درگیری منافقین با مردم و نیروهای انقلابی (1360 ش)
با گستردهتر شدن اختلاف نیروهای انقلابی با عناصر ضدانقلاب به رهبری منافقین و بنیصدر، طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس عنوان شد و حضرت امام، طی حکمی در بیستم خرداد 1360، وی را از فرماندهی کلقوا عزل کردند. در این میان نیروهای انقلابی که خواستار سرعت عمل در عزل این عنصر غربزده توسط مجلس و تأیید حضرت امام بودند در روز 30 خرداد 1360 در بیرون مجلس تجمع کردند. از آن سو، گروهکهای ضدانقلاب و طرفدار بنیصدر که تدارک وسیعی برای ایجاد آشوب و جلوگیری از کار مجلس دیده بودند، اعلان مبارزه مسلحانه کردند. در بعدازظهر این روز این گروهکها به خیابانها ریختند و به تخریب اموال عمومی و قتل و غارت و آشوب در تهران و بسیاری از شهرستانها پرداختند. کمکم نیروهای مردمی، سپاه و کمیتهها به مقابله با آشوبگران برخاستند که در این میان درگیریهای متعددی روی داد. سرانجام با مقاومت شدید انقلابیون، آشوبگران شکست خورده و متفرق شدند.
رحلت عالم کبیر «شیخ مفید» فقیه نامی و متکلم شهیر مسلمان(413 ق)
ابوعبدالله، محمد بن محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید، عالم نامی، از مراجع شیعه، فقیه، متکلم، متوفی و مدفون در بغداد، در 11 ذیقعده سال 336 ق در روستایى در 10 فرسنگی شمال بغداد به دنیا آمد. وی در آنجا رشد و نمو کرد و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود فرا گرفت؛ سپس برای تکمیل معلومات خود به بغداد رفت. شیخ مفید در مکتب ابن قولِوِیه و شیخ صدوق و ابوغالب رازی و ابنجنید کسب علم کرد و به درجه اجتهاد رسید. از جمله شاگردان وی، سیدرضی و سیدمرتضی، شیخ طوسی، ابوالفتح کَراجَکی و نجاشی بودهاند. او از پایهگذاران علم کلام و اصول فقه استدلالی و منطقی به شمار میرود. تلاش علمی این عالم ربانی تا آن اندازه وسیع و گسترده بود که دانشمندان اهلتسنن به او لقب مفید دادند. آثار وی عبارتند از: الارشاد، الاختِصاص، امامَت امیرالمؤمنین و کشفُ السَّرائر و کتب دیگر. در احوال او نوشتهاند شبها مختصر میخوابید، باقی را به نماز یا مطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید میگذراند. شیخ مفید از جمله کسانی است که توقیعات و نامههای مختلفی از ناحیه مقدسه
صاحب الامر(ع) با عباراتی چون: السلام علیک ایها الوَلیُّ المَولی المخلصُ فی الدین، المخلص فینا... به او ارسال میشد. او را در پایین پای امام هفتم(ع) درکنار استادش ابن قولِوِیه به خاک سپردند.
آغاز انقلاب کبیر فرانسه (1789م)
در اوایل سال 1789م لویی شانزدهم پادشاه فرانسه، با توجه به خالی بودن خزانه با اعلام نوعی حالت فوقالعاده، نمایندگان همه طبقات کشور را در مجمعی به نام مجلس طبقات گرد هم آورد اما از حضور مردم عادی در این اجتماع که با حضور اشراف و وابستگان دربار تشکیل شد، جلوگیری کردند. لویی شانزدهم در نطق افتتاحیه خود در 5 مه 1789م به جای اینکه وعده اصلاحات و تغییراتی را به نمایندگان بدهد و آنها را به طرح و ارائه پیشنهادات اصلاحی ترغیب کند فقط گفت وظیفه مجلس، مشورت و اظهارنظر برای حل مشکلات مالی کشور است و به دیگر سخن موظف است برای مالیاتهایی که از طرف دولت وضع میشود به نام ملت صحه بگذارد. همچنین در این مجلس، به آرای طبقه سوم و پایین اعتنایی نشد و این امر باعث اجتماع ضدسلطنتی آنان شد. از اینرو، در تاریخ 20 ژوئن 1789م سوگند یاد کردند تا قانون اساسی فرانسه بر پایههای محکمی استوار نشده باشد از هم جدا نشوند. از این تاریخ، انقلاب فرانسه وارد اولین مرحله خود شد و مجلس مؤسسان شروع به نوشتن قانون اساسی کرد. این انقلاب به عنوان مبدا تاریخ معاصر این کشور به شمار میآید. اگرچه انقلاب کبیر فرانسه با شعار فریبنده آزادی، برابری و برادری آغاز شد ولی حاصل آن نه آزادی و نه عدالت بود و نه برادری و برابری. خفقان دوران حکومت رهبران انقلاب کبیر فرانسه از هر دورانی در فرانسه بیشتر و دامنه ظلم و بیعدالتی از هر زمانی گستردهتر بود.