printlogo


کد خبر: 140220تاریخ: 1394/3/27 00:00
مروری بر گذشته و حال جنوبی‌ترین کشور شبه‌جزیره عرب-10
اسرائیل، آتش بیار معرکه یمن

محمدصادق حاج‌صمدی: پیش از این اوضاع یمن در طول جنگ داخلی بررسی شد و کار در یمن بدانجا رسید که با عقب‌نشینی نیرو‌های البدر از محاصره پایتخت و به رسمیت شناختن جمهوری توسط ریاض، جنگ مختومه شد. در جنوب نیز جنگ داخلی میان عبدالفتاح اسماعیل و علی ناصر احمد به سود طرفداران عبدالفتاح و حزب سوسیال یمن به پایان رسید و علی ناصر احمد به شمال رفت و البیث با همی جدی برای ادغام 2 یمن قدرت را در دست گرفت. نیرو‌های درگیر در جریان جنگ داخلی یمن شمالی 8 سال در جنگی خانگی و خونین که منافع ابرقدرت‌ها و بالطبع قدرت‌های منطقه به آن دامن می‌زد شرکت داشتند و در این بین فیصل و جمال عبدالناصر که هر یک داعیه رهبری جهان عرب را ـ که پس از فروپاشی عثمانی از هم پاشیده بود ـ داشتند، نقش اساسی ایفا کردند. در واقع به طور قطع می‌توان گفت اگر دخالت‌های نیرو‌های خارجی که درگیر جنگ سرد بودند و همچنین نیروی نظامی مصر و پشتیبانی‌های تسلیحاتی و مالی ریاض نبود جنگ مدت‌ها قبل خاتمه یافته بود. در جبهه شمال، محمد البدر با کمک دیگر شاهزادگان خاندان حمیدالدین که از قبایل سرشناس یمن محسوب می‌شدند رهبری سلطنت‌طلبان را برعهده داشت. در میان آنها نیز شاهزادگان شاخصی همچون عبدالرحمن بن یحیی و حسن بن یحیی که تا پیش از جنگ مقیم نیویورک بود حضور داشتند. امیرحسن یحیی در
56 سالگی مسن‌ترین و بارزترین شاهزاده حمیدی بود که به‌عنوان نخست‌وزیر و فرمانده نیرو‌های نظامی از سوی محمد البدر انتخاب شده بود. امام البدر دوست دوران کودکی خود «بروس کوند» که افسری آمریکایی بود را نیز از آمریکا به یمن فراخواند و او را به مقام ژنرالی در ارتش سلطنتی ارتقای درجه داد. بروس کوند که در ژاپن، آفریقا و... خدمت کرده بود؛ از ارتش آمریکا خارج شده بود و پیش از آن در لبنان زندگی می‌کرد و در جریان دعوت امام زیدی، پس از چندی در یمن به اسلام گروید و گذرنامه یمنی گرفت. سال 1962 عربستان سعودی 15 میلیون دلار برای ایجاد ایستگاه رادیوی مستقل برای سلطنت‌طلبان، تجهیز قبایل یمنی و استخدام صد‌ها نیروی مزدور اروپایی به‌عنوان مستشار و نیروی جنگی هزینه کرد. سران پاکستان نیز از آب گل‌آلود ماهی گرفتند و به سلطنت‌طلبان اسلحه فروختند. همچنین شواهد بسیاری مبنی بر حضور فیزیکی نیروهای گارد ملی عربستان در کنار نیروهای البدر وجود دارد. شاه ایران نیز با توجه به سیاست‌های بلوک غرب برای سلطنت‌طلبان در وهله‌های مختلف کمک‌های مالی ارسال  و اعتبارات لازم را برای آنها فراهم می‌کرد. محموله‌های اسلحه انگلیسی نیز از طریق فرماندار نظامی بریتانیا در عدن برای محمد البدر فرستاده می‌شد و انگلیسی‌ها فعالیت‌های متعددی برای تجدید قوای نیرو‌های البدر انجام می‌دادند. سرویس اطلاعات خارجی انگلستان (ام‌آی6) نیز به‌عنوان بازوی اطلاعاتی نیرو‌های سلطنت‌طلبان فعالیت می‌کرد. عمده این فعالیت‌ها از طریق شرکتی خصوصی که متعلق به کلنل «دیوید استرلینگ» بود انجام می‌شد. استرلینگ همچنین ده‌ها تن از نیرو‌های بازنشسته نیروی هوایی انگلیس را به‌عنوان مستشار نظامی برای سلطنت‌طلبان به کار گرفت. لندن همچنین در طرحی 400 میلیون دلاری برای دفاع هوایی از عربستان سعودی مشارکت کرد. از سوی دیگر جانسون نیز که در آمریکا به جای کندی به کاخ سفید رفته بود اعتقاد بیشتری به تجهیز نظامی عربستان سعودی داشت و تجهیز عربستان در طول جنگ داخلی یمن تاثیر مستقیمی در حمایت ریاض از محمد البدر داشت. واشنگتن در سال 1955 توافقنامه‌ای برای مشارکت مهندسی در راستای ساخت استحکامات نظامی با ریاض منعقد کرد و سال بعد نیز قراردادی 100 میلیون دلاری برای تجهیز نظامی ارتش سعودی با فیصل بست.  از سوی دیگر نیز فیصل بن عبدالعزیز کنفرانسی بین‌المللی با دعوت از سران جهان اسلام برای مقابله با سوسیالیسم ناصری بر پا کرد تا از انگیزه‌های مذهبی در دیگر کشور‌های اسلامی برای محدود کردن ناصر استفاده کند. عربستان همچنین بویژه در سال اول جنگ شهر‌ها و پایگاه‌های نظامی جنوب کشور را در اختیار سلطنت‌طلبان گذاشت. قبایل جنوب عربستان و شمال یمن بنا به اقتضای طبیعت و جغرافیای منطقه روابط دوستانه و بعضا تنگاتنگی با یکدیگر داشتند و همین امر نقش بسزایی در معادلات با سلطنت‌طلبان یمنی داشت. عربستان همچنین هزاران نفر از کارگران یمنی را برای کار در عربستان فراخواند. علاوه بر عربستان و انگلستان که حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم خود را از محمد البدر دریغ نمی‌کردند؛ اردن نیز به کمک البدر شتافت و دولت عراق نیز تجهیزاتی را برای حزب بعث یمن ارسال می‌کرد تا دولت سلال را از درون به چالش بکشد.  علاوه بر همه اینها سلطنت‌طلبان یمنی علاقه خاصی به البدر داشتند و او بر خلاف پدرش از موقعیت اجتماعی و مقبولیت قابل قبولی در میان قبایل یمنی برخوردار بود. اگرچه قبایل شمالی عمدتا شیعیان زیدی بودند و ساکنان سواحل و شرق یمن عموما از اهل سنت اما جنگ یمن هیچگاه جنگی مذهبی قلمداد نمی‌شد. البدر به‌عنوان امام و رهبر قبایل شمالی بود و سلال نیز که خود از شیعیان محسوب می‌شد، فرماندهی اهل سنت سواحل یمن را بر عهده داشت و روابط تنگاتنگی با مصریان که آنها نیز از اهل سنت بودند برقرار کرده بود. با این حال البدر خود را بزرگ‌ترین هدف ناصر می‌دانست و یک بار نیز گفته بود: «من هزینه رفاقت خود با ناصر را می‌دهم. اگرچه ما رابطه خوبی با هم داشتیم اما وقتی من خدمت به او را رد کردم، او سلال را علیه من شوراند اما من از مبارزه عقب نمی‌نشینم و قبرم همینجا در یمن خواهد بود». محمد البدر نیرو‌های خود را در قالب 2 ارتش سازماندهی کرده بود. ارتش اول به فرماندهی عموی وی شاهزاده حسن بن یحیی در شرق و ارتش دیگر به فرماندهی خود او در غرب. به‌واسطه این دو ارتش نیروی سلطنت‌طلبان عمده مناطق شمال و شرق یمن (یمن شمالی) ازجمله شهر‌های معرب و هریب را در دست داشتند. با این حال مرکز استان شمالی یمن (صعده) که امتیازی استراتژیک برای رسیدن به صنعا به‌عنوان پایتخت داشت، در دست جمهوری‌خواهان بود. نزدیکی نیرو‌های 2 طرف در دیگر قسمت‌های کشور نیز محسوس بود. به‌عنوان مثال نیرو‌های البدر در بلندی‌های مشرف بر حجه مستقر بودند و همزمان شهر و استحکامات آن در دست نیرو‌های مصری و ارتش جمهوری قرار داشت. مزدوران اروپایی که از کشور‌هایی نظیر فرانسه، بلژیک و انگلستان آمده بودند و در الجزایر، رودزیا و... جنگیده بودند نیز برای کمک به محمد البدر و ساماندهی نیروی نامنظم قبایل به یمن فرستاده شدند. آنها همچنین نحوه استفاده از موشک‌انداز‌های ضدتانک و دیگر ادوات جنگی مدرن زمان را به سلطنت‌طلبان آموزش می‌دادند. از سال 1962 تا 1965 انگلستان مستقیما در جنگ‌های داخلی یمن شمالی وارد شده بود و تا سال 1965 حضور انگلستان در عدن برای لندن اهمیتی فوق‌العاده داشت بویژه که با کشف منابع نفتی در غرب آسیا این اهمیت افزایش یافته بود. با این حال درباره چگونگی مساله حضور در یمن مابین احزاب انگلیس اختلاف نظر‌های جدی وجود داشت. اصلی‌ترین هدف لندن این بود که در عدن باقی بماند و بندر آن را که اهمیتی جدی در آبراه شرق و غرب دارد با همکاری فدراسیون عربستان جنوبی حفظ کند. نکته‌ای که به خودی خود، روابط انگلستان را با دیگر بازیگران منطقه‌ای و جهانی پیچیده‌تر می‌کرد. در نتیجه معادلات یمن شمالی به‌دلیل تاثیر مستقیمی که ممکن بود بر یمن جنوبی بگذارد، مورد توجه لندن قرار داشت. انگلستان با استفاده از مزدوران اجیرشده خود که از رصد نهاد‌های بین‌المللی دور بودند و نظارت خاصی روی آنها اعمال نمی‌شد وارد جنگ یمن شد و با استفاده از امکانات سرویس اطلاعات خود نیز از سلطنت‌طلبان حمایت می‌کرد.  30 سال پس از جنگ، رئیس سابق سرویس اطلاعات رژیم صهیونیستی «شبتای شاویت» و همچنین «آریل شارون» هر دو اذعان کردند رژیم صهیونیستی به صورت مخفیانه در جنگ داخلی یمن شمالی وارد شده بود. با این حال اظهارنظر‌های مشابه در اسرائیل مبهم باقی‌ماند. اگرچه حضور نیروی هوایی تل‌آویو در یمن و همکاری آن با انگلستان برای حمل و نقل و پشتیبانی نیرو‌های سلطنت‌طلبان و بویژه مزدوران اروپایی اثبات شده است.  با توجه به گزارش‌های «پیتر دوفهارت دیویس» روزنامه‌نگار انگلیسی، «جیم جانسون» فرمانده نیرو‌های انگلیسی در یمن (که البته به صورت غیررسمی در یمن حضور داشت) تصمیم گرفته بود هواپیماهایی را خریداری کند. وی به همین منظور به ایران سفر کرد تا از شاه ایران در این زمینه کمک بگیرد. لکن تلاش برای خرید هواپیما به دست «نیل مک‌لین»، افسر اطلاعات انگلستان به ثمر نشست. وی به همین منظور به تل‌آویو سفر کرد و با «موشه دایان» وزیر جنگ و «ماعیر آمیت»، رئیس وقت موساد ملاقات کرد. بنا بر گزارش‌های هاآرتص، تیم مزدوران انگلیسی در تل‌آویو با رئیس بخش غرب آسیای موساد و «عزر وایزمن» فرمانده نیروی هوایی اسرائیل نیز دیدار کردند و مذاکرات برای خرید هواپیما با موافقت اسرائیل به پایان رسید.
هواپیمایی که طی مذاکرات انجام‌شده به نیروی غیردولتی انگلیسی در یمن واگذار شد محموله‌ای از تسلیحات را نیز با خود به یمن برد. با این حال توافق شده بود محموله جنگی اثری از اسرائیل در خود نداشته باشد و ارسال آن از سوی تل‌آویو پنهان نگاه داشته شود چرا که همزمان در جهان عرب خصومت با رژیم صهیونیستی غالب بود. پس از آن نیز نیروی هوایی اسرائیل محموله‌های دیگری از سلاح را برای سلطنت‌طلبان یمنی ‌فرستاد بدون اینکه مشخص باشد این محموله‌ها از اسرائیل دریافت می‌شود. «تونی بویل» یکی از افسران انگلیسی در یمن پیشنهاد کرده بود اسرائیل صنعا را نیز بمباران کند که البته این درخواست از سوی تل‌آویو رد شده بود. در زمان جنگ داخلی حداقل یک افسر امنیتی اسرائیلی در یمن حضور داشت که در سال 1972 دستگیر و در مصر زندانی شد. او که «باروخ میرزاهی» نام داشت سال بعد در جریان تبادل اسرا پس از جنگ اکتبر اعراب و اسرائیل با اسرای مصری معاوضه شد.
حمایت انگلیس از سلطنت‌طلبان اما همچنان به صورت پنهان ادامه یافت و سران انگلیس مداوما هرگونه دخالت و فعالیتی را در یمن تکذیب می‌کردند. نخست‌وزیر وقت «الک داگلاس هوم» نیز در همان زمان [14 مه 1964] در پاسخ به سوال نماینده حزب کار در پارلمان انگلیس پاسخ داده بود سیاست ما در یمن عدم مداخله است و هیچ یک از 2 طرف متخاصم از انگلستان درخواست کمک نکرده‌اند و بریتانیا نیز در این جریان اقدامی نکرده است. با این حال دیری نپایید که حضور مزدوران انگلیسی و نیروی غیررسمی بریتانیا در یمن علنی شد. نوامبر سال 1963 پنج نامه‌ای که از سوی آنها ارسال شده بود در راه توسط نیرو‌های مصری ضبط شد و محتوای آنها در روزنامه الاهرام و شبکه یک رادیو قاهره منتشر شد. رادیو قاهره ماه مه ‌1964 تعداد افسران انگلیسی و فرانسوی در یمن شمالی را بیش از 300 نفر تخمین زد و عنوان کرد افسران انگلیسی تحت فرماندهی سازمان اطلاعات انگلیس قرار دارند. با این حال دولت لندن همچنان به رد هر گونه مداخله در یمن ادامه می‌داد. 21 جولای 1964 نخست‌وزیر وقت در جریان سوال پارلمان هرگونه اطلاع از اقدامات تونی بویل را رد کرد. لکن پس از آن و در روز بعد داگلاس هوم نامه‌ای به وزیر خارجه انگلیس «راب باتلر» نوشت و طی آن اظهار کرد باید زندگی برای جمال عبدالناصر با پول و تسلیحات غیرقابل تحمل شود. در نتیجه کمیته اقدام مشترکی به صورت سری در وزارت خارجه تشکیل شد که مستقیما وظیفه انجام اقدامات لازم در یمن را بر عهده داشت. بدین ترتیب حمایت‌های مادی و معنوی انگلیس از محمد البدر در یمن ادامه یافت تا سال 1965 که لندن تصمیم گرفت عدن را ترک کرده و به طور کامل از یمن خارج شود.
 


Page Generated in 0/0053 sec