پرداخته و سعی در به حاشیه راندن این طرح عظیم ملی دارد. این گزارش در بخشهایی به اهمیت و ضرورت اجرای این طرح به لحاظ برنامهریزی برای پالایش میعانات گازی حاصل از فازهای آتی پارس جنوبی، پرهیز از تشدید خامفروشی میعانات گازی و در نهایت ارائه مدل جدیدی از «سرمایهگذاری مشارکتی بخش خصوصی» در صنعت نفت اذعان دارد اما در عین حال تلاش دارد به سیاق روندی که روزنامه مزبور از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم در پیش گرفته، اجرای آن را با طرح مسائلی حاشیهای مانند نمایش تبلیغاتی وزارت نفت با عدم اعتقاد وزیر نفت به اجرای طرحهای پالایشگاهی، همچنین تلاش برای جذب سرمایههای بخش خصوصی و نهایتا خالی نبودن کارنامه وزارت نفت در زمینه «جلوگیری از خامفروشی»، کمارزش کرده و اهمیت آن را لوث نماید. در حالی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و فعالان صنعت انرژی این طرح از جمله طرحهای ماندگار صنعت نفت کشور و بسترساز روندی جدید در این صنعت با محوریت بخش خصوصی به شمار رفته و در تحلیلی دیگر در زمره اقتصادیترین طرحهای انرژی دنیا محسوب میشود مروری گذرا بر ویژگیهای منحصر به فرد این طرح بزرگ، اهمیت و ضرورت حمایت از آن و تقویت سیاست پایان دادن به خامفروشی منابع انرژی را که مورد تاکید مقام معظم رهبری و اسناد کلان توسعهای کشور و در راستای اقتصاد مقاومتی است، نشان میدهد. طولانی شدن فرآیند انتخاب سرمایهگذاران که الزاما باید از بخشهای غیردولتی صورت میگرفت به لحاظ بزرگی طرح و بیسابقه بودن سطح مشارکت، طبیعی به نظر میرسد. از سوی دیگر قرار است این طرح در سختترین شرایطی اجرا شود که اقتصاد کشور و صنعت نفت (یعنی شرایط تحریمی) درگیر آن است. بنابراین در نظر گرفتن همه جوانب برای اجرای موفق طرح و جلوگیری از توقف یا شکست آن در مسؤولیت وزارت نفت قرار داشته و دارد. در عین حال باید اشاره کرد که از زمان فراخوان عمومی، طرح پالایشی سیراف با استقبال بیسابقه شرکتهای خصوصی و غیردولتی مواجه شد و برخلاف ادعای گزارش مذکور
35 شرکت / مشارکت برای سرمایهگذاری در این پروژه اعلام آمادگی نمودند که از میان آنها در نهایت 8 شرکت به عنوان سرمایهگذار طرح انتخاب شدند. لذا ادعای عدم استقبال بخش خصوصی از حضور در این پروژه منطبق بر واقعیت نیست. جهت اطلاع نویسنده و گردانندگان روزنامه «وطن امروز» این نکته مورد تأکید است که تعهد عرضه حداقل
35 درصد از سهام شرکت در فرابورس - برخلاف ادعای گزارش مذکور - از ابتدا در فرآیند انتخاب گنجانده شده بود. از سوی دیگر ترکیب شرکتهای حاضر در طرح و حضور شرکتهای مربوط به سازمانهای مختلف بازنشستگی و تأمین اجتماعی و فرهنگیان متناسب با شرایط اقتصادی کشور، توان واقعی بخش خصوصی کشور برای مشارکت در طرحهای اقتصادی کلان از این دست و در راستای رعایت عدالت اجتماعی و استفاده از سرمایههای بزرگ و کوچک مردمی در این طرح میباشد که باعث تبدیل آن به نمونه موفق از پیادهسازی سیاست راهبری اقتصاد مقاومتی مورد تأکید مقام معظم رهبری خواهد بود. در این رابطه تأکید میشود که کیفیت حضور بخش خصوصی در صنعت نفت و معضل خصولتیها در این صنعت همواره دغدغه وزارت نفت و شخص وزیر نفت بوده است اما در این راستا شرایط خاص کشور و مصالح ملی در سیاستگذاریها باید مدنظر قرار گیرد.
گزارش مزبور در ادامه با مطرح کردن مسائلی نظیر مدیریت این طرح در شرایطی که طرح پالایشگاهی سیراف هنوز در ابتدای راه است، سعی در به حاشیه راندن آن دارد و در انتها با توسل به تمسخر، به مسأله تولیدات آن پرداخته و نتیجهگیری میکند که محصولات این طرح بهخصوص نفتا و گازوئیل صرفه اقتصادی ندارد و نهتنها در داخل کشور بلکه در افغانستان نیز نمیتوان آن را مصرف کرد. این طرح با آسیبشناسی از سرمایهگذاریهای سابق در خصوص پالایشگاههای میعانات گازی به صورت منعطف و با هدف شیرینسازی میعانات گازی و فروش آن، تفکیک میعانات گازی و فروش محصولات میانی، تفکیک میعانات و تصفیه نفتا و نفت سفید و گاز مایع، تفکیک میعانات گازی و نصب دستگاههای تصفیه نفتا و ایزومریزاسیون و تبدیل کاتالیستی و تولید بنزین در چند مرحله انجام خواهد شد. مرحلهای بودن پروژه، ویژگی مهم طرح است که سبب شده است سرمایهگذار داخلی توان اجرای آن را داشته باشد و از سوی دیگر امکان توسعه طرح را با جایگزینهای مختلف فراهم میسازد، از جمله تولید نفتگاز بسیار کمگوگرد و مواد پتروشیمی و بنزین در آینده امکانپذیر است. در حالی که اگر از همان ابتدا تعریف میشد، به دلیل عدم تأمین مالی اجرای آن با مشکل مواجه میگردید. از سوی دیگر باید توجه داشت که محصولات این طرح قرار است 3 سال آینده به بازار عرضه شود و بنابراین برنامهریزی برای محصولات باید با در نظر گرفتن شرایط بازار آینده و نه بازار فعلی صورت گیرد. وزارت نفت اعتقاد راسخی به تعریف پروژههای سودآور از جمله پالایشگاه دارد. تعریف یک پروژه پالایشگاهی سودآور کار سادهای نیست بلکه نیاز به تلاش گسترده علمی و فنی دارد در غیر این صورت منجر به تعریف پروژهای میشود که مواد خام را به مواد کمارزشتر تبدیل و در عمل بدتر از خامفروشی خواهد بود زیرا علاوه بر هدر دادن ماده خام، سرمایه انسانی و مادی را نیز به هدر میدهد. با توجه به معیارهای انتخاب سرمایهگذاران این پروژه که با توجه به بررسی دقیق از بین برترینها در این حوزه انتخاب شدهاند، باید گفت سرمایهگذاران این طرح بیش از هر شخص دیگر میتوانند در مورد کارآیی، اثربخشی و اجرایی بودن و سودآوری آن، اظهارنظر کنند و آنقدر عاقل هستند که سرمایه خود را هدر ندهند. در پایان شایان ذکر است که شبیه طرح سیراف در بعضی از کشورهای منطقه و سایر نقاط جهان اجرا شده است و حتی یکی از کشورها با خرید میعانات گازی از ایران، 2 واحد مشابه طرح سیراف را اجرا نموده که سالهاست در حال بهرهبرداری است. وزارت نفت انتظار دارد اجرای این طرح ملی که منافع آن همه مردم را در بر میگیرد، پشتیبانی شود.
پاسخ نویسنده گزارش؛ اجرای سیاست
«راه بنداز و جا بنداز»
خامفروشی نفت و فرآوردههای نفتی مفهومی است که انتظار میرود وزارت نفت بهعنوان متولی این ثروت خدادادی ملی آشنایی کافی تا سرحد دور شدن عملی از این پدیده اقتصادی را داشته باشد. نفتا بدون واسطه از نفت خام (یا میعانات گازی) تولید میشود و بهعنوان مادر زنجیره طویلی از محصولات شیمیایی، پتروشیمیایی و دارویی به حساب میآید. در حالیکه کشورهای توسعهیافته و حتی در حال توسعه دنیا مانند آلمان و سنگاپور محصولات باارزش در انتهای این زنجیره را انتخاب و با تولید آن به ارزش افزوده بالایی دست مییابند، برخی مسؤولان محترم در وزارت نفت ایران همچنان طرحی را که میعانات گازی را به نفتا تبدیل میکند، «نماد بارز جلوگیری از خامفروشی در صنعت نفت» میدانند و معتقدند طرح پالایشی سیراف «در زمره اقتصادیترین طرحهای انرژی دنیا محسوب میشود». این در حالی است که فروش نفتا و گازمایع (LPG) خود خامفروشی محض به حساب میآید. «مشکلات اقتصادی حال حاضر کشور»، «اقتصاد مقاومتی» و «تاکید مقام معظم رهبری بر پرهیز از خامفروشی» که امروزه دستمایه بسیاری از سیاستگذاریهای کارشناسی و غیرکارشناسی ما قرار میگیرد، ایجاب میکند که به جای استفاده ابزاری از آنها به ارائه طرحهای عمیق کارشناسی که نظر اکثریت عقلا و اندیشمندان آن حوزه را در بر گرفته باشد، بپردازیم. تجربه
«راه میاندازیم، جا میافتد» تجربه قدیمی و تلخی است که باید مورد عبرت مسؤولان سیاستگذاری صنعت کشور قرار گیرد. توسعه صنایع بالادستی پتروشیمی در دورهای از تاریخ کشور با استدلال مسؤولان مربوطه مبنی بر اینکه ما صنایع بالادست را راه میاندازیم و صنعت پاییندست (صنایع تکمیلی پتروشیمی) خودشان توسط بخش خصوصی راه میافتند، منجر شده است که امروزه به خامفروشی شدید در محصولات پتروشیمی گرفتار شویم. استدلالات مکرر مسؤولان طرح پالایشی سیراف در وزارت نفت مبنی بر اینکه تولید نفتا در این طرح موجب شکوفایی صنعت پتروشیمی میشود یا اینکه برنامه بعدی وزارت نفت، تولید بنزین و محصولات پتروشیمی است نشان میدهد که در طراحی فعلی، پیشبینی دقیقی برای آینده طرح و محصولاتش صورت نگرفته و طرح از پختگی لازم برخوردار نیست. در کدام کشور دنیا از روش ساخت پالایشگاه و تولید محصولات به روش مرحلهای استفاده میشود؟ در مرحله اول شیرینسازی میعانات گازی و فروش آن در مرحله دوم تفکیک میعانات گازی به محصولات میانی و فروش آنها برنامه وزارت نفت است. در مرحله سوم همان محصولات میانی با اعمال شیرینسازی به فروش میرسند و اخیرا گفته میشود در مراحل بعدی که هنوز اطلاعات دقیقی از آنها توسط وزارت نفت اعلام نشده است تولید بنزین یا محصولات پتروشیمی از محصولات میانی طراحی خواهد شد.
با این حساب پاسخ صریح وزارت نفت درباره آینده زنجیره ارزش طرح سیراف این است که بعدا تصمیمگیری میشود و درباره شیرینسازی گازوئیل هم میگویند در طرحهای توسعه توسط خود شرکتهای خصوصی تکمیل میشود. این مؤید همان سیاست اشتباه «راه بنداز و جا بنداز» است و جالب اینکه در این طرح خاص به صورت ویژه امکانناپذیر است زیرا وزارت نفت فقط برای 12 سال تعهد خوراک -آن هم از زمان عقد قرارداد- به آنها داده است. با احتساب 4 سال بهعنوان طول دوره ساخت (با دید خوشبینانه)، تنها 8 سال برای این شرکتها باقی میماند. آیا 8 سال برای جمعآوری سرمایه (حاصل از فروش محصولات پالایشی)، ساخت، راهاندازی و سوددهی یک واحد پتروشیمی یا یک واحد بنزینسازی کافی است؟
در حالیکه دنیا به دلایلی همچون توجیه اقتصادی بالاتر به سمت احداث «پتروپالایشگاه» حرکت کرده است، کشور ایران هنوز یک نمونه از این فناوری را در زمین نفتخیز خود مشاهده نکرده است. پتروپالایشگاه به معنای آن نیست که یک پالایشگاه و بعد از آن یک پتروشیمی در کنار هم احداث شوند (مشاهده تجربههای گذشته در اراک، اصفهان و تبریز) بلکه پتروپالایشگاه زمانی اتفاق میافتد که طراحی، بدهبستانهای خوراک و محصول، زمین مورد نظر، یوتیلیتی و ترجیحا سرمایهگذاری از ابتدا به صورت مشترک اتفاق بیفتد. از آنجا که نفتا و گازمایع (معادل 63 درصد از محصولات پالایشگاه سیراف) اصلیترین خوراک پتروشیمیهای مایع به حساب میآیند، طرح سیراف بهترین فرصتی است که دولت میتواند با تنظیمگری و سیاستگذاری خود به سمت آن حرکت کند. ایران تا سال گذشته همان گاز طبیعی که به مبلغ 48 سنت (به ازای
متر مکعب) به کشور ترکیه صادر میکرد را به مبلغ 3 سنت در اختیار پتروشیمیهای خصوصی قرار میداد و آنها یک محصول بالادستی به نام متانول را تقریبا با قیمتی معادل همان 48 سنت تولید و صادر میکردند. بنابراین اختلاف این رقم یعنی مبلغ 45 سنت، زیان محرز دولت ایران و سود هنگفت برخی سرمایهداران صاحب پتروشیمی بود. با این حساب «وطن امروز» خطاب به مدیریت برنامهریزی تلفیقی شرکت پالایش و پخش و همچنین مشاور وزیر نفت در امور توسعه پالایشگاهها ابراز میدارد: ما حرف شما را میپذیریم که «سرمایهگذاران طرح سیراف بیش از هر شخص دیگر میتوانند درباره سودآوری آن اظهارنظر کنند و به قدر کافی عاقل هستند که سرمایه خود را هدر ندهند» اما شما هم حرف ما را بپذیرید که با توجه به شاهد مثالی که از بلایای وارده بر صنعت پتروشیمی کشور آورده شد، یک طرح باید هم سودآوری بخش خصوصی و هم جمیع منافع ملی را به همراه داشته باشد چرا که همه میدانند بخش اعظم سوددهی احتمالی پالایشگاهی با این محصولات در گرو 5 درصد تخفیف وزارت نفت در خوراک روزانه آنهاست و طرح ارائهشده، مطلوب کشور و طرح بهینه قابل ارائه نیست.
اگرچه تخفیف 5 درصدی خوراک واحدهای پالایشی کشور قابل مقایسه با رانت مورد اشاره در پتروشیمیهای مذکور نیست، اما انتظار میرود وزارت نفتی که وظیفه تنظیمگری و تسهیل امور مرتبط با بخش خصوصی را دارد، در اجرای چنین طرحهایی که مشوق مالی آن از حقوق آحاد ملت گرفته میشود، نهایت برنامهریزی اصولی و عمیق را در این زمینه به کار گیرد تا سودآوری همزمان بخش خصوصی و حرکت به سمت تکمیل زنجیره ارزش محقق شود، نه آنکه به ارائه طرحهایی بپردازد که به قول شاعر: قدری اگر، قدری مگر، از کاشکی هم مختصر/ مخلوط کن اما و یا، شاید شود؛ شاید رود!
در پایان خاطرنشان میشود اکثر مطالب مطرحشده در گزارش انتشاریافته در روزنامه در روز 20 خرداد 94، واقعیتهای ابرازشده در اظهارات خود مسؤولان وزارت نفت بوده است و عدم اعتقاد به توسعه پالایشگاهها پس از اظهارنظر وزیر محترم مبنی بر اینکه «پالایشگاهها سودده نیستند» که مورد تحلیل بسیاری از کارشناسان حوزه انرژی قرار گرفت، بیان شده است. ضمن اینکه اعتقاد راسخ هر شخص به یک مبانی فکری مشخص را باید از روی عملکرد ایشان قضاوت کرد که تفکر مذکور به وضوح در جریان «چارهاندیشی برای پالایشگاه ستاره خلیج فارس» مشاهده میشود. وزارتخانهای که بارها در طرح پالایشی سیراف، ادعای ساخت این پالایشگاه در عرض 3 سال را مطرح کرده، چطور نتوانسته است با گذشت 2 سال از عمر خود حتی یک فاز از پالایشگاه ستاره خلیجفارس که آن را با حدود 70 درصد پیشرفت فیزیکی تحویل گرفت، راهاندازی کند؟ این به معنای آن است که اعتقاد راسخی به استراتژیک بودن تولید بنزین و خودکفایی در آن وجود ندارد و ما حاضر به هزینه کردن جهت خاتمه یافتن بحثهای «خطر تحریم در قطع واردات بنزین»، «بینیازی از بنزین پتروشیمیها» و نهایتا «بینیازی از بنزینهای وارداتی با کیفیت نامعلوم» نیستیم.