محمدرضا کردلو: حتما شنیدهاید که یک روز آخوند منحرفی بالای منبر و از خودش فتوا میدهد که «لعنها را از زیارت عاشورا بردارند، چرا که خشونت دارد». پایین که میآید یکی از او سوال میکند مگر در زیارت عاشورا به یزید و ابن زیاد و شمر لعن نمیفرستیم؟ میگوید: بلی! آن یک نفر دوباره میپرسد: مگر اینها را به خاطر کشتن امام حسین(ع) لعن نمیکنیم؟ میگوید: بلی! شخص میگوید: خب! مرد حسابی اگر لعن را برداریم، اسم قاتل را برداشتهایم. بعدش به کسانی که میپرسند چه شد که امام حسین(ع) شهید شد، بگوییم تصادف کرد؟!
از پریروز که نه، از همان لحظهای که خبر تفحص 175 شهید غواص را آوردند، پویش گستردهای در شبکههای اجتماعی با عنوان «پیامی آوردهاند» شکل گرفت. طبیعی بود مردم با سلایق و احساسات مختلف، واکنش متفاوتی به این اتفاق محیرالعقول درعالم داشته باشند. شهدای غواص که پس از لورفتن کربلای 4توسط آواکس آمریکایی، دست بسته و در اوج مظلومیت زنده به گور شده بودند، در شعارهای مردمی در روز تشییع، «سندجنایت آمریکا» نام گرفتند. مجادله کنونی ایران با غرب بویژه با آمریکا رخداد یک انزجار عمومی از سوی مردم و حاکم شدن فضای نفرت و بیاعتمادی گسترده به آمریکا و متعاقبا حساس شدن به روند فعلی مذاکرات را طبیعی مینمود.
این اعلام انزجار از آمریکا و توصیههای مردمی به تیم مذاکرهکننده به «حواس جمع بودن» در مذاکرات، برخی را حسابی دستپاچه کرد. برخی رسانههای منتسب به دولت و جریان اقلیت «توافق به هر قیمتی» طی این چند روز و پس از اعلام خبر تفحص شهدای غواص، همواره از ترس اینکه شعار «مرگ بر آمریکا» تقویت و عمومیت یابد، هر حرکتی را که از سوی مردم عادی کوچه و بازار صورت میگرفت «مصادره سیاسی شهدای غواص» عنوان میکردند و میکنند و با عصبانیت علیه این جریان مردمی که شعارهای دستنویس روی مقواهای سفید را سردست گرفته بودند و تصاویر و شعارهای خودشان را در شبکههای اجتماعی منتشر میکردند، حرف میزدند.
در مراسم تشییع شهدای غواص اینقدر شعارهای صریح توسط مردم کوچه و بازار درباره واو به واو مذاکرات هستهای سر دست گرفته شد که خیلیها تعجب کرده و خواهند کرد و فکر میکنم بیشتر از همه آن مشاوری که یک روز گفته بود: مردم عادی، راننده تاکسیها و لبوفروشها حق اظهارنظر درباره مذاکرات هستهای را ندارند!
خیابانهای داغ تهران شاهد بود از دل یک تجمع انسانی بزرگ شعارهایی کاملا مذهبی و سیاسی واقعیت و بروز و ظهور پیدا میکند و صراحت این شعارها آنقدر هست که دقیقا مشخص کند مخالف یک فکر مسلط در دستگاه اجرایی است. این صراحت حاکی از غلبه فضای گفتمانی اصیل در کشور است. روز تشییع 7 ساعت و بدون برنامهریزی و بدون اینکه کسی به مردم گفته باشد، «انقلاب 57» با همان شعارها دوباره تکرار شد. چون اینها را میگوییم، بیچارههای سیاسی میگویند «مصادره سیاسی» کردهاید!
شاید اگر در استفاده از واژه «خودجوش» در برخی مراسم و راهپیمایی اغراق و زیادهروی میشود، در این مورد کاملا بجا و مناسب مینماید. در این مراسم «مرجعیت مردم» بر همه گروههای سیاسی در کشور مثل همیشه چربید و مردم شعارهایی را که خودشان میخواستند و از قبل آماده نشده بود،
سر دادند. با این همه وضوح تصویر، با این همه شفافیت، با این صداهای بلند و با این صراحت بینظیر مردمی حالا یک عده بیچاره سیاسی دوباره قلم به دست گرفتهاند که چه و چه...!
حکایت تعبیر «مصادره سیاسی» و الفاظ دیگری که این روزها توسط سیاهلشکرهای قلمی طرفدار سیاست خارجه دوره قاجار، در جراید و با عصبانیت از شعارهای مردم علیه آمریکا استفاده میشود، حکایت حرفی است که آن آخوند منحرف درباره «لعن»های زیارت عاشورا میزد. خب! این شهدای غواص که تصادف نکردند!
برخی اما انگار نمیخواهند صدای مردم را بشنوند. صدای انقلاب مردم را؛ که روز 26 خرداد با پلاکاردهایی که سر دست گرفته بودند، نشان میدادند چقدر از آمریکا متنفرند. کسانی که این صدا را نشنیدند بعید نیست دوباره تئوری مترقی(!) وابسته بودن آب خوردن به تحریمها را ارائه دهند و ترویج کنند. اصلا بعید نیست.
اصلا بعید نیست از این جماعت، اگر روزی همه مردم ایران را «اقلیت» بخوانند. قبلا از این کارها زیاد کردهاند؛ مثلا در 88.
شاید بعید به نظر نرسد که برخی مدعی شوند فقط چند نفر بودند که علیه آمریکا شعار میدادند و شبیه ازهاری بیچاره درباره جمعیت میلیونی اظهارنظر کنند و بگویند: «صداها همهاش نواره!»
حالا اوضاع فرق میکند. سانسور و بایکوت امکان ندارد. صداها شنیده میشود. ضمیر، مرجع خودش را پیدا میکند و بعید نیست این چند روز در واکنش به خروش مردمی، اظهارنظر هم بکنند و دوباره از جیب ملت شعار دهند. اصلا مصادره سیاسی این است که شعارهای مردم را برعکس بفهمند. خیلیها از روز تشییع ناراحتند. طلحه و زبیر ناراحتند. شمر و یزید و ابنزیاد هم ناراحتند. میخواهند مراسم روز تشییع را خنثی نشان دهند. میخواهند«شهادت» را خنثی کنند.
اصلا از این جماعت بعید نیست!