printlogo


کد خبر: 140221تاریخ: 1394/3/27 00:00
محمدرضا پهلوی اجازه بازجویی و تحقیق از نظامیان ایرانی را به بیگانگان داد
مجری هوس‌های آمریکا

همزمان با ورود قوای متفقین به ایران، از اوایل دهه 1320، آمریکایی‌ها نیز به ایران گسیل شدند. «عبدالرضا هوشنگ مهدوی» در این باره می‌گوید:
«به محض اینکه سربازان آمریکایی در اواخر 1320 به منظور فرستادن محموله‌های جنگی به شوروی وارد خاک ایران شدند، توجه ایالات متحده به ایران جلب گردید. حتی در شهریور 1321 وسایل اعمال نفوذ بر دولت ایران، در سفارت آمریکا در تهران مورد بررسی قرار گرفت. در یکی از گزارش‌های سفارت، از به مصلحت بودن گمارده شدن فوری آمریکاییان در مواضع استراتژیک دولت ایران و بویژه لزوم اعزام یک هیأت نظامی به منظور نظارت و در صورت امکان، خنثی کردن هرگونه توطئه داخلی در ارتش ایران، سخن رفته بود. هیأت‌های آمریکایی، مقاماتی را در وزارتخانه‌‌های دارایی، کشور و جنگ احراز کردند. به موجب موافقتنامه‌ای که در آبان 1322 با دولت آمریکا امضا شد، به رئیس هیات مستشاران نظامی آمریکایی که تحت فرماندهی وزارت جنگ ایالات متحده باقی مانده بود، اجازه دسترسی به کلیه پرونده‌ها، مکاتبات و طرح‌های مربوط به اداره ارتش که احتیاج داشت، داده شده بود. همچنین از اختیار بازجویی، احضار و تحقیق از هر یک از کارمندان ارتش در اموری که او را در اجرای وظایفش یاری می‌داد برخوردار بود و حق پیشنهاد انتصاب، ترفیع، تنزل درجه، انتقال یا اخراج افسران ارتش را به شاه داشت».(1)
«منصور رفیع‌زاده» که ریاست ساواک در آمریکا را برعهده داشت، ‌در این باره می‌گوید:
«البته سفارت آمریکا در تهران به عنوان مرکزی برای جاسوسی و تماس گسترده با شخصیت‌های سیاسی و به اصطلاح ملی فعالیت می‌کرد. اصل 4 ترومن،‌ گروه صلح، گروه تسلیح اخلاقی، مؤسسه فرانکلین، انجمن ایران و آمریکا، کنسولگری‌های تبریز و شیراز و... همه و همه کارشان جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات و جذب افراد مستعد و کارآمد برای منافع آمریکا و در نهایت سلطه آمریکا در منطقه بود».(2)
«جان استمپل» (استاد ارشد در دانشکده دیپلماسی و روابط بین‌الملل در دانشگاه کنتاکی ایالات متحده) درباره تسلط آمریکا بر ایران، می‌نویسد:
«سال 1977[1356] شاه،‌ آنقدر به ایالات متحده نزدیک شده بود که به نظر می‌آمد بیشتر برای مقاصد آمریکا فعالیت می‌کند تا هدف‌های ایران. آنان که پرداختن بیش از حد به ارتش را غیرضرور می‌دانستند، می‌پرسیدند چرا باید چنین باشد؟ پاسخ مخالفین این بود که: شاه دست‌نشانده بنده‌وار و مجری هوس‌های امپریالیسم آمریکاست. شاه در جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای، دیگر توجهی به مصالح و منافع کشور خود نداشت». (3)
«اسدالله علم» در این باره می‌نویسد:
«شاه گفت: پنجشنبه گذشته سفیر شوروی اجازه خواست که هواپیماهایشان در راه بغداد و دمشق، از قلمرو هوایی ایران عبور کنند. وقتی این تقاضا را رد کردم، خواست که حداقل به ایرفلوت اجازه داده شود که قطعات یدکی به بغداد حمل کند. چون ایرفلوت یک خط هوایی غیرنظامی است، من با این تقاضا موافقت کردم. حالا در این فکرم که آیا باید به آمریکایی‌ها اطلاع بدهم یا نه. پاسخ دادم که اگر او آمریکایی‌ها را دوست تلقی می‌کند، قطعاً باید به آنها اطلاع داده شود، در غیر این صورت، این موضوع حاکی از تغییر اساسی در سیاست خارجی ماست. به من چراغ سبز داد که سفیر آمریکا را مطلع سازم». (4)
آنچه باعث شد این نقل قول‌ها به عنوان «مشت، نمونه خروار» در بالا آورده شود، سندی است که در ذیل به مطالعه آن خواهید نشست. در این سند به نقش آمریکا در تغییر دولت ایران اشاره شده است. در ضمن اینکه خوانندگان محترم را به مطالعه این سند دعوت می‌کنیم، تقاضامندیم به یک سند حاشیه‌ای نیز که در پی آمده است، توجه داشته باشند:
سند اصل گزارش:
شماره: 607/300 تاریخ: 10/9/44
موضوع: وضع دولت
در حال حاضر وضع دولت از نظر داخلی و بویژه وضع آقای هویدا نخست‌وزیر از نظر افکار عمومی و مردم بسیار خوب می‌باشد و عصبانی کردن مردم که در گذشته وجود داشت به کلی از بین رفته و هر روز که می‌گذرد دولت آقای هویدا [و] وضع او ثابت‌تر می‌شود. اخیراً پس از چند ماه در بعضی از محافل مجدداً شایع شده که آقای دکتر آموزگار رئیس دولت می‌شود و دولت غیرحزبی تشکیل می‌دهد. بین وزرای کابینه اختلاف وجود دارد و دکتر آموزگار وزیر دارایی و دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد و دکتر هدایتی وزیر آموزش‌وپرورش با آ‌قای هویدا شروع به مخالفت کرده مشغول تدارک برای تشکیل دولت آینده هستند و به اعضای حزب مردم و فراکسیون پارلمانی آن نزدیک شده و ارتباطات محرمانه‌ای دارند و اخیراً هم در اثر توصیه آقای کیهان یغمایی نماینده مجلس شورای ملی وزیر آموزش‌وپرورش، میرهاشمی مدیرکل سابق بازرسی آن وزارتخانه را که در زمان وزارت دکتر جهانشاهی به علت سوءاستفاده و دزدی‌های زیاد منتظر خدمت شده بود به ریاست شورای عالی اداری گمارده است و در بقیه انتصابات نیز نظر نمایندگان حزب مردم را از هر جهت رعایت می‌کند که شاید بتوانند با جلب نظر آنها از کمک‌شان استفاده کنند.
نظریه منبع: آنچه مسلم است با رفت و آمدهای زیاد گروه‌های آمریکایی و دیپلمات‌های آمریکایی به ایران تصمیمی درباره دولت آینده ایران اتخاذ نشده و اگر قرار باشد دولت نیز تغییر کند در بهار آینده صورت خواهد گرفت که مطالعات آمریکایی‌ها تمام شده باشد.
سند اول:
تاریخ: 19/5/44
شماره: 8/300
موضوع: دکتر احمد روستاییان
دکتر روستاییان مدیرکل سابق سپاه دانش به یکی از دوستان خود گفته است ظرف 10 روزی که در رامسر بودم اغلب رجال‌ سیاسی ایران برای گذراندن تعطیلات به رامسر آمده بودند. از یکی از آنها شنیدم که درباره نخست‌وزیر آینده می‌گفت با آمدن یک پیک سیاسی از کشورهای متحد آمریکا مقامات آمریکایی به شاهنشاه فشار آورده‌اند که بایستی دکتر امینی نخست‌وزیر پیشین، ریاست دولت را عهده‌دار شود ولی شاهنشاه با انتخاب مجدد نامبرده مخالفت نموده و فرموده‌اند که مقامات آمریکایی 3 نفر را معرفی کنند تا از بین آنها یک نفر انتخاب شود. همچنین گفته شده از طرف مقامات آمریکایی به دکتر امینی توصیه گردیده مشغول ایجاد یک جمعیت شود و نامبرده هم به وسیله دوستان خود بدون اینکه نامی از وی برده شود فعالیت‌هایی را به منظور تشکیل جمعیتی شروع کرده است.
نظریه: به مأمور مربوطه آموزش لازم داده شد نام رجال سیاسی ایران که مطالب فوق را اظهار داشته تعیین و سعی نمایند اطلاعات جامع‌تری از جمعیت جدید دکتر امینی کسب کرده و گزارش کنند.
------------------------------
پی‌نوشت
1ـ صحنه‌هایی از تاریخ معاصر ایران، ص 315
2ـ خاطرات منصور رفیع‌زاده، ص 35
3ـ درون انقلاب ایران، ص 115
4ـ گفت‌وگوهای من با شاه، ج 2، ص 514
منبع: ماهنامه «گزارش تاریخ»، شماره 90


Page Generated in 0/0054 sec